/بازخواني حادثه‌ي كوي دانشگاه تهران/9/ دادنامه‌ي فاجعه‌ي كوي دانشگاه/‌1/

بسم‌الله الرحمن الرحيم تاريخ رسيدگي: 10 / 12 / 78 شماره دادنامه: ‌67 شعبه هفتم دادگاه نظامي يك تهران مشخصات متهمين: ‌1- سرتيپ ‌2 پاسدار، فرهادنظري، فرزند جعفر، متولد ‌1342، سرپرست سابق ناتب، با سواد(ليسانس)، مقيم تهران، متاهل، فاقد پيشينه كيفري و آزاد به قيد وثيقه. ‌2- سرهنگ پاسدار، جمشيد خدابخشي، فرزند محمد، متولد ‌1340، فرمانده يگان ويژه ناتب، باسواد، مقيم شاهرود، متاهل، فاقد پيشينه كيفري و آزاد به قيد وثيقه. ‌3- نظامي فرهاد ارجمندي، فرزند يوسف، متولد ‌1342، فرمانده گروه نوپو و سويل ناتب، باسواد (ليسانس)، مقيم تهران، متاهل، داراي سابقه كيفري و آزاد به قيد وثيقه. ‌4- سروان رامين نظري، فرزند جعفر، متولد ‌1347، جانشين گروه نوپو ناتب، با سواد (ليسانس)، مقيم تهران، فاقد پيشينه كيفري و آزاد به قيد وثيقه. ‌5- ستوان اروجعلي ببرزاده، فرزند محمد، متولد ‌1349، جمعي يگان ويژه ناتب، با سواد (ليسانس)، مقيم تهران، مجرد، فاقد پيشينه كيفري و آزاد به قيد وثيقه. ‌6- گروهبان جمشيد دالوند، فرزند تيمور، متولد ‌1353، جمعي يگان ويژه پاسداران، با سواد، مقيم خرم آباد، مجرد، فاقد پيشينه كيفري و آزاد به قيد معرفي كفيل. ‌7- گروهبان سيد حسين احمدي، فرزند ميراسدالله، متولد ‌1352، جمعي يگان ويژه ناتب، با سواد، متاهل، فاقد پيشينه كيفري و آزاد به قيد معرفي كفيل. ‌8- گروهبان حسن احمدي، فرزند حسين، متولد ‌1354، جمعي گروه نوپو ناتب، با سواد، مقيم ايلام، مجرد، فاقد پيشينه كيفري و آزاد به قيد معرفي كفيل. ‌9- گروهبان علي اكبر جليلي، فرزند عباسقلي، جمعي گروه نوپو ناتپ، باسواد، مقيم كرمانشاه، مجرد، فاقد پيشينه كيفري، و آزاد به قيد معرفي كفيل. ‌10- گروهبان قباد مهديان پلنگر، فرزند صفدر، متولد ‌1358، جمعي يگان ويژه ناتب، با سواد، مقيم ايلام، فاقد پيشينه كيفري و آزاد به قيد معرفي كفيل. ‌11- گروهبان فتح الله مراديان، فرزند يدالله، متولد ‌1358، جمعي يگان ويژه ناتب، با سواد، مقيم ايلام، مجرد، فاقد پيشينه كيفري و آزاد به قيد معرفي كفيل. ‌12- سرباز وظيفه عزت‌الله قاضي زاده، فرزند رضا، متولد ‌1356، جمعي يگان ويژه ناتب، مقيم محمودآباد، فاقد پيشينه كيفري و آزاد به قيد معرفي كفيل. ‌13- سرباز وظيفه رضا امدادي، فرزند غلامحسين، متولد ‌1358، جمعي يگان ويژه ناتب، با سواد، مقيم صومعه‌سرا، فاقد پيشينه كيفري و آزاد به قيد معرفي كفيل. ‌14- سرباز وظيفه امير پزشكي، فرزند قدرت، متولد ‌1358، جمعي يگان ويژه، باسواد، مقيم كرج، ‌15- سرباز وظيفه فرشيد باقري، فرزند علي حسن، متولد ‌1358، جمعي يگان ويژه، باسواد، مقيم مسجد سليمان، فاقد پيشينه كيفري و آزاد به قيد معرفي كفيل. ‌16- سرباز وظيفه اسماعيل فلاح حميدي، فرزند مختار، متولد ‌1357، جمعي يگان ويژه، باسواد، مقيم ساري، فاقد پيشينه كيفري و آزاد به قيد معرفي كفيل. ‌17- سرباز وظيفه علي علي‌پور نوذري، فرزند احمد، متولد ‌1358، جمعي يگان ويژه، باسواد، مقيم نكا، فاقد پيشينه كيفري و آزاد به قيد معرفي كفيل. ‌18- سرباز وظيفه محمدرضا شجاعي، فرزند محمدعلي، متولد ‌1358، جمعي يگان ويژه، باسواد، مقيم شاهرود، فاقد پيشينه كيفري و آزاد به قيد معرفي كفيل. ‌19- سرباز وظيفه شيرمحمد برون، فرزند علي محمد، متولد ‌1358، جمعي يگان ويژه، باسواد، مقيم باغ ملك، فاقد پيشينه كيفري و آزاد به قيد معرفي كفيل. ‌20- سرباز وظيفه علي برده بازنودهي، فرزند ابراهيم، متولد ‌1358، جمعي يگان ويژه، باسواد، مقيم صومعه‌سرا، فاقد پيشينه كيفري و آزاد به قيد معرفي كفيل. موضوع اتهامات: رديف اول: الف: آمريت در ورود غير مجاز به كوي دانشگاه تهران. ب: لغو دستور. ج: ايجاد موجبات بدبيني نسبت به نيروهاي مسلح. رديف دوم الي بيستم، شركت در ايراد ضرب و جرح نسبت به دانشجويان و تخريب. هم چنين متهم رديف پنجم، علاوه براتهام فوق به سرقت اموال دانشجويان نيز، متهم مي‌باشد. گردشكار: در مورخ 16 / 4 / 78 يك روز قبل از بررسي كليات طرح اصلاح قانون مطبوعات در مجلس شوراي اسلامي، روزنامه سلام در صفحه اول خود، اقدام به درج نامه‌اي منتسب به سعيد امامي مي‌نمايد و مدعي مي‌شود كه طرح اصلي اصلاح قانون مطبوعات، مشاراليه بوده است. وزارت اطلاعات، تحت عنوان افشاي سند محرمانه از روزنامه مزبور به دادسراي ويژه روحانيت شكايت مي‌نمايد كه درمورخ ‌16 / 4 / 78 روزنامه سلام، توقيف مي‌گردد و در همين تاريخ نيز، كليات طرح اصلاح قانون مطبوعات به تصويب مجلس شوراي اسلامي مي‌رسد. متعاقب آن در ساعت ‌17 روز پنج‌شنبه مورخ ‌16 / 4 / 78 ، شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران در اعتراض به توقيف روزنامه‌ي سلام، تشكيل جلسه مي‌دهد كه اكثريت اعضا با ايجاد تجمع اعتراض‌آميز موافقت نمي‌نمايند و حدود ساعت 30 : 20 جلسه خاتمه مي‌يابد. آقاي فرخ شفيعي (دانشجوي دوره كارشناسي ارشد نقشه برداري دانشكده فني، ساكن اطاق شماره ‌42 خوابگاه شماره ‌22) اقدام به نوشتن و پخش اطلاعيه‌هاي دست‌نويس، مبني بر دعوت دانشجويان به تجمع و راهپيمايي در اعتراض به توقيف روزنامه سلام و تصويب كليات طرح اصلاح قانون مطبوعات مي‌نمايد. متعاقبا با مراجعه مستقيم به برخي از اطاق‌هاي محل سكونت دانشجويان در خوابگاه‌هاي مختلف، آنان را براي تجمع دعوت مي‌كند. حدود ساعت ‌00/22، عده‌اي قريب ‌20 نفر جلوي ساختمان شماره ‌22 جمع و با شعارهايي چون "دانشجو لانه‌ات را رها كن"، "دانشجو غيرتت كجا رفت"، ساير دانشجويان را به ترغيب به شركت در تجمع نموده‌اند و با حركت از مقابل خوابگاه‌ها و تكرار شعارهاي مذكور، تدريجا به عدد دانشجويان افزوده شده و با سر دادن شعارهايي چون "با چوب و سنگ و شيشه، سلام تعطيل نمي‌شه" و يا "طرح سعيد امامي ملغي بايد گردد، توطئه و خيانت افشا بايد گردد"، "آزادي انديشه هميشه هميشه" به سمت درب اصلي كوي حركت مي‌كنند. در اين مرحله، حدود ‌150 دانشجو حضور داشته‌اند و از نگهبانان كوي مي‌خواهند در را باز كنند تا از كوي خارج شوند. سر نگهبان از طريق آقاي سطوت (معاون كوي) با آقاي دكتر كوهي، مدير كل امور خوابگاه‌هاي دانشگاه تهران تماس گرفته و موضوع را مطرح مي‌نمايد و ايشان مي‌گويد در را باز كنيد. آقاي كوهي مراتب را تلفني به كلانتري ‌125 و كشيك وزارت اطلاعات اعلام و به سمت كوي حركت مي‌نمايد. حدود ساعت ‌24، عده‌اي نزديك به ‌200 نفر از دانشجويان، بعضا با لباس راحتي از كوي خارج و در خيابان كارگر شمالي به سمت بزرگراه جلال آل احمد راهپيمايي مي‌نمايند و در جلوي راهپيمايان آقاي فرخ شفيعي با طرح شعارهايي كه قبلا بيان شد، آنان را هدايت مي‌كند. پس از اطلاع كلانتري ‌125 از واقعه، ستوان قنبري (افسر گشت كلانتري) به اتفاق ستوان تركي(افسر گشت كلانتري ‌148) در محل حاضر و با بيان مطالب مودبانه و دوستانه، دانشجويان را ترغيب به بازگشت نموده و دانشجويان نيز از ادامه راهپيمايي منصرف و به كوي بر مي‌گردند و در جلوي درب اصلي، شعار "نيروي انتظامي تشكر تشكر را سر مي‌دهند". بيش از دو سوم دانشجويان به داخل كوي رفته و در حدود ‌50 نفر از آنان جلوي در مشغول صحبت با يكديگر مي‌شوند. پس از آنكه كلانتري يوسف آباد از واقعه مطلع مي‌شود، ضمن اعزام افسر گشت به محل، برابر روش جاري، مراتب را به منطقه انتظامي مركزي اعلام مي‌نمايد. در پي آن، ‌20 نفر از مامورين و واحد گشت كلانتري با تجهيزات مناسب در ساعت 20 : 24 درمحل حاضر مي‌شوند. سرتيم گشت با اشاره به تجمع و راهپيمايي غير قانوني دانشجويان از آنان مي‌خواهد محل را ترك و به خوابگاه مراجعت نمايند. تعداد زيادي از دانشجويان به داخل كوي رفته و با دادن شعار به نفع نيروي انتظامي از آنان تشكر و به داخل خوابگاه مي‌روند. لكن تعدادي از آنان كماكان در جلوي در كوي دانشگاه اقدام به تجمع نموده و محل را ترك نكرده و اقدام به سر دادن شعار "دانشجويان گول نخوريد"مي‌نمايند و آنان را تحريك به عدم ورود به كوي مي‌كنند. از طريق منطقه مركزي، مسوولين مربوطه در جريان امر قرار مي‌گيرند و سپس سردار ميراحمدي معاون هماهنگ كننده منطقه مذكور در ساعت ‌30/00 بامداد به طرف كوي دانشگاه حركت و از مركز فرماندهي و كنترل درخواست مي‌نمايد كه اقدام به اعزام نيروي كمكي از كلانتري‌هاي ‌105، ‌107، ‌129، ‌148 و فرماندهان ‌113 و ‌115 و چهار واحد از يگان ويژه مي‌نمايند. ساعت ‌50/00 بامداد، سردار ميراحمدي به محل عزيمت و دستورات لازم براي هدايت دانشجويان به كوي را صادر كه در اين اثنا، فردي كه خود را دكتر كوهي معرفي نموده از وي درخواست مي‌نمايد تا اجازه بدهد خودشان دانشجويان را به داخل خوابگاه هدايت نمايند كه برابر اظهارات دكتر كوهي از مامورين حاضر در صحنه خواسته مي‌شود كه محل را ترك نمايند، لكن مامورين مي‌گويند بايد فرمانده ما دستور بدهد، كوهي با مراجعه به سردار ميراحمدي از وي درخواست مي‌نمايد كه نيروهاي خود را از محل دور كند تا ايشان دانشجويان را به كوي بازگردانده و مساله خاتمه پيدا كند، لكن اين مذاكره به نتيجه نمي‌رسد و نامبرده به اتفاق آقاي دكتر سليماني به ميان دانشجويان رفته و با آنان صحبت مي‌كند؛ اما موثر واقع نمي‌شود و حتي بعضي از افراد از ادامه صحبت او جلوگيري مي‌كنند و به سنگ پراكني ادامه مي‌دهند. در حين سنگ‌پراني و تجمع غير قانوني دانشجويان، يكي از سربازان با باطوم به پاي يكي از دانشجويان زده كه منجر به مجروح شدن وي و به گروگان شدن سرباز توسط دانشجويان مي‌شود و پس از چند دقيقه آزاد مي‌گردد. دانشجويان از اين بابت خشمگين مي‌شوند و در چند مرحله به سنگ‌پراني شدت مي‌بخشند و باعث عقب‌نشيني نيروهاي موجود در محل مي‌گردند و در اين هنگام يكي از اعضاي دفتر تحكيم وحدت به نام حجتي با بلندگو دانشجويان را تحريك و دانشجويان نيز شعار مرگ بر نيروي انتظامي، مرگ بر استبداد، مرگ بر رييس مجلس، نيروي انتظامي تسليت تسليت، سرداده و اقدام به سنگ پراني نموده و ضمن شكسته شدن شيشه‌هاي منازل و همچنين مهد كودك روبه روي خوابگاه، مبادرت به بستن خيابان مي‌نمايند. در اين هنگام، منطقه‌ي مركزي درخواست نيروي كمك نموده كه تعداد ‌50 نفر از مامورين يگان ويژه به فرماندهي آقاي سرهنگ خدابخشي با تجهيزات درصحنه حاضر و خود را به سردار ميراحمدي معرفي مي‌كنند و سردار ميراحمدي پس از كسب اطلاع از حضور مامورين يگان ويژه، دستورات لازم را به منظور آرايش‌دهي مناسب جهت جلوگيري از اغتشاش صادر مي‌كند. درخلال اين مدت، سنگ‌اندازي بين دانشجويان و نيروي انتظامي ادامه داشته و دانشجويان با آتش زدن ميز و صندلي‌هاي شكسته، لاستيك اتومبيل و ... موانعي را در خيابان ايجاد مي‌كنند و در اثر تبادل سنگ بين طرفين، شيشه‌هاي بعضي از اماكن از جمله كيوسك نگهبان كوي و تعدادي از خوابگاه‌هاي دانشجويان و مهد كودك مقابل كوي شكسته شده و به برخي از خودروهاي شخصي كه در خيابان كارگر شمالي متوقف بوده‌اند، خسارت وارد مي‌شود. ساعت ‌2 بامداد، آقاي دكتر سليماني، طي تماس تلفني با كشيك وزارت كشور، موضوع درگيري را در ميان گذاشته و آقاي رضا بابادي معاون سياسي امنيتي استانداري تهران نيز از طريق يكي از كاركنان در جريان امر قرار مي‌گيرد و ايشان ضمن تماس با آقاي تعالي مدير كل امنيتي انتظامي استانداري تهران از وي مي‌خواهد در محل حضور پيدا كند. مشاراليه حدود ساعت ‌15/2 بامداد وارد صحنه مي‌شود و با مشاهده سنگ‌اندازي و فحاشي بين طرفين با آقاي رضايي تماس گرفته و اجازه مي‌خواهد جهت مذاكره با دانشجويان، خود را نماينده آقاي تاج زاده معرفي نمايد و آقاي رضا بابادي اجازه مي‌دهد، سپس وي به اتفاق آقايان سليماني و كوهي با دانشجويان وارد مذاكره شده و آنان را به آرامش دعوت مي‌كند. دانشجويان از او مي‌خواهند كه نيروي انتظامي ضمن عقب‌نشيني از دانشجويان عذرخواهي كند! كه آقاي تعالي وعده مساعد مي‌دهد و در اين لحظه صداي تيراندازي شنيده مي شود كه طبق تحقيقات به عمل آمده،‌ شخصي كه يك قبضه كلت كمري در دست داشته و مبادرت به شليك مي‌كند و به وسيله نيروي انتظامي شناسايي و به اتفاق ‌3 نفر ديگر دستگير و بازداشت مي‌شود و در نتيجه تيراندازي محيط متشنج و مذاكرات قطع و سنگ‌پراني از ناحيه دو طرف شدت مي‌يابد. آقاي تعالي مراتب را به آقاي رضا بابادي اطلاع داده و از ايشان مي‌خواهد شخصا در محل حاضر شود. با توجه به درخواست‌هاي مكرر آقاي ميراحمدي از آقاي نظري مبني بر اعزام نيروهاي كمكي، سردار نظري تصميم مي‌گيرد در محل حضور يافته تا وضعيت را از نزديك بررسي كند. حدود ساعت ‌45/2 بامداد، سردار نظري وارد صحنه مي‌شود و از سردار ميراحمدي و سرهنگ تقوي گزارش وضعيت را مي‌خواهد و سپس فرماندهي عمليات را برعهده گرفته و به سرهنگ خدابخشي دستور مي‌دهد كليه نيروهاي خود را به محل گسيل دارد، در نتيجه مابقي افراد يگان ويژه در محل حاضر مي‌شوند. حدود ساعت ‌3 بامداد، آقاي رضا بابادي به محل مي‌رسد و به طرف سردار نظري مي‌رود كه با بي‌اعتنايي وي مواجه مي‌شود و در حالي كه آقاي نظري از او دور مي‌شده بدنبال وي حركت و از او درخواست مي‌كند نيروهاي خود را از ديد خارج نمايد. سردار نظري با عصبانيت به خودروهاي حامل نيرو دستور عقب‌نشيني مي‌دهد كه فقط حدود چند متر عقب مي‌روند، در اين لحظه شيء مشتعلي به روي سقف ايستگاه اتوبوس انداخته مي‌شود، سردار نظري با لحن تندي خطاب به آقاي رضا بابادي مي‌گويد، مگر نمي‌بيني بيت‌المال را از بين مي‌برند!‌ از من مي‌خواهي نيروها را عقب ببرم؟ آقاي رضا بابادي در پاسخ اعلام مي‌كند، ايرادي ندارد جبران اين خسارت با من! در همان حال برخي دانشجويان با هتاكي و فحاشي اقدام به پرتاب سنگ كرده كه نيروي انتظامي نيز مقابله به مثل مي‌نمايد. در اين هنگام آقايان كوهي و سليماني موكدا از سردار نظري مي‌خواهند نيروها را به عقب ببرند، لكن سردار نظري اظهار مي‌دارد، صورت جلسه‌اي تنظيم و امضا شود تا نيروها محل را ترك نمايند، اما آقايان كوهي و سليماني از امضا صورت جلسه خودداري و در قبال اين تجمع مسووليتي را نمي‌پذيرند. با گذشت زمان، مذاكرات في‌مابين مسوولين سياسي و دانشجويان به نتيجه نمي‌رسد و درگيري و اهانت تشديد و دانشجويان اقدام به روشن نمودن آتش در وسط خيابان مي‌نمايند و شعارهايي نظير مرگ بر استبداد، مرگ بر رژيم استبدادي، مرگ بر نيروي انتظامي به همراه فحاشي‌هاي بسيار ركيك ناموسي به پرسنل نيرو و عناصر حزب اللهي و بسيج مي‌دهند. پس از گذشت مدتي، آقاي رضا بابادي اظهار مي‌دارد: كاري ديگر از دست ما بر نمي‌آيد و سردار نظري نيز اظهار مي‌دارد: پس ما ماموريت‌مان را انجام مي‌دهيم. سپس سردار نجفي معاونت اطلاعات ناتب به دستور سردار نظري با يك دستگاه خودرو به سوي درب دانشگاه رفته و با بلندگو در خصوص تجمع غيرقانوني و عدم عجز نيروي انتظامي در برخورد با تظاهرات غير قانوني، از دانشجويان مي‌خواهد كه به داخل كوي رفته و به تجمع غيرقانوني خود خاتمه دهند ولي در مقابل، دانشجويان اقدام به پرتاب سنگ و هوكردن سردار نجفي و نيروها مي‌نمايند. ساعت ‌15/4 صبح، سردار نظري با اعلام مهلت ‌5 دقيقه‌اي به دانشجويان خواستار بازگشت به خوابگاه شده كه به محض خاتمه اخطار، دستور عملياتي و حمله به دانشجويان را صادر نموده است و مامورين با يورش به سوي دانشجويان و درادامه تعقيب آنان، وارد كوي شده و مبادرت به دستگيري آشوب‌گران و مجرمين مي‌كنند و در رويارويي دانشجويان با مامورين، تعدادي از دانشجويان مورد ضرب و جرح قرار گرفته‌اند. حسب اظهار سردار نظري، نامبرده حدود ساعت ‌4 بامداد با تلفن همراه با تيمسار لطفيان فرمانده وقت ناجا تماس حاصل و شرح ماوقع را بيان مي‌نمايد، تيمسار لطفيان پاسخ مي‌دهد با مقامات استانداري تماس بگيريد تا آنها در محل حاضر شوند، سردار نظري گفته است آقايان استانداري حضور دارند اما تكليف ما را مشخص نمي‌كنند. چند دقيقه بعد تماس ديگري با آقاي لطفيان حاصل مي‌شود و آقاي نظري اعلام مي‌دارد، آنها مي‌گويند محل را ترك كنيم؛ اما صورت جلسه را امضا، نمي‌كنند. هر طور كه صلاح مي‌دانيد اقدام شود، تيمسار لطفيان پاسخ مي‌دهد وفق مقررات مي‌توانيد اقدام كنيد، به سردار انصاري مي‌گويم با شما تماس بگيرد. پس از آن آقاي لطفيان طي تماس تلفني با سردار انصاري به وي دستور مي‌دهد با آقاي بلنديان يا استانداري تماس بگيريد و سوال كنيد نيرو چه تكليفي دارد و مراتب را به نظري اطلاع بدهيد. سردار انصاري با تلفن همراه آقاي بلنديان معاونت امنيتي انتظامي وزارت كشور تماس گرفته كه به علت خاموش بودن آن،‌ مكالمه ميسر نمي‌شود، سپس با سردار نظري تماس مي‌گيرد و موضوع را اعلام و تاكيد مي‌كند، مبادا وارد كوي شوند. در هنگامي كه نيروها داخل كوي بوده‌اند،‌ آقاي رضا بابادي با آقاي موسوي لاري (وزير محترم كشور) تماس گرفته و جريان ورود نيروي انتظامي به كوي وضرب و شتم دانشجويان را باطلاع وي مي‌رساند و ايشان حدود ساعت 15: 5 با سردار نظري تماس گرفته و اظهار مي‌دارد، ميراحمدي كيست؟ نيروي انتظامي وارد كوي شده و دانشجويان را كتك زده است به آنها بگو، سريعا بيرون بيايند و اصلا داخل كوي نشوند و بعد از بيرون آمدن، چنانچه به نيرو حمله‌ور شدند فقط آنان را متفرق كنند و مطلقا وارد كوي نشوند. سردار انصاري با سردار نظري تماس گرفته و دستور خروج نيروها را از كوي مي‌دهد كه بلافاصله از كوي خارج مي‌شوند. حدود ساعت ‌30 : 5 در يورش سوم از عمليات، ‌3 نفر از سربازان يگان ويژه ناتب به اسامي امير پزشكي، شيرمحمد برون و محمدرضا شجاعي در طبقه سوم خوابگاه شماره ‌14 و ‌15 جا مانده كه هنگام خروج از ساختمان متوجه مي‌شوند نيروها خارج شده و دانشجويان در محوطه به حالت خشمگين حضور دارند كه جهت حفظ جان خود به بالاي پشت بام ساختمان رفته و با تكان دادن دست از نيروهاي داخل خيابان استمداد مي‌جويند و در اين لحظه، تعدادي از دانشجويان به بالاي پشت بام آمده و ضمن خلع سلاح و گرفتن تجهيزات سربازان، آنان را مورد ضرب و شتم قرار داده و در داخل يكي از اطاق‌ها حبس مي‌نمايند. اما تعداد ديگري از دانشجويان آنان را از گروه اول گرفته و به زيرزمين منتقل و درب ان را قفل نموده و از آنان مراقبت به عمل مي‌آورند. در اين اثنا سردار نجفي به سردار صدرالاسلام معاون اطلاعات ناجا تلفني ضمن تشريح وضعيت اعلام مي‌دارد، شرايط غير عادي است و براي سردار نظري تصميم‌گيري مشكل است. به دنبال اين تماس، سردار صدرالاسلام در محل حضور يافته و حدود ساعت ‌6 بامداد، سردار نظري از سردار انصاري درخواست يك گروهان نيروي كمكي از نيروهاي يگان ويژه ناجا را مي‌نمايد، ايشان به سردار رجب زاده (فرمانده يگان ويژه ناجا) دستور اعزام نيروي كمكي را داده و خود نيز به سمت كوي حركت مي‌كند و ساعت 30 : 6 به محل مي‌رسد و حدود ‌15 دقيقه بعد يك گروهان از يگان ويژه ناجا وارد محل مي‌شود. لازم به ذكر است كه سنگ‌پراني و فحاشي بين طرفين درگير همچنان وجود داشته و دانشجويان با تجمع در خيابان و ايجاد موانع و آتش‌سوزي، اقدام به بستن خيابان نموده كه درحدود ساعت ‌7 صبح، سردار نظري تصميم مي‌گيرد از اقدامات دانشجويان جلوگيري نمايد و در اين خصوص از سردار انصاري كسب تكليف مي‌كند، ايشان مي‌گويد: چند مورد در نظر گرفته شود: ‌1- از تيراندازي و پرتاب گاز اشك آور خودداري شود. ‌2- كسي وارد كوي نشود، فقط كساني كه در خيابان اغتشاش مي‌كنند دستگير شوند. با اين دستور، نيروها آرايش گرفته و درصدد دستگيري تجمع كنندگان بر مي‌آيند كه آشوبگران وارد كوي شده و از صحنه مي‌گريزند و نيروهاي تعقيب كننده بدون اينكه دستور از سوي سردار نظري داشته باشند به صورت قهري وارد كوي شده و مبادرت به دستگيري مجرمين مي‌نمايد و در اين عمليات ‌190 نفر از دانشجويان دستگير و به خودروها منتقل مي‌شوند كه حدود ساعت ‌30 : 7 سردار صدرالاسلام نزد سردار نظري رفته و به ايشان مي‌گويد: مگر شما نگفتيد نيروها وارد كوي نشوند، نيروها در داخل كوي هستند، در اين حال سردار انصاري به سردار نظري مي‌گويد: سريع نيروها را از كوي خارج كنيد و در حدود ساعت ‌8 صبح، تقريبا تمامي نيروها از كوي خارج مي‌شوند همزمان با خروج نيروها از داخل كوي، سرهنگ خدابخشي اطلاع مي‌يابد ‌3 نفر از نيروهايش در زير زمين خوابگاه‌هاي شماره ‌14 و ‌15 محبوس مي‌باشند. وي به سرهنگ دوم حميد سعيدآذري (فرمانده گردان كنترل اغتشاشات يگان ويژه ناتب) دستور مي‌دهد افراد را جمع كند تا معلوم شود چند نفر از نيروها اسير شده‌اند، در نتيجه حدود ‌30 نفر از نيروهاي تحت امر او به همراه ستوان دوم اصغر محمدي (افسر عمليات شب يگان ويژه ناتب) درمعيت سرهنگ خدابخشي و سرهنگ سعيد آذري به داخل خوابگاه‌هاي مذكور رفته و به وسيله ميله فلزي درب زيرزمين را شكسته و محبوسين را آزاد مي‌نمايند. حدود ساعت 30 : 8 صبح مورخ ‌18 / 4 / 78 سردار نظري و سردار انصاري به منظور شركت در شوراي تامين استان محل را ترك مي‌كنند. هم چنين نيروهاي ناتب نيز به واحدهاي خود مراجعه مي‌نمايند و نيروهاي يگان ويژه ناجا كه قبلا در محل حضور داشتند تحت فرماندهي سرهنگ معصومي درمحل مستقر مي‌شوند. بدنبال اين حركت، غائله اسفبار تا مورخ ‌23 / 4 / 78 ادامه پيدا كرد و دامنه آن به حدي گسترش يافت كه بيگانگان به طمع افتادند و فكر كردند ختم انقلاب اسلامي را جشن خواهند گرفت و مزدوران داخلي آنها نيز بر اين باور و تصور آتش بيار معركه گرديدند،اما اشاره انگشت ولايت در روز ‌23 / 4 / 78 سيل خروشان ملت غيور و بيدار و حزب‌الله را درخيابان‌هاي تهران به راه انداخت و با حضور خود مشت چنان محكمي به دهان ياوه سرايان زد كه انشاالله براي هميشه اميدشان را به ياس مبدل كرد. به دنبال اين حادثه در مورخ ‌19 / 4 / 78 ،‌ معاونت محترم اداري و مالي دانشگاه تهران عليه مامورين خاطي در كوي دانشگاه شكايتي تنظيم و به دادسراي نظامي ارسال و در همان تاريخ دادستان محترم نظامي تهران دستور ثبت و ارجاع و رسيدگي به شعبه ‌2 بازپرسي را صادر نموده و متعاقب آن در همان تاريخ، دادستان نظامي تهران طي دستوري به آقايان منتظري معاونت خود و آقاي موحد و آقاي عليزاده ماموريت بازديد از محل وقوع جرم و تنظيم صورت‌جلسه و بررسي ابعاد حادثه را در جهت تخريب و غيره دادند كه مشاراليهم پس از اعزام و بازديد از محل، مشاهدات عيني و شهادت شهود را صورت جلسه نموده‌اند كه در برگ ‌26 و ‌27 جلد يك پرونده منعكس است و پرونده امر در شعبه دوم بازپرسي پس از سير مراحل قانوني و تحقيقات معموله از متهمين و اخذ اظهارات و استماع شكايت شكات و جمع‌آوري دلايل و مدارك و اظهارنظر نهايي در تاريخ ‌13 / 9 / 78 و اظهارنظر معاونت محترم دادستان در تاريخ 13 / 9 / 78 و صدور كيفرخواست و ارجاع پرونده به شعبه هفتم محاكم نظامي تهران و ثبت به كلاسه ‌78 / 563 / 47 / 7 ،‌ ابتدا در مورخ ‌2 / 11 / 78 اين دادگاه با صدور قرار رفع نقص و اعاده پرونده به دادسراي نظامي تهران، تحقيقاتي را به شرح برگ ‌15 ج ‌11 پرونده درخواست نمود و پس از رفع نقص و انجام امور خواسته شده و اعلام علني بودن دادگاه، در تاريخ ‌10 / 12 / 78 از سوي روابط عمومي سازمان قضايي نيروهاي مسلح و متعاقب تصميم دادگاه مبني بر علني بودن و شروع دادگاه در وقت مقرر و ادامه جلسات مكرر تا تاريخ ‌14 / 4 / 79 كه جمعا ‌16 جلسه دادگاه علني تشكيل و سرانجام پس از استماع شكايت شكات و وكلاي آنان و مدافعات متهمين و وكلاي آنان به شرح صورت جلسه تنظيمي پيوست،‌ ختم رسيدگي را اعلام و با استعانت از پروردگار متعال به شرح آتي مبادرت به صدور راي مي‌نمايم. ادامه دارد...
  • سه‌شنبه/ ۱۶ تیر ۱۳۸۳ / ۲۰:۱۹
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8304-06320
  • خبرنگار :