«شاه رفت»، «امام آمد» و «رژيم متلاشي شد» از ديدگاه بيژن نفيسي كه در روزهاي بهمن 57، دبير اجتماعي روزنامه اطلاعات بوده است، سه تيتر ماندگار روزنامه اطلاعات در آن سالهاست.
وي در زمره معدود مطبوعاتيهاي آن دوران است كه در كنار تدريس در دانشگاه، هنوز حضورش در شوراي سردبيري روزنامه اطلاعات ادامه دارد و دوران پر حادثه و دگرگونكننده سالهاي انقلاب و قبل و بعد از آن را تجربه كردهاست.
بيژن نفيسي، حدود دهه 50 همزمان با تحصيل در دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي، در پي درج آگهي روزنامه اطلاعات براي جذب نيرو، با طي مراحلي وارد تحريريه اطلاعات ميشود. وي به ترتيب در سرويسهاي شهرستانها، اقتصادي و اجتماعي مشغول به كار ميشود. در آغاز سال 57 كه شرايطي تازه براي مطبوعات ايران آغاز شده بود، نفيسي 32 ساله به عنوان سردبير سرويس اجتماعي روزنامه اطلاعات انتخاب ميشود.
وي جوانترين دبير در آن سالها بود، برخي رسانههاي آن زمان اين موضوع را به اين شكل منعكس ميكنند كه «اطلاعات بدعتشكني كرده است».
بيژن نفيسي كه به مناسبت 12 بهمن، سالروز بازگشت امام خميني (ره) به ميهن اسلامي با خبرنگار تاريخ و انديشه ايسنا گفتوگو كرده است، در اين باره ميگويد: «آن زمان 32 ساله بودم. در اطلاعات سابقه نداشت. هميشه براي دبيري سرويس بايد سن، به بالاي 50 سال رسيده باشد تا آن پختگي وجود داشته باشد. براي اولين بار بود كه دبير سرويس در مرز 30 سال بود.»
وي درباره شرايط خاص آن دوران بيان ميكند: «به عنوان دبير سرويس اجتماعي درگير مسايل جديد خبري شديم. خود به خود دوران تازهاي بود كه در مورد آن نه در دانشكده روزنامهنگاري صحبتي شده بود و نه با قواعد روزنامهنگاري كه ما دنبال آن بوديم، ميخواند زيرا شرايط بسيار استثنايي بود و ما براي اولينبار ميخواستيم يك انقلاب را تجربه كنيم و رويدادها و اخبار آن را انعكاس دهيم. اين خود، تجربه تازهاي بود، هم براي من و هم همه همكاراني كه آن زمان كار ميكردند.»
دبير اجتماعي روزنامه اطلاعات در سالهاي انقلاب با اشاره به اينكه سردبيري اطلاعات آن سالها با مرحوم «غلامحسين صالحيار» از روزنامهنگاران قديمي ايران و روزنامه اطلاعات بود، اظهار ميكند: «روز اول تعداد رسانهها محدود بود. روزنامههاي مطرحي كه منتشر ميشد دو روزنامه بعدازظهر «اطلاعات» و «كيهان» و دو روزنامهي صبح «رستاخيز» و «آيندگان» بودند. البته روزنامههاي كوچكي هم منتشر ميشد كه چندان مطرح نبودند. تعداد روزنامهها نسبت به روزنامههاي فعلي، كم و در نتيجه فشار روي آنها زياد بود.»
وي ادامه ميدهد: «فشار كنترلشده روي روزنامهها در گذشته بسيار زياد بود. به تدريج كه نشانههايي از انقلاب را در كشور ميبينيم، اين فشار رنگ ميبازد و با تغيير دولتهايي كه بعد از دولت هويدا روي كار ميآيند - يعني دولت آموزگار است كه منجر به دولت شريف امامي ميشود- مطبوعات براي كاهش كنترل و برخورداري از آزادي عمل بيشتر، در آن زمان اعتصاب كوتاهي ميكنند. همه اينها نشانه اين بود كه فشار روي رسانهها در آن دوران مرتبا كمتر ميشد و در حقيقت حاكميت حكومت وقت روي رسانهها از دست ميرفت.»
نفيسي در ادامه به اعتصاب طولاني مطبوعات در زمان دولت نظامي ازهاري اشاره ميكند و ميگويد: «اين اعتصاب خود به خود فضايي تازه براي فعاليتهاي مطبوعاتي باز ميكند. قبل از آن رسانهها در جنگ و گريز با رژيم بودند اما پس از آن اعتصاب كه حدود دو ماهي طول كشيد، شرايط كار در رسانهها بسيار تغيير كرد و آزادي عمل خيلي بيشتر شد.»
دبير اجتماعي روزنامه اطلاعات در سالهاي انقلاب، كه خود خبرنگاري را در سالهاي پيش از 57 هم تجربه كرده است، درباره تفاوت خبرنگاري در آن دوره با اكنون عنوان ميكند: «تفاوت عمده خبرنگاري آن زمان با اكنون اين بود كه خبرنگاران به طور كلي منابع خبريشان خارج از چارچوبهاي متداول عرفي اكنون بود كه خبر از خبرگزاريها يا روابط عمومي گرفته شود. خبرنگاران آن دوره بايد به خيابانها، جلسات و مجامعي كه افرادي سخنراني ميكردند، ميرفتند و خودشان اخبار را كسب و تهيه و تنظيم ميكردند و عكاسان هم عكس ميگرفتند. آن روزها شاهد تظاهرات خياباني و اعتصاب در جاهاي مختلف، شعار دادن و شعار نوشتنها بوديم.»
وي ميافزايد: «مصاحبههايي كه روزنامهها در آن زمان تهيه ميكردند به شكل جداگانه، نو و بكر با كساني انجام ميشد كه در آن زمان بخشهايي از اعتصابها و تظاهرات را هدايت ميكردند. روزنامهها هيچ شباهتي به همديگر نداشتند به خصوص دو روزنامه اطلاعات و كيهان خيلي متفاوت بودند. هر كدام با شخصي خاص مصاحبه ميكردند؛ اين گونه نبود كه هر دو يك مصاحبه را داشته باشند. اين متفاوت عمل كردن بهدليل گستردگي فضا و منابع خبري بود. به نوعي در بين اين همه خبر گيج بوديد كه چطور اين خبرها را جمعآوري كنيد و بياوريد. تعداد خبرهايي كه خبرنگاران ميآوردند، زياد بود و كار سخت دبيران سرويس اين بود كه از بين خبرهايي كه آمده بود گزينش كنند. آنها ميخواستند هيچ كدام را از دست ندهند به همين دليل بچهها را وادار به خلاصه نويسي ميكردند.»
روزنامههاي اطلاعات و كيهان سند تاريخي- اجتماعي شكلگيري دوران انقلاب بودند
همه خبرنگاران در خدمت پوشش اخبار انقلاب بودند
نفيسي با بيان اينكه فكر ميكنم روزنامههاي اطلاعات و كيهان سند تاريخي- اجتماعي شكلگيري آن دوران باشند، ميافزايد: «روزنامهنگاران آن دوره تلاش گسترده و وسيعي ميكردند كه رويدادها را پوشش كامل خبري دهند. شرايط به گونهاي بود كه همه سرويسها به هم كمك ميكردند. مثلا براي پوشش اخبار حادثهاي ممكن بود، خبرنگار هنريمان را هم بفرستيم تا آن را پوشش دهد. اين مرزي نداشت كه كسي صرفا بگويد من حوزه كاريام در محدوده خاصي است زيرا حتي هنرمندان هم در تظاهرات بودند. ورزشكاران هم بودند. به اين ترتيب همه خبرنگاران در خدمت پوشش اخبار انقلاب بودند.»
عضو شوراي سردبيري روزنامه اطلاعات درباره اختصاص بيشتر تيترهاي صفحه اول به اخبار انقلاب بيان ميكند: «بيشتر تيترها، تيترهايي بود كه شرايط موجود را نشان ميداد. شما اگر روزنامههاي آن دوران را ورق بزنيد بيشتر نگاه به مسايل انقلاب و رويدادهاي مربوط به آن بود.»
نفيسي درباره اينكه آيا سرويسهاي ديگر روزنامه گلهاي از حجم بالاي تيترهاي سياسي و انقلابي و كمرنگ بودن تيتر ساير سرويسها نداشتند، عنوان ميكند: «نوعي همگرايي ميان سرويسها وجود داشت زيرا ما در حال تجربه شرايط جديدي بوديم كه بنياد شرايط موجود را از جا ميكند. همه در خدمت يك هدف واحد بودند و ميخواستند پوششي بسيار وسيع در ابعاد داخلي و خارجي روي رويدادهاي انقلاب داشته باشند.»
وي ادامه ميدهد: «در مقطعي كه حضرت امام (ره) در فرانسه و نوفل لوشاتو بودند ما يك تيم خبري در آنجا متمركز كرده بوديم كه اخبار و رويدادها را دايما از آنجا براي ما ميفرستادند. سعي كرده بوديم خبرنگاراني را كه در آلمان و فرانسه و اروپا داشتيم، دور هم جمع كنيم و تيمي از خبرنگاران در آنجا مستقر كنيم. خبرنگاران اخبار را تلفني به ما ميدادند اما عكسهاي سخنرانيهاي امام (ره) و ملاقاتهاي ايشان توسط مسافر و هواپيما ارسال ميشد و ما در فرودگاه مهرآباد آنها را تحويل ميگرفتيم.»
در دوران انقلاب، ديگر بحث رقابت بين رسانهها مطرح نبود
اين مدرس ارتباطات درخصوص وجود جو همگرايي يا رقابت رسانهها و روزنامههاي مختلف در آن زمان، ميگويد: «قبلا ميان اطلاعات و كيهان حالت رقابت وجود داشت اما در دوران انقلاب ديگر بحث رقابت مطرح نبود. اينقدر حجم اخبار و اطلاعات گسترده بود كه هر كس فقط به اين فكر بود كه مسايل مورد نظر را دنبال كند و پوشش دهد. اصلا فرصتي براي مقايسه با ديگري نبود. هر كس سعي ميكرد بر اساس سياستهاي خودش اخبار را پوشش انجام دهد.»
مردم روزنامهها را از خودشان ميدانستند
در دوران انقلاب، تيراژ روزنامهها به مرز ميليون رسيد
نفيسي درباره نحوه برخورد مردم با روزنامهها و ديدگاهي كه نسبت به آن داشتند، عنوان ميكند: «مردم روزنامهها را از خودشان ميدانستند؛ چون ميديدند آنچه آنها در خيابانها انجام ميدهند، در روزنامهها بازتاب مييابد. مردم از طريق روزنامهها از گستردگي تظاهرات خودشان آگاه ميشدند و به همين دليل روزنامهها بسيار مورد استقبال قرار ميگرفت و تيراژ روزنامهها بسيار بالا بود. دوران انقلاب، تيراژ روزنامهها به مرز ميليون رسيد و اين در ايران با توجه به فقر تيراژي كه بهطور كلي وجود دارد و عادت به مطالعه اندك است، نشاندهندهي رشد بالايي بود و نشان ميداد كه مردم چقدر علاقهمند هستند.»
وي ادامه ميدهد: «مردم اكتفا به خريد يك روزنامه نميكردند بلكه سعي ميكردند دو روزنامه خريداري كنند. روزنامه هم سعي ميكرد با مطالب و عكسها اخبار را پوشش دهد. در دوران انقلاب زياد نميشد به تلويزيون اميد داشت كه صحنههايي را نشان بدهد، به خاطر همين روزنامهها سعي ميكردند با عكسهاي بزرگ و جالب از تظاهرات و برخوردهاي خياباني، مردم را در رويدادها سهيم كنند. چون يك عكس خوب ميتواند به جاي چند پاراگراف مطلب، مفهوم را منتقل كند. ما سعي ميكرديم كه يك پوشش تصويري از رويدادهاي انقلاب داشته باشيم. تعداد زيادي از عكاسان روزنامه به خيابانها ميرفتند و مجموعه عكسهايي را ميگرفتند و اين عكسها هر روز در روزنامه چاپ ميشد. اين است كه اگر روزنامههاي آن دوران را نگاه كنيد عكسي بيش از اكنون دارند.»
عضو شوراي سردبيري روزنامه اطلاعات با اشاره به اينكه گاهي روزنامه به چاپ چهارم ميرسيد، اظهار ميكند: «در آن زمان به ميزان زيادي از روزنامه استقبال ميشد و خبرها بهطور مرتب تغيير ميكرد. مواردي وجود داشت كه روزنامه اطلاعات تا چهار چاپ در طول يك روز داشته است؛ يعني چاپ اول شروع شده و بعد يك اتفاق مهم افتاده، چاپ را عوض كردند- فقط صفحه اول و دوم تغيير كرده- و چاپ دوم خبر مهمي در صفحه اول يا دوم انعكاس يافته، مجددا دو، سه ساعت بعد يك رويداد مهم ديگر اتفاق افتاده، از آنجايي كه تيراژ روزنامه زياد بود، چاپ روزنامه كمي زودتر بايد شروع ميشد و تا پاسي از شب به طول ميانجاميد. چاپ سوم و چاپ چهارم داده ميشد. من تا چاپ چهارم را به ياد دارم كه با آن امكانات فني و مشكلات حروفچيني سربي روزنامه در برخي مقاطع تا چهار چاپ در طول يك روز داشت و سعي ميكرد خبرش را نو كند.»
وي بيان ميكند: «ممكن بود 300 هزار روزنامه با چاپ اول رفته باشد بعد روي 400 هزار تا چاپ دوم، 600 هزار تا چاپ سوم شود و تيراژهاي آخر روي 800 – 900 به چاپ چهارم هم برسد.»
نفيسي دربارهي نحوهي عمل روزنامه براي پوشش اخبار انقلاب و دستگاه سلطنت به صورت همزمان، عنوان ميكند: «كنترل دستگاه زياد نبود. انتخاب واقعا با تحريريه روزنامهها بود كه چه خبري را بخواهند چاپ كنند. در آن دوران ديگر كسي به آن صورت مدعي اين قضيه نبود، ممكن بود غيرمستقيم تلفني بزنند و فشاري باشد اما عملا كاري از دستشان ساخته نبود. در اينجا بر اساس صلاح و مصلحتهايي كه ميشد، از ميان اخبار انقلاب انتخاب صورت ميگرفت، حالا اگر جايي هم دستگاه اطلاعيهاي ميداد يا موردي وجود داشت كه لازم بود مردم از آن مطلع باشند، آن اخبار انتخاب ميشد.»
دبير اجتماعي روزنامه اطلاعات در دوره انقلاب خاطرنشان ميكند: «البته سعي نميشد كه فرصت تبليغي به دستگاه داده شود بلكه سرويسها آنچه را ضرورت داشت مردم بدانند، مشخص ميكردند و سردبيران مربوطه تصميمگيري ميكردند كه چاپ شود يا نشود كه برخي را چاپ ميكردند و برخي را هم چاپ نميكردند؛ يعني الزامي نبود كه اگر وزارتخانه، سازمان يا دستگاهي اعلاميهاي ميدهد آن اعلاميه حتما بايد چاپ شود ممكن بود بخشي از آنها، اصلا چاپ نشود.»
نفيسي دربارهي مهمترين مشكلي كه رسانهها در آن زمان داشتند، اظهار ميكند: « مهمترين مشكل اين بود كه شما از ميان اين همه اخبار گزينش درست را انجام دهيد يعني بين اين همه رويداد و اخبار گزينه درست را انتخاب كنيد چون در آن زمان شايعات در برخي زمينههايي بسيار زياد بود. بايد دقت ميشد كه اخبار غيرواقعي نباشد به همين دليل براي تاييد صحت خبر از منابع متعدد سوال ميكرديم. مهم اين بود كه خبر در درجهي اول درست باشد.»
فضاي مطبوعاتي كشور در آستانه انقلاب منحصر به فرد بود
وي در پاسخ به اين سوال كه ميتوان اين دوره را يكي از بازترين فضاهاي مطبوعاتي دانست؟ ميگويد: «بله، اين دوره يكي از بازترين فضاهاي كشور در تاريخ مطبوعات ايران و از موارد منحصر به فرد است.»
اين مدرس ارتباطات درباره تاثير و تاثر انقلاب و رسانهها عنوان ميكند: «در شكلگيري انقلاب و پيشرفتهايي كه در اين زمينه پيش آمد، رسانههاي نوشتاري –راديو و تلويزيون آن موقع در اختيار دستگاه بود – نقشي بسيار موثر داشتند. خيلي از اعلاميههايي كه مردم را دعوت به راهپيماييها و تجمعات ميكرد، از طريق رسانهها درج ميشد. اگر نيروهاي رژيم برخوردهايي با مردم داشتند و مردم صدماتي از اين طريق ميخوردند، اينها بايد از طريق رسانهها درج ميشد. براي اولين بار عكس حضرت امام (ره) از طريق روزنامهها چاپ شد و جوانان ما آشنايي دقيقتري پيدا كردند. خيليها اسم ايشان را ميدانستند اما به دليل تبعيد ايشان، همه مردم عكس ايشان را در اختيار نداشتند. اين نقشي بود كه رسانهها در پوشش رويدادهاي انقلاب و استمرار آن داشتند.»
وي درباره تاثير انقلاب بر رسانهها ميافزايد: «انقلاب شرايط آزادتري را براي رسانهها پيش آورد. رسانههاي نوشتاري ما براي اولين بار اين وضعيت را تجربه كردند كه حالا همه چيز در اختيارشان است، چگونه بايد از عهده مسووليت اجتماعي مهمي كه برعهدهشان است، برآيند. كسي نبود به آنها بگويد چه كار كنيد، بايد خودشان اين كار را ميكردند و اين تجربه با ارزشي بود.»
نفيسي خاطرنشان ميكند: «در طول تاريخ روزنامهنگاري ايران چند بار چنين فرصتهايي پيش آمده بود كه روزنامهنگاري ايران اين وضعيت را تجربه كند. بداند چه تعهدي در برابر جامعه دارد. ميزان مسووليت خود را بداند و بداند چه مسووليتي در مقابل جامعهي خودش دارد و تا چه حد از عهدهي اين مسووليت برميآيد. اين تجربهي بسيار باارزشي بود كه به صورت عملي ما در دوران انقلاب آن را تجربه كرديم.»
وي در پاسخ به اين سوال كه معمولا در دورههاي آزادي مطبوعات در طول تاريخ به دليل فشارها و محدوديتهاي دورههاي قبل، مطبوعات هتاك و فحاش نيز شكل ميگيرند، آيا در زمان انقلاب نيز چنين بود؟ اظهار ميكند: «در دوران انقلاب نه. ما پس از پيروزي انقلاب در مقطعي كه نشريات، جمعيتها، احزاب و گروهها شروع به انتشار كردند، دوباره چنين تجربهاي را داشتيم. يكبار در مقطع 1320 پس از جنگ دوم جهاني كه ايران توسط متفقين اشغال شد، اين تجربه را داريم. در آنجا هم چنين شرايطي وجود داشت كه جمعيتها و نشريات حزبي، روزنامهنگاري هتاكي را دارند. در دوران پس از پيروزي انقلاب هم تا يك مقطعي كه جمعيتها و احزاب داشتند، فعاليت ميكردند و هر كدام يك نشريه براي خود داشتند، نظارت دقيقي وجود نداشت و در هر حال در جهت اهداف و هدفهايي كه خودشان داشتند سعي ميكردند به افرادي تهمت بزنند و در موردشان مطلب بنويسند. اين شرايط در مورد روزنامههايي كه در دوران انقلاب مسووليت خود را درك كرده بودند و به جناح و جمعيتي هم وابسته نبودند، صدق نميكرد. آنها همان رسالت اطلاعرساني دقيق خودشان را انجام ميدادند.»
عضو شوراي سردبيري روزنامه اطلاعات دربارهي به ياد ماندنيترين تيترهايي كه اطلاعات در آن زمان كار كرد، ميگويد: «شايد اولين تيتري كه در دوران انقلاب زده شد، تيتر رفتن شاه از ايران بود زيرا مدتها بود صحبت بود كه شاه ميخواهد از ايران برود و اين اتفاق پيروزي بسيار مهمي براي انقلاب بود. اگر شاه از ايران خارج ميشد، نشان ميداد كه فشار در حدي بوده است كه او راضي به ترك تهران شده است.»
وي درخصوص تيتر"شاه رفت" بيان ميكند: «روزنامه اطلاعات كه پيشبيني ميكرد شاه در آستانه رفتن از ايران است، سعي ميكرد از طريق خبرنگاري كه در فرودگاه مهرآباد داشت، در جريان باشد كه شاه چه موقع ميرود. زمان دقيق اين اقدام را اعلام نميكردند زيرا ممكن بود انقلاب ابعاد تازهاي پيدا كند اما زمزمههايي بود كه شاه ميخواهد برود.»
حروف معمول سربي در ابعاد تيتر «شاه رفت» وجود نداشت
نفيسي ادامه ميدهد: «آن زمان آقاي صالحيار سردبير وقت به كمك كادر فني روزنامه اطلاعات اين تيتر را ساختند؛ «شاه رفت». اين تيتر با آن بزرگي كه به چاپ رسيد در حروف معمول سربي وجود نداشت يعني از نظر ضخامت و طول و عرض چنين حروفي اصلا وجود نداشت. اين جا بزرگترين حروف سربي چاپ شده بود و بعد در بخش ليتوگرافي از آن چندين بار عكس گرفته بودند و آن را به حدي بزرگ كرده بودند كه طول آن ده ستون روزنامه را بگيرد و عرضش هم چند سانتيمتري بزرگ شود كه كاملا بالاي صفحه اول را ميگرفت و توي چشم ميخورد.»
دبير اجتماعي اطلاعات در زمان انقلاب با اشاره به اينكه از نظر قاعدهي تيترنويسي در روزنامهنگاري تيتر خوب تيتري است كه با حداقل كلمه حداكثر معني و مفهوم را بهدست دهد و فعل هم داشته باشد، به تيتر «شاه رفت» اشاره ميكند و به ايسنا ميگويد: «اين تيتر اين قاعده را در درون خود داشت و يكي از تيترهاي خوب از نظر قاعده روزنامهنگاري بود. از نظر محتوايي هم پيام بسيار مهمي را داشت.»
تيتر «شاه رفت» پيش از رفتن شاه آماده شده بود
وي ادامه ميدهد: «اين تيتر پيش از رفتن شاه آماده شده بود. عكسي كه آن روز در صفحهي اول چاپ شد عكس آرشيوي از يكي از سفرهاي شاه است كه دارد با هواپيما ميرود و خداحافظي ميكند. اين كار به اين دليل بود كه اگر ميخواستيم روزنامه به موقع چاپ شود، نميتوانستيم منتظر شويم كه موقع رفتن شاه عكسي هم از فرودگاه مهرآباد بگيرند و بياورند. در چاپهاي بعد عكسهايي از اين اتفاق چاپ شد، اما عكسي كه آن روز با تيتر«شاه رفت» چاپ شد، عكس آرشيوي بود كه نشان ميداد او بالاي پلكان هواپيماست و دارد ميرود و چون زمستان بود سعي كرديم عكسي با لباس تيره و پالتو باشد. به هر حال همه سفرها به همين شكل است. پس چندان تفاوتي نميكرد اگر ميخواستيم عكس تازهاي هم بگيريم.»
تيتر «شاه رفت» هيجان عجيبي در شهر ايجاد كرد
نفيسي در ادامه عنوان ميكند: «همه چيز آماده بود. فقط منتظر بوديم خبرنگارمان در فرودگاه به ما با تلفن اطلاع دهد كه شاه پرواز كرد و رفت. به مجردي كه او گفت چاپ روزنامه شروع شد. از آنجايي كه راديو ايران اين موضوع را اعلام نكرده بود، وقتي روزنامه در شهر شروع به توزيع كرد، شهر را هيجان عجيبي گرفت. تظاهرات عظيمي برپا شده بود. چراغ اتومبيلها روشن بود. مردم روزنامه را در دست گرفته بودند و به يكديگر نشان ميدادند و اطلاع ميدادند كه شاه رفته است. برخي هم ابتكاراتي داشتند مثلا بين دوكلمه شاه رفت، يك «در» هم اضافه كرده بودند كه ميشد «شاه در رفت». به هر حال اين خود نشاندهندهي شور و شوق فراوان مردم در آن زمان بود.»
وي درخصوص مصاحبهي پاياني محمدرضا پهلوي قبل از خروج از ايران، ميگويد: «شاه قبل از خروج از ايران در يك سخنراني عنوان كرد كه پيام انقلاب را شنيدم و... كه سخنراني معروفي است و حتما آن را شنيدهايد. زماني كه داشت ميرفت در فرودگاه مصاحبهاي انجام نداده بود و گفتوگوهاي كوتاهي با برخي از مسوولان داشت و آن زماني بود كه شاه، شاپور بختيار را به نخستوزيري انتخاب كرده بود و شاپور بختيار هم رفته بود تا از مجلس شوراي ملي راي اعتماد بگيرد و بعد بيايد فرودگاه كه آن هم با تاخير آمده بود. شاه هم كار را به نخستوزير محول كرده بود و به حساب خودش از كشور خارج شده بود كه ما سعي كرده بوديم اين اخبار را پوشش دهيم.»
روي تيتر «امـام آمد» مدتها كار شده بود
نفيسي درباره دليل اينكه تيتر «شاه رفت» در آن دوره فاقد لقب و صفت خاصي بود اظهار ميكند: «كساني كه در آن زمان در روزنامه كار ميكردند، به حال و هواي آن دوره شناخت داشتند. وقتي شاه داشت ميرفت، اين، يك رفتن بدون بازگشت بود و به همين دليل تمام القاب و عناوين، رفته و سعي شده بود كه يك تيتر ژورناليستي كامل كه مفهوم را سريع به خواننده منتقل كند، زده شود. اين تيتري حساب شده و خوب بود كه مدتها روي آن كار شده بود. اين تيتر مدتها عكسبرداري شده بود و فيلم از آن گرفته بودند و دست سردبير آماده بود كه به مجرد خروج شاه گذاشته شود. درست مثل تيتر «امــام آمد».
اين مدرس ارتباطات درباره تيتر "امــام آمد" كه هنگام ورود امام خميني (ره) به ايران زده شد، نيز بيان ميكند: «پس از خروج شاه بحث بر سر اين بود كه زمينه دارد براي ورود رهبر انقلاب به ايران آماده ميشود، در نتيجه تيتري با همان خصوصيات تحت عنوان «امام آمد» تهيه شد كه مكمل تيتر قبلي با همان خصوصيات باشد، دو كلمهاي، با حداكثر معني و مفهوم و داراي فعل باشد.»
نفيسي درخصوص دليل اينكه هر دو روزنامه مهم آن زمان يعني اطلاعات و كيهان در خصوص اين دو تيتر مشابه هم عمل كردند، ميگويد: «تا جايي كه من اطلاع دارم تيتر شاه رفت را اول اطلاعات زد و كيهان به مجرد اينكه خبردار شد كه شاه رفته است، در حقيقت تجديد چاپ كرد و آن هم تيترش را به شاه رفت تغيير داد و هنگام توزيع، هر دو روزنامه با هم توزيع شدند. اما اطلاعات روي تيتر شاه رفت از هفت هشت روز قبل كار ميكرد.»
وي دربارهي ايده اصلي اين تيتر، عنوان ميكند: «ايده اصلي شاه رفت يك چيز مشتركي بود. خبر رفتن را عدهاي داده بودند. منتها سردبير اين فكر را كرده بود كه شاه رفت را به طرز برجسته و خوبي انجام دهد. بخش فني در اينجا به كمك آمده بود. در حقيقت اينها توانسته بودند اين حروف را بسازند و ميشود گفت يك نوع همكاري بود. اما ايدهي اصلي و هماهنگكنندهي اصلي براي اين كار سردبير وقت بود.»
تيتر «رژيم متلاشي شد» از تيترهاي مهم دوران انقلاب است
عضو شوراي سردبيري روزنامه اطلاعات در پايان ميگويد: «تيترهاي مهم دوران انقلاب به جز تيترهاي «شاه رفت» و «امام آمد»، تيتر «رژيم متلاشي شد» بود كه سقوط رژيم سلطنتي در ايران را در تاريخ 22 بهمن با تيتر درشت نشان ميداد. آن زماني بود كه تمام دژهاي حكومتي فرو ريخته بود و براي روزنامه مسجل شد كه دوران سلطنت به پايان رسيده است.»
گفتوگو از خبرنگار ايسنا: مرضيه خلقتي
انتهاي پيام