به گزارش ایسنا، روزنامه جوان نوشت: با وجود آنکه راستیآزمایی فعالیتهای اتمی ایران حتی در برابر زیادهخواهی و سیاسیبازیهای آژانس بینالمللی مؤید صلحآمیزبودن آن بوده است، اما گویا این سازمان مدعی بیطرفی در بحرانهای زمانی، خود را همراستا با تهدیدات امریکا و رژیمصهیونیستی قرار میدهد. در حال حاضر نیز که ترامپ کارزار تهدیداتش را تشدید و فشار حداکثری علیه ایران را همچنان تأیید کرده و از سوی دیگر، تهدیدات موشکی ایران در «جنگ وجودی» رژیمصهیونیستی، مهم تلقی میشود، گزارشهای آژانس هم سمت و سوی مغرضانهای گرفته است. آخرین گزارش آژانس تلاش کرد تصویری مخدوش از صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای ارائه دهد. در گزارش محرمانه آژانس ادعا شده است: «افزایش قابل توجه تولید و انباشت اورانیوم با غنای بالا از سوی ایران، بهعنوان تنها کشور غیرهستهای که چنین مواد هستهای تولید میکند، یک نگرانی جدی است.»
پیش از این، فشار سیاسی بر ایران از طریق تصویب قطعنامه پیشنهادی سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه، آلمان و امریکا علیه برنامه صلحآمیز هستهای کشورمان، در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی وارد شده بود، بنابراین مشاهدات، افق همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی دچار تلاطمهای تمام ناشدنی است و ایران باید سیاستهای بازدارنده و تهاجمی را در قبال آژانس که بازوی مداخله امریکا و غرب در مسائل هستهای شده و مقدمات ورود امریکا را برای مسائل جدیتر فراهم میکند، اتخاذ کند. در واقع، هم استراتژیای را پیگیری کند که در قبال ماجراجوییها و سنگ اندازیهای آژانس اتمی بازدارنده باشد و هم با یادآوری فعالیتهای هستهای کشورهای متخاصم و تهدیدزا، چون رژیمصهیونیستی در مجامع بینالمللی خواهان فشار بر این رژیم شود چراکه در برهه کنونی زمینه فشارهای بینالمللی بر رژیم وجود دارد. به طور مثال سال گذشته، برخی کشورها، چون قطر خواهان پیوستن رژیمصهیونیستی به معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) شدند.
خودافشاگری آژانس در رابطه با همکاری با امریکا
مواضع اخیر رئیس آژانس انرژی اتمی به روشنی اثبات میکند این نهاد به بازوی فشار امریکا بر ایران برای وادار کردن تهران به مذاکره با واشینگتن برای نیل به مقاصد فراهستهای تبدیل شده است. از زمانی که رهبر معظم انقلاب مذاکره با امریکا را نهی کردند، این کشور به تکاپو افتاده تا با ابزارهای مختلف، این به اصطلاح دریچه را باز نگه دارد و از راه مذاکره، امتیازات نامشروع خود را به دست آورد، همانطور که در برجام به آن دست یافته بود، به ویژه که عملیات موشکی ایران علیه رژیمصهیونیستی و ورود ایران به تهدید مستقیم این رژیم، نگرانیهای امریکا را از ایران جدیتر کرده است. گروسی که در اظهارات اخیرش پیشرفت برنامه هستهای ایران را سبب بزرگ شدن مشکلات نامیده بود اذعان کرد که «باید به سمت عمل و مذاکره (با امریکا) حرکت کنیم» و ادامه داد: «میدانم که ایران خواستار توافق است.» وی پیش از این تلاش خود برای فشار بر ایران را اینگونه اعلام کرده بود: «ایران باید ثابت کند بهدنبال تولید سلاح هستهای نیست.»
بنابراین مشخص میشود که گزافه گوییهای آژانس در رابطه با ایران، تنها به فعالیتهای هستهای ختم نمیشود و آژانس تلاش میکند مسیر مذاکرات را از فعالیتهای هستهای ایران بگذراند چراکه دقیقاً همان مسیری را طی میکند که امریکا با تهدیداتش علیه ایران در پی آن است. در واقع، امریکا هدفش فراتر از مسائل هستهای، موجودیت جمهوری اسلامی است و گام به گام برای آن طرحریزی کرده است. در این دستورالعمل تدوین شده، ابتدا فعالیتهای هستهای، در گام دوم فعالیتهای نظامی و منطقهای و مراحل بعدی فعالیتهای استراتژیک علمی و فناوری و مجموعاً استقلال، ارکان پیشرفت و انحصار علمی، مورد هدف قرار گرفته شده است؛ امری که در استراتژی کلان امریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی و لزوم مهار آن دیده شده و بارها مقامات امریکایی به آن اقرار کردهاند.
در بین این علوم نوین، هوش مصنوعی که امروزه تحولی شگرف در دنیای فناوری ایجاد کرده قطعاً جزو برنامههای بعدی قرار دارد و تلاش گستردهای برای عدم دستیابی ایران در آن به کار گرفته شده و خواهد شد. همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «در آینده ممکن است ساختارهایی مشابه آژانسهای بینالمللی ایجاد شود که برای استفاده از بخشهای مختلف هوش مصنوعی، اجازه یا محدودیت اعمال کنند. قدرتطلبان و فرصتطلبان دنیا به دنبال چنین اقداماتی هستند.» از این رو، اگر کشور در برابر آژانس بینالمللی اتمی انعطاف نشان دهد، در آیندهای نه چندان دور با بازیگری دوباره غرب، در حوزههای مهمی، چون هوش مصنوعی هم دچار ماجراجوییها برای محدودیت یا ممنوعیت خواهیم شد و نمیتوانیم از علوم و فناوریهای جدید که در سایه هوش مصنوعی تولید میشود، بهرهمند شویم، بنابراین در همین گام اول باید در برابر این دست زیادهخواهی ها، سیاستی بازدارنده و متناسب با پیشرفت هستهای اتخاذ کنیم.
رژیمصهیونیستی در پناه غرب
در حالی این سیاسی بازی غرب صورت میگیرد که دقیقترین و گستردهترین بازرسیهای آژانس از تأسیسات هستهای ایران صورت گرفته و تاکنون، آژانس بارها بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای کشورمان تأکید کرده است.
ذکر این نکته هم ضروری است، اتهامات هستهای به ایران ریشه در اسناد جعلی رژیمصهیونیستی دارد، اما غرب هیچ گاه فعالیتهای تهدیدزای هستهای این رژیم را مطرح نمیکند و با این کار آن را حمایت میکند. این رژیم به طور آشکاری از سلاح ممنوعه حاوی مواد هستهای در جنگ استفاده میکند. اشغالگران بارها در جنگ غزه و لبنان از سلاحهایی با اورانیوم ضعیف شده استفاده و حتی بارها غزه را تهدید به حمله اتمی کردهاند.
نجواهای اصلاحطلبان، بخشی از پازل فشار علیه ایران
صداهایی که از درون مخابره میشود، طمع غرب را برای فشار بیشتر علیه ایران تشدید میکند. سخنرانی اخیر رئیس دولت اصلاحات حاوی ادبیات انعطاف پذیری در مقابل غرب است و در آن اشاره تلویحاً به لزوم مذاکره چنین تأکید شده است: «وضع کنونی مردم و کشور خوب نیست و بیم بزرگ این است که خدای ناخواسته روزنهای که اخیراً به سوی آینده بهتر گشوده شده بود، بسته شود و امید اندکی که پدید آمده است از میان برود.» این اظهارات، بخشی از همین سیگنالها به غرب است که در اتاق فکر دشمنان مورد توجه قرار میگیرد و به قوای تصمیمگیری امریکا کمک شایانی میکند.
لزوم اتخاذ «سیاست فشار» برای بازدارندگی
در مقیاس کلیتر، افزایش تهدید علیه ایران مساوی است با افزایش سیاسیبازیهای آژانس اتمی و از آن جهت، ایران باید سیاستی را به طور همزمان برای رفع مشکلات پادمانی حل نشده و رفع صورت مسئله فراپادمانی اتخاذ کند. این به آن معنی نیست که ایران در برابر هر نوع خواستهای از سوی غرب که در تریبون آژانس انعکاس مییابد، انعطاف نشان دهد.
اما از سوی دیگر، آژانس اتمی هم با اعمال چنین سیاستهای غیرعاقلانهای، خود در جهت مخالف روند اعتمادسازی گام برمیدارد، بنابراین باید برای این سازمان بینالمللی مشخص کرد که متضرر اصلی این بازی سیاسی، آژانس خواهد بود و این باید به امری رایج در عرصه سیاسی ما تبدیل شود. همکاری نهاد مجلس که پیش از این با تصویب قانون اقدام راهبردی توانسته بود مانع انحراف صنعت هستهای در برابر جاهطلبیهای غرب شود، اکنون میتواند با تصویب قوانینی جامع و فراگیر در قالب فشار بر آژانس و افزایش فعالیتهای هستهای در برابر این تحرکات بازدارندگی ایجاد کند.
قانون اقدام راهبردی در سال ۱۳۹۹ نمونه موفقی است که بارها رهبر انقلاب از این قانون حمایت کرده و بیان داشتهاند: «این قانون به نفع ماست، به نفع کشور است و به نفع صنعت هستهای است.»، اما برخی، چون حسن روحانی، رئیسجمهور و ظریف وزیر خارجه سابق همچنان راه مخالفت با آن را در پیش گرفتهاند. محمدجواد ظریف در زمان رقابتهای انتخاباتی اعلام کرده بود: «اگر قانون اقدام راهبردی مجلس شورای اسلامی و مخالفت رژیمصهیونیستی نبود، میتوانستیم با بایدن توافق هستهای را احیا کنیم، در واقع اگر قانون مجلس نبود بعد از پایان دوره ترامپ توافق هستهای احیا میشد.»
بنابراین دو راهکار در برابر مسئولان امر قرار دارد؛ نخست گذر از عناصر داخلی که همواره در برابر خواستههای غرب منعطف هستند و به آنها اعتماد دارند و دوم اتخاذ سیاست و تصویب قانونی فراگیر و جامع که به محض زیادهخواهی آژانس بینالمللی اتمی قابلیت اجرا داشته باشد و منوط به بازههای زمانی خاص نباشد.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
انتهای پیام
نظرات