/از فسیل به آفتاب/

صدای آژیری که بچه‌ها باید بشنوند

از میان درزهای پنجره‌ها باد سرد به داخل می‌وزد، شعله قرمز رنگ بخاری و بویی که در کلاس پیچیده نشان شیطنتی جدید است، مدرسه از قدیم جای بازیگوشی بوده می‌گویند اینجا خانه دوم است اما این خانه دوم هیچگاه خانه دوم نشد با اینکه ساعتهای زیادی را در آن گذراندیم. به شیشه ترک خورده که باد سرد خودش را از زیر آن به داخل کلاس هل می‌دهد و گرمای بخاری را با خود به بیرون می‌برد، نگاه می‌کنم همان تصوری در ذهنم تداعی می‌شود که وقتی صدای چک چک آب را در دستشویی مدرسه شنیدم روی دیوارها نوشته بود "النظافت من الایمان" اما ننوشته بود شیرها را محکم کنیم چون اسراف نیز از ایمان به دور است.

به گزارش خبرنگار ایسنا، زمان زیادی بود پا به مدرسه نگذاشته بودم، وقتی دختر کوچک مدرسه محجوب پرسید "خانم اجازه بچه شما کدام کلاس درس می‌خواند؟" این زمان و فاصله را حس کردم و خودم نیز به سالهایی برگشتم که لحظه‌هایم را در مکانی مشابه این به دیار خاطره‌ها فرستادم لحظه‌هایی که همه می‌آییم تا از این خانه دوم با کوله باری از دانش و تربیت برای شهروندی نمونه شدن و داشتن کشوری آباد خارج شویم.

سالهاست که آژیرهای خطر به صدا در آمده است، آبمان، برقمان، منابع فسیلی و طبیعیمان رو به پایان است و قرار است در این خانه دوم صدا این آژیرها در گوش بچه‌ها چون صدای زنگ مدرسه بپیچد وآنها این احساس خطر را با تمام وجود حس کنند.

مدرسه محجوب را می‌توانم جز معدود دبستان‌های اصفهان طبقه‌بندی کنم که دیوار های بسیار ساده‌ای دارد. مدیر مدرسه معتقد است: دیوارها هنگامی که شلوغ باشد فقط فکر دانش آموزان را مشغول می‌کند و مفید نخواهد بود اما کافی است یک مطلب در دیوارهای خلوت نوشته شود توجه را به خود معطوف می‌کند مانند جمله قطره قطره آب لحظه لحظه زندگی است که برای دقت دانش آموزان به مسئله آب نوشته شده است. 

شاید در اهداف مدرسه ننوشته‌اند آموزش مصرف بهینه انرژی، شاید اصلا به جز کتاب یادشان هم نباشد آموزش دهند شاید در مقررات مدرسه رعایت مصرف بهینه انرژی ذکر نشده است اما چیزی‌هایی وجود دارد که چشم آن را می‌بیند و یاد می‌گیرد؛ پکیج برای گرمایش مدرسه، لامپ‌های کم مصرف و شیر های آب جدیدی که از هدر رفت آب جلوگیری می‌کند و شاید نسل بعد درک کنند که انرژی روزی تمام می‌شود. 

چرخیدن در مدرسه و نشستن در جمع بچه‌های کلاس اول با دندان‌های شیری‌شان لذتی دیگر دارد کوچولوهایی که با شنیدن اسم انرژی بالا و پایین می‌پرند و  انرژی را این گونه معنا می‌کنند، و جملات جالبی می‌گویند؛ "انرژی برق، یعنی اگه مثلا گازمون زیاد باشه آبگرمکن منفجر میشه" جملات فیلسوفانه دیگر با شیرین زبانی کوکانه بیان می‌شود: 

"ما مصرف بهینه رو تو مهد کودکمون یاد نگرفتیم" 

"جارو برقی که برای تمیز کردن خونه است نباید برقش رو مصرف کنیم" 

"مسواک می زنیم آب رو باز نکنیم" 

الینا که به جمع اضافه می‌شود، می‌گوید "برق، آب ،گاز" انگار شاگرد خوب مدرسه به جمع اضافه شده است:" اینا انرژی هستند یعنی اگر بیشتر استفاده کنیم، تموم میشه ولی خورشید هیچ وقت تموم نمیشه".

در جمع دانش آموزان نشستن انرژی فراتر از هر انرژی به انسان می‌بخشد، هدیه دختری از سال پنجم مدرسه محجوب همه دانشش از کتاب علوم را بر دایره می ریزد: "انرژی به چند قسمت تقسیم می‌شود شاید در مدرسه ما 40 درصد انرژی هدر نمی‌رود". 

مدیر مدرسه محجوب با اشاره به اصلاح الگو مصرف در مدرسه می‌گوید: برای مدرسه از آموزش و پرورش توصیه‌هایی می‌فرستند و از ما می‌خواهند که طرح‌هایی که در رابطه با اصلاح الگو مصرف داریم به صورت مصوب و یا غیر مصوب ارسال کنیم. 

او ادامه می‌دهد: اداره آموزش و پرورش در رابطه با انرژی مسابقه برگزار می‌کند و برای بچه‌ها نمایشگاه  می‌گذارد و ما با تعویض شیرهای سرویس بهداشتی تلاش خود را در جلوگیری از مصرف بیهوده کرده‌ایم. 

محجوب اگر در بدنه خود کاستی‌هایی دارد اما نکات مثبتی هم می‌شود پیدا کرد که می‌توان به آینده مصرف انرژی در آن امیدوار شد، اما این تمام چیزی نیست که بتوان در یک مدرسه به آن بسنده کرد؛ خیابان ها را پشت سر می‌گذاریم تا در جایی میان خیابان لاله در کوچه پس کوچه‌ها مدرسه طالقانی را ببینیم یک دبستان پسرانه که دارای ویژگی‌های منحصر به فرد است. 

همه چیز به فرهنگ سازی بستگی دارد

از حیاط مدرسه می توان فهمید که جان دوباره گرفته است انگار لحظه‌ای قلب این ساختمان ایست کرده و حالا به شدت در حال کوبیدن است، مدرسه جان گرفته تا دوباره بتواند به کودکانی که به ظاهر کوچک هستند، اما مردانی خسته از کار و فعالیت روزانه شده‌اند انرژی دهد.

در دبستان طالقانی به جز آب، برق و گاز انرژی‌های دیگری هم هست که مهم شمرده می‌شود؛ دانش آموزان کلاس اول این مدرسه همگی معنی سوال را درک می‌کنند و اولین جمله‌ای که باعث می‌شود بچه‌های دیگر هم صحبت کنند "انرژی یعنی میوه" که مهدی تپل و دوست داشتنی می‌گوید.

بچه‌ها برای مشارکت در بحث به وجد می‌آیند رضا می‌گوید "نباید صبح و ظهر و عصر و شبا چیزای برقی رو روشن کنیم". بچه‌های کلاس اول با انرژی از انرژی می‌گویند انگار دغدغه همه آنها همین واژه انرژی است:

«باید از برق خوب استفاده کنیم و هی هم لامپ خونه رو روشن نکنیم و آب هم زیاد باز نکنیم مردم پشت کوه آب ندارن.»

«گاز رو نباید روشن کنیم و دست به گاز نزنیم.»

«شیر آب را باز نکنیم میوه را نصف نخوریم.»

بچه‌های کلاس پنجم برای هر چه می‌خواهند بگویند کتاب علوم را منبع قرار می‌دهند، در همین حد می‌دانند که لامپ‌های کم مصرف استفاده کنند انگار کاری هم به جز عوض کردن لامپ‌ها و پنجره‌ها و بخاری ها انجام نشده است تا بچه ها بفهمند که اینها نمونه‌ای از درست مصرف کردن است.

مدیر مدرسه طالقانی با اشاره به اینکه همه چیز باید فرهنگ سازی شود، می‌گوید: همه چیز به فرهنگ سازی بستگی دارد و این برای من تجربه شده که چیزی را که به بچه‌ها یاد می‌دهیم در خانه تکرار می‌کنند.

ملکوتی خواه ادامه می‌دهد: قبل از اینکه مدیر این مدرسه شوم گرمایش مدرسه از طریق بخاری تامین می‌شد اما اخیرا شوفاژ نصب کردیم که به صورت اتوماتیک روشن و خاموش می‌شود و به بچه‌ها نیز آموزش دادیم که در زمستان برای هدر نرفتن گرما پنجره را باز نکنند.

وی می‌افزاید: قبض‌های سال گذشته و امسال مدرسه نشان دهنده این است که چقدر در مصرف انرژی صرفه جویی شده است، اما فقط فرهنگ سازی می‌تواند موثر باشد چرا که آنچه ما از گذشتگانمان یاد گرفته‌ایم مصرف نادرست بوده که در زندگی خود پیاده کرده‌ایم اما وقتی فرهنگ بچه‌ها تغییر کند می‌توانند آنها را در زندگی درست هدایت کنند.

یک فرهنگ درست باید از همین کلاس‌های درس شروع به رشد کند گاهی اصلا نیازی نیست برای این بچه‌ها توضیح داد همین که در شادی‌هایشان فریاد بزنیم که آب مهم است، برق باید به اندازه مصرف شود در ذهن‌های کوچکشان می‌ماند اینکه بر روی دیوارها جملاتی مربوط با انرژی باشد در ذهن کودکان ماندگار می‌شود ما نسلی بودیم که از آموزش و پرورش برخواستیم و فرهنگ درست مصرف را ندیدیم، اما حالا که فرهنگ درست پایه گذاری می‌شود و مدرسه‌ها با روش جدید انرژی را مصرف می‌کنند شاید یک نسل رشد کند که در میان همه مهر پر مصرف روی پیشانیشان نخورد.

اوضاع مدارس در زمینه مصرف بهینه انرژی خیلی بهتر از زمانی شده که ما به مدرسه می‌رفتیم، اما هنوز با ایده‌آل‌ها  فاصله زیادی دارد و مصرف و بهینه سازی در همه مدارس یکسان نیست، اما در کنار همه اینها اینکه چقدر در این خانه دوم  مصرف درست نهادینه می‌شود تا دانش آموزان امروز و مردان و زنان فردا در خانه اولشان  نیز آن را رعایت کنند مساله‌ای است که در آینده آن را خواهیم فهمید، خواهیم فهمید که صدای آژیر خطر کمبود انرژی چقدر به گوش بچه‌ها رسیده است.

گزارش از رویا سادات مویدی، خبرنگار ایسنا

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۱ دی ۱۳۹۵ / ۰۹:۰۸
  • دسته‌بندی: اصفهان
  • کد خبر: 95100100063
  • خبرنگار :