به گزارش ایسنا، نمود بارز اهمیت حسین محجوبی به طبیعت را میتوان در نقاشیهای بیشمار او از منظره و طبیعت یافت. هرچند که این نقاشیها تمام ماجرا نیستند. محجوبی را حالا بعد از بیش از ۷۰ سال فعالیت حرفهای در جهانِ هنر به روایت زیباییهای طبیعت و اعتراض به رد پاهای زشت انسانها و ماشینها، میشناسند؛ هرچند که سرآغاز توجه محجوبی به طبیعت و گسترش نمود آن در آثار نقاشی این هنرمند از زمانی شکل گرفت که طراحی پارکهای معروف شهر تهران همچون «ساعی» (که بانی ساخت آن کریم ساعی بود) و «ملت» را بر عهده داشت. محجوبی میگوید طراحی این پارکها اهمیت نقش درختان در زندگی انسانها را برایش پررنگتر کرد و به همین سبب هم در آثار هنریاش بیشتر به این موضوع پرداخت.
مهمترین عناصر آثار محجوبی «اسب» به عنوان سمبل انرژی و «درخت» به عنوان سمبل زندگی است و خودش معتقد است که انسانها، زمین و طبیعت را به نابودی کشاندهاند.
او که ۲۴ اردیبهشت سال ۱۳۰۹ در شهر لاهیجان به دنیا آمد، قرار است امسال و به مناسبت سالروز تولد ۹۱ سالگی خود، شاهد افتتاح سالنی به نام خود در باغ موزه نگارستان باشد. در واقع این سالن به همراه رونمایی از کتاب «عاشق درختان بهشت» روز شنبه (۲۵ اردیبهشت ماه) شاید مهمترین هدیه تولد امسال حسین محجوبی باشد.
امیر سقراطی، هنرمند نقاش که پژوهش و نگارش دو کتاب «روزگار محجوب» و «عاشقان درختان بهشت» را برعهده داشته است، درباره این هنرمند پیشکسوت نوشته است: «حسین محجوبی نقاش عاشق و عارف، شناختهشدهتر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد. سیمای او را میتوان در نقاشی هایش یافت؛ نقاشیهای چشمنواز، آرام و دلنشین، با تصاویری بدیع و زیبا از سرزمین مادریاش گیلان، با درختانی سر به فلک کشیده و خانههای گالی پوش و اسبهای سفید.»
محجوبی اما خودش درباره آثاری که خلق کرده است، میگوید: اعتقاد دارم معلم هر نقاش، در ابتدا خدا و طبیعت است و باید مایه اولیه را داشته باشد تا بعدها از آموزشهای استادان بهره ببرد. من اولین تابلو رنگ روغنی که به صورت جدی کشیدم، نمایی از خیابان اصلی لاهیجان به اسم «خیابان چراغ برق» بود. حاشیه این خیابان را درختان تبریزی کهنسال پوشانده و معماری آن هم مربوط به دوران پهلوی اول بود.
این روزها البته محجوبی که اغلب در قرنطینه خانگی به سر میبرد، همچنان مشغول خلق اثر است و شاید تلاش میکند با خلق آثاری هرچه سبزتر، آینده تیر و تار طبیعت تهران را فراموش کند. او با اعتقاد بر اینکه «تهران به صورت بیمنطقی زشت شده است»، حال و روز پایتخت را اینگونه توصیف میکند که این روزها دیگر تهران از همه طرف بسته شده و در حال خفه شدن است.
انتهای پیام
نظرات