آشنایی با زبان‌ها و لهجه‌های ایرانی/۱

زبان‌های ایرانی که دیگر رایج نیستند

درحالی‌که زبان‌ها و لهجه‌های ایرانی یکی از متنوع‌ترین دسته‌های زبان‌های هندواروپایی به‌شمار می‌رود، زبان‌های ایرانی کهن و میانه امروز دیگر رایج نیستند و آن‌ها را فقط بر حسب مدارکی که از آن‌ها به جای مانده است می‌شناسیم. 

به گزارش ایسنا، زبان‌های ایرانی دسته‌ای از زبان‌های هندواروپایی‌اند که با هم پیوند نزدیک دارند و اصل آن‌ها به زبان واحدی یعنی زبان ایرانی باستان که با زبان قدیم هندیان آریایی نزدیکی بسیار داشته می‌پیوندد. 

نام «هندواروپایی» به گروهی از زبان‌های هم‌ریشه اطلاق می‌شود که امروز از هندوستان تا آمریکا گسترده است و در استرالیا و قسمتی از آفریقا نیز رواج دارد، و از حیث وسعت و کثرت آثار و اهمیت تاریخی مهم‌ترین گروه زبان‌های عالم به‌شمار می‌رود. 

زبان‌های هندواروپایی شامل زبان‌های عمدۀ ذیل است: هیتی (ختی) و زبان‌های وابسته به آن هندوایرانی، ارمنی، بالتی، واسلاوی - البانی و ونیزی وایلیری - یونانی - تراکی و فریجی - کلتی  - لاتینی - نخاری (اگنی و کوچی)  - ژرمنی.

این زبان‌ها که غالباً شاخه‌ها و شعبه‌های مختلف دارند، هر یک جداگانه تطور یافته و به‌تدریج از یکدیگر دورتر شده‌اند. اما گمان می‌رود که اصل و ریشۀ همۀ آن‌ها زبان واحدی بوده است که قوم اصلی هندواروپایی به آن سخن می‌گفته‌اند. 

این قوم محتملاً در جلگه‌های میان روسیه و آسیای مرکزی و اطراف دریای خزر می‌زیسته و از آن‌جا به سایر نواحی کوچ کرده‌اند. از زبان اصلی هندواروپایی هیچ‌گونه اثری به جای نمانده. آگاهی ما از این زبان مبتنی بر مقایسۀ زبان‌های معلوم هندواروپائی و بنا کردن زبان اصلی بر حسب قواعد زبان‌شناسی است. 

زبان «هندوایرانی» که گاه زبان آریایی نیز نامیده می‌شود، زبانی است که میان نیاکان ایرانیان و هندیان آریایی مشترک بوده و چنانکه از نامش پیداست دوشاخه اصلی دارد: زبان‌های هندی و زبان‌های ایرانی.

زبان‌های ایرانی در سرزمین وسیعی که از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان، و از مغرب به بین‌النهرین و ارمنستان، و از شمال به کوه‌های قفقاز و صحرای آسیای مرکزی محدود می‌شده رایج بوده است. در مشرق، این زبان‌ها سراسر افغانستان و قسمتی از فلات پامیر را تا دهانۀ رود سند فرا می‌گرفته. مهاجران ایرانی یک زمان زبان خود را در مشرق تا مغولستان شمالی و در مغرب تا کناره‌های غربی دریای سیاه نیز پیش بردند. زبان‌های ایرانی هنوز در قسمت عمدۀ این سرزمین شایع است. 

زبان‌ها و لهجه‌های ایرانی یکی از متنوع‌ترین دسته‌های زبان‌های هندواروپایی به‌شمار می‌رود و هنوز دامنۀ پژوهش در چگونگی صورت‌های مختلف آن به پایان نرسیده و با آن‌که تاریخ عمومی این زبان‌ها کم‌وبش روشن است نکات مبهم و تاریک نیز در آن کم نیست.

زبان‌ها و لهجه‌های ایرانی را بر حسب مراحل تحول آن‌ها می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: زبان‌های ایرانی کهن، زبان‌های ایرانی میانه و زبان‌های ایرانی کنونی.

زبان‌های ایرانی کهن و میانه امروز دیگر رایج نیستند و آن‌ها را فقط بر حسب مدارکی که از آن‌ها به جای مانده است می‌شناسیم. 

از زبان‌های ایرانی کهن با زبان فارسی باستان و اوستایی به وسیله مدارک کتبی آشنایی داریم. 

فارسی باستان: زبانی است که در کتیبه‌های شاهان هخامنشی به‌کار رفته. از این شاهان کتیبه‌های متعدد به‌جای مانده است. قدیمی‌ترین آن‌ها متعلق به اریارمنه پدر نیای داریوش بزرگ (در حدود ۶۱۰ - ۵۸۰ ق. م. )، تازه‌ترین آن‌ها از اردشیر سوم (۳۵۸ - ۳۳۸ م.) است. مهم‌ترین اثر این زبان کتیبۀ بسیار مهم داریوش بزرگ بر صخرۀ بیستون (میدان همدان و کرمانشاه) است که در آن داریوش شرح نسب و چگونگی به شاهی رسیدن خود و جنگ‌ها و پیروزی‌های خویش و نام کشورهایی را که بر آن‌ها فروانروا بوده است بیان می‌کند. 

تمام آثاری که از زبان فارسی باستان در دست است به خط میخی نوشته شده. 

زبان اوستایی: این زبان، زبان یکی از نواحی شرقی ایران بوده است، ولی به‌درستی معلوم نیست کدام ناحیه و نیز روشن نیست که این زبان در چه زمان از رواج افتاده. تنها اثری که از این زبان در دست است «اوستا» کتاب مقدس زرتشتیان است. سرودهای خود زرتشت که کهن‌ترین قسمت اوستاست حاکی از لهجۀ قدیمی‌تری از این زبان است. متأخرترین تاریخی که برای زمان زرتشت می‌توان قرار داد قرن ششم قبل از میلاد است. بنابراین زبان «گاتها» تازه‌تر از این زمان نیست ولی ممکن است کهن‌تر نباشد. 

اوستا به خطی نوشته شده که به خط اوستایی مشهور است و ظاهرا در اواخر دورۀ ساسانی (محتملاٌ در حدود قرن ششم میلادی) به همین منظور از روی خط پهلوی اختراع شده و بر خلاف خط پهلوی روشن و ساده و وافی به مقصود است. 

اوستا در یک زمان نوشته نشده، بلکه چنان‌که از چگونگی زبان و مضمون قسمت‌های مختلفش پیداست، در دوره‌های مختلف انشاء شده است. 

منبع: «زبان‌ها و لهجه‌های ایرانی» نوشتۀ احسان یارشاطر (دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال پنجم، مهر و دی ۱۳۳۶، شماره ۱ و ۲ (پیاپی ۱۷ و ۱۸))

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۱ آبان ۱۴۰۱ / ۰۳:۲۵
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1401073016962
  • خبرنگار : 71626