شهرام درخشان در یاداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده با اشاره به برگزاری جشن سینمای مستند نوشته است: «جشن دوازدهم مستند ایران، امسال درحالی برگزار خواهد شد که به دلیل فراگیری کرونا، درنگی یکساله را پشت سر گذاشته است. جشنی که قرار بود مطابق روال هرساله در میانه تابستان سال ۹۹ برگزار شود مثل بسیاری از آیینها، به تعویق افتاد و البته که امسال با تجربهاندوزی و عبرتآموزی، آیین پایانیاش را به تاریخ پانزدهم امرداد شاهد خواهیم بود.
این رویداد رقابتی برای اهالی سینما از اعتبار ویژهای برخوردار است چرا که هم جشنوارهای صنفی و تخصصی به شمار میآید و هم به معنای دقیق کلمه "مستقل" است. مستقل بودن مانند یک صفت در عنوان جشن جای گرفته و هم به آن بالیده میشود. هیچ نهاد و ارگانی و هیچ وزارتخانه و سازمانی پشت این جشنواره نیست و آن را دو صنف از سینماگران برپا میکنند. تهیهکنندگان و کارگردانان مستند سینمای ایران.
امسال با رویکردی خاص، جشن را برگزار خواهیم کرد. چراغ جشنی که برافروزندگاناش نه ردیف بودجه دارند و نه کمک صدها میلیون تومانی و یا میلیاردی دولتی دریافت میکنند، باید که به عشق و به حرمت سینما، فروزان بماند. به هیچ بهانهای نباید چنین رویداد فرهنگی- هنری منحصر به فردی را تعطیل کرد. همیشه این ثروت، قدرت و یا وجود اعتبار و بودجه هنگفت نیست که جشنوارهای را برپا میکند. گاهی عشق، لزوم حفظ استقلال و نگهداشت عزت نفس، و هم اعلام حضور، دلایلی قانعکننده برای روشنایی چراغ یک جشنوارهاند.
در این هنگامه و با شرایط رنگارنگ کنونی، سینما به معنای خاص خود دچار تنش و ضعف شده است. نه فقط سینما که مجموعه فرهنگ و هنر چنین دچار بیاعتنایی شده. کمترین بها به آنها داده شده و بیشترین هزینه را داده. همواره و به هر دلیل، همه چیز را بر آن مقدّم دانستهاند. انگار هنر، موضع لوکس و بیضرورتی است که از پس همه چیزها باید بیاید و باشد. حال آن که هنر، مثل هواست که باید باشد بی وقفه، برای نفس کشیدن و زنده ماندن. مثل آب و مثل عشق مایه زندگی است. موسیقی، تئاتر، شعر، و دیگر هنرها، جان جامعه و روح آناند.
گذشته از بحث پر جدل برخورداری سلبریتیها و نیز دیگر بهرهمندان همیشگی رانت و موقعیتهای خاص (که پر بیراه هم نیست)، واقعیت این است که بدنه سینما از بزرگترین آسیبدیدگان شرایط کنونیاند. رنجور و افسرده در حاشیهای ناخواسته قرار گرفتهاند. همیشه در وقایع عمومیای که یک جامعه را دچار تلخی، ایستایی و سختی میکند این اهل فرهنگ و هنرند که بیخریدار میشوند و دمِ دستترین گروه برای نادیده گرفته شدن.
حالا، یک بار دیگر در یک بزنگاه تاریخی قرار گرفتهایم: انتخابات ریاستجمهوری. نامزدهای احراز این مقام عالی خوداظهاریها را آغاز کردهاند و مردم را تشویق به انتخاب خود میکنند. سخنانشان پر است از وعدههای انتخاباتی که حقشان هم هست. برای این کار فرمول سادهای وجود دارد. اول وضع اسفناک مردم را تشریح میکنند و متأسف میشوند از این وضع وخیم و ناحق، و بعد هم نویدبخش مهار تورم، افزایش نرخ تولید، رفع مسائل بینالمللی و ... میشوند. چندان هم نباید سخت باشد.
اما در این دوره یک نکته بیش از هر چیز توجه من و ما را به خود جلب کرده. چرا یک نفر از این آقایان برنامهای برای فرهنگ و هنر ندارد؟! چرا یک نفر حرفی نمیزند از اعتلابخشی به وضعیت فرهنگ امروز و هنر این سرزمین؛ و هم بهبود شرایط هنرمندان و اهل فرهنگ؟ آیا اصلاً برنامهای در اینباره دارند؟ یا خفیفتر این که اصلاً به فرهنگ و هنر، فکر هم میکنند؟! دستکم در ادوار پیشین، نامزدها گاهی شعارهایی در این مورد میپراندند برای دلخوشی و پیدا کردن وجههای فرهنگی، ولی در این دور گویا هیچکدام از آقایان اعتقادی به این موضوع ندارند و انکارش هم نمیکنند. این یا از تغافل و فراموشی اتاقهای فکر نامزدهای محترم است؛ و یا شاید خدای ناخواسته یک سیاست است. یک پیام! که البته در هر دو صورت جای نگرانی بسیار است برای جامعه ایران امروز و اهالی فرهنگ و هنرش.
پس ساده است که به عنوان یک فیلمساز، از یک به یک کاندیداها بخواهم که لطفاً موضع و برنامه خود را در موضوع هنر و فرهنگ و به خصوص سینما و ویژهتر، درباره سینمای مستند بیان کنید. سینمایی که چندان مقبول اهل سیاست نیست مگر آن که بخواهند از آن بهره ببرند برای نمایش دستاوردهای بزرگ دولت خود! آقایان کاندیدا لطفاً صریح و روشن بفرمایید که ما قرار است با چه چیزی روبهرو شویم؟ شرایطی بهتر از این یا بدتر؟
به هر روی من به عنوان یکی از اعضای جامعه سینمای ایران و هم به عنوان برگزارکننده دوازدهمین جشن مستقل سینمای مستند ایران، از پس این پرسشهای بیپاسخ، با افتخار به سینماگران و مستندسازان مژده برپایی جشنی را میدهم که فارغ از هر هنگامه و ماجرایی میخواهد جلوهگاهی برای آثار ارزشمند سینماگران مستند ایرانزمین باشد. اهالی هنر و فرهنگی که هم حرفهشان و هم خودشان، تا اینجای کار و فعلاً، جایی در برنامههای انتخاباتی نامزدها ندارند. مگر که گوشی بشنود و زبان به پاسخ گشوده شود.»
انتهای پیام
نظرات