به گزارش ایسنا به نقل از دفتر ارتباطات الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، کشورمان در عصر پیشرفت های پرشتاب علمی، اطلاعاتی، ارتباطی و شناختی و نیز تحولات بینشی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و بین المللی و در گام دوم انقلاب اسلامی، وظیفه دارد توانمندیها و ظرفیتهای تمدنی ایران و اسلام را با استفاده از علم و فناوری روز و تجارب بومی و جهانی برای نیل به تمدن نوین اسلامی ایرانی شکوفا کند و آن را برای حل مسائل اساسی کشور و تعالی و سعادت خود به خدمت درآورد.
با این رویکرد رهبر انقلاب اسلامی در دوم خرداد ۱۳۹۰ بر تدوین سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تاکید کردند و مرکز الگو را مامور انجام رساندن این سند کردند. به دنبال این فرمان پیش نویس الگوی پیشرفت با مشارکت گسترده متفکران و صاحبنظران حوزه و دانشگاه، بر پایه جهان بینی، اصول، ارزش ها و آموزههای اسلام و آرمانهای انقلاب اسلامی و با توجه به مقتضیات اجتماعی، اقلیمی و میراث فرهنگی کشورمان، با روش های علمی و با استفاده از دانش روز و دستاوردهای بشری طراحی شد.
این پیشنویس در معرض نقد و پیشنهاد متخصصان، سیاستگذاران، قانونگذاران، برنامه ریزان و مجریان کشور قرار گرفت و در پرتو نقدها و پیشنهادها، کمال و ارتقا یافت و نهایی شد.
حجت الاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری به تشریح و تفسیر اهداف و ماهیت این سند پرداخت و گفت: سند الگو در صورتی می تواند ما را به پیشرفت برساند که گامهای اجرایی آن گامهای دقیق، سنجیده و همراه با ضمانت اجرا و با نظام پایش باشد، این سند یک سند راهبردی است، غیر از آن سندهایی است که دوره ای کوتاه مدت را در نظر داشته اند. این سند افقی دوربرد را دارد که تک تک بندهای آن باید با طی روال قانونی و مشورت نخبگانی، وارد برنامه ها و قوانین شود. اگر این اتفاق رخ دهد ما به سمت مطلوب خواهیم رسید.
مشروح این گفت و گو به شرح زیر است:
*با توجه به اینکه بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران در شعار «جمهوری اسلامی» از نظر تقدم و تأخر، جمهوری را بر اسلامی مقدم می دانستند چرا در نامگذاری اسم مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت «اسلامی» بر «ایرانی» مقدم نوشته شد. آیا دوگانه ای در این زمینه وجود دارد یا اسلام و ایران به عنوان ظرف و مظروف در هر دو نامگذاری ملاک بوده است؟
این موضوع در خصوص نوع رابطه میان جمهوریت و اسلامیت است. برخلاف تصور برخی که فکر می کردند میان جمهوریت و اسلامیت یک تنافی وجود دارد و این دو قابل جمع نیستند، هنر امام خمینی(ره) این بود که توانستند بدون اینکه میان این دو تقابلی وجود داشته باشد آنها را با هم جمع کند، وقتی از امام پرسیده شد منظور شما از جمهوری اسلامی چیست؟ در خصوص جمهوریت بیان فرمودند «حکومت جمهوری اسلامی هم یک جمهوری است مثل سایر جمهوریها و لکن قانونش قانون اسلامی است»، چون مملکت، نظام و مردم ما اسلامی هستند قوانین، آموزهها، آیین نامه ها برگرفته از اسلام خواهد بود.
هنر امام خمینی(ره) این بود که برخلاف برخی که به جمهوریت فاقد اسلام یا اسلام بدون جمهوریت اعتقاد داشتند، این دو را با یکدیگر جمع کردند. یعنی در عین اینکه نظام یک نظام اسلامی است اما میزان رای مردم است. در عین اینکه قوانین و نظام اسلامی است، نباید برخلاف اراده مردمی که اندیشه اسلامی دارند و در این چارچوب حرکت می کنند، اتفاقی رخ دهد.
حضرت امام(ره) همچنین فرمود « ما بنای بر این نداریم که یک تحمیلی به ملتمان بکنیم و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم. ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هرطور رأی داد ما هم از آنها تبعیت میکنیم. ما حق نداریم. خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم.» یعنی امام ضمن توجه به اسلامیت نگاه لازم به جمهوریت و حقوق مردم را هم مدنظر دارند.
برخی مطرح کردند حکومت اسلامی داشته باشیم ، ولی امام فرمودند خیر، باید جمهوری اسلامی. همان که مردم حضور و نقش داشته باشند. حضور و مشارکت مردم در همه عرصه ها وجود داشته باشد. در عین حال که نظام، اسلامی است.
*آیا سند الگو منطبق بر شرایط ایران تدوین شده است یا صرفاً اسلامی است و مناسب برای تمامی کشورهای اسلامی است؟
در سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تلاش بر این است که یک الگوی سنجیده برآمده از مبانی، ارزش ها، رسالت و آموزههای اسلامی باشد یعنی چارچوب، الگو و راه سلوکی برای جمهوری اسلامی ایران به دست آید. طبعا آن مبانی برای جمهوری اسلامی ایران پردازش می شود. سند، سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است. تلاش این سند در جهت توسعه مبانی و معانی اندیشه اسلامی در شرایط ایران اسلامی است البته این الگو می تواند در کشور های دیگر به تناسب شرایط آن کشورها بومی و بازسازی شود.
امروزه در جهان اسلام سه کشور در کنار ایران تلاش می کنند الگوی پیشرفت ارائه دهند و خود را به عنوان الگوی جهان به ویژه جهان اسلام معرفی کنند. این کشورها مالزی، ترکیه و عربستان هستند؛ اما واقعیت این است که کشور عربستان مردم مسلمان دارد ولی حکومت اسلامی ندارد ، نظام سلطنتی موروثی است که نشانی از اندیشه اسلامی ندارد. ترکیه هم کشوری است با حکومت و نظام سیاسی لاییک؛ یعنی دولت اسلامی ندارد. در مالزی هم نظام سلطنتی است و الگوی اسلامی حاکم نیست.
اما در کنار این سه الگو نظام جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده است تا مبتنی بر فکر، اندیشه، کردار، رفتار و عمل اسلامی یک نظام اسلامی را طراحی کند. در این نظام اسلامی، هم مردم نقش دارند و هم آموزه های اسلامی نقش دارند، هر چند ما تا رسیدن به نقطه مطلوب راهی طولانی در پیش داریم. پس در اینجاست که رویکرد و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با آنچه در این کشورها و آنچه در غرب است کاملا متفاوت است.
سند الگو در جغرافیای ایران عملیاتی می شود ولی می تواند متناسب با کشور های اسلامی دیگر هم بومی سازی، اجرایی و عملیاتی شود. در افق و تدابیر غالبا روند و فرایند امور به گونه ای است که در جغرافیای ایران اجرا شود اما در مبانی و اصول بنیادین روش به گونه است که برای هر کشور اسلامی دیگری مبنای عمل قرار گیرد.
در خصوص دولت اسلامی سه تعریف وجود دارد. گاهی دولت اسلامی یعنی دولتی که در جغرافیای مسلمانان شکل گرفته است مانند دولت بنی امیه یا دولت بنی عباس. از این جهت به اینها می گوییم دولت اسلامی، چون در جغرافیای اسلامی شکل گرفته است، گاه دولت اسلامی این معنا را دارد که مسلمانان عهده دار دولت هستند هر چند شاید برخی از قوانین اسلامی را اجرایی کنند ، مثال آن هم دولت ترکیه است، در دولت ترکیه، مسلمانان از یک حزب خاص حاکمند، نه ضرورتا کسانی که از منظر اسلامی حق حاکمیت دارند. تعریف سوم می گوید دولت اسلامی به معنای دولتی است که حاکمان، کارگزاران، قوانین و ساختار برآمده از اندیشه اسلامی هستند. با وجود این شرایط ما نمی توانیم به برخی از این دولتها به معنای واقعی کلمه بگوییم دولت اسلامی. این دولتها صرفا دولت مسلمانان هستند. اما دولت اسلامی تمام آموزه ها، ساختار و قوانین خود را بر مبنای اسلام قرار می دهد.
*در پایان اجرای سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، آیا می توان شاهد به وجود آمدن بسترهای تحقق تمدن نوین اسلامی توسط این الگو بود؟
این سند در واقع ایرانی آباد، ایرانی آزاد، ایرانی مسلمان و پیرو قوانین و آموزه های اسلامی و ایرانی پیشرفته را زمینه سازی می کند. این گام اول الگوست. آیا در این روند و در ۵۰ سال آینده فضا و بستر فراهم می شود که تمدن اسلامی شکل بگیرد یا خیر؟ خب باید بگویم این در صورتی است که سند به تمام خواسته ها، آینده بینی ها و پیش بینی های مورد نظر دسترسی پیدا کند. اگر این اتفاق رخ دهد زمینه شکل¬گیری تمدن اسلامی فراهم شده است.
ایران به عنوان ام القری جهان اسلام اگر بخواهد به سمت و سوی تمدن نوین اسلامی حرکت کند، باید توجه داشته باشد که مقدمه آن، این است که ابتدا ایرانی آباد شکل بگیرد و تا زمانی که ایرانی آباد، آزاد، عادلانه و پیشرفته نداشته باشیم ، حرکت به سمت و سوی تمدن اسلامی بسیار سخت خواهد بود و این تمدن با سخن و توصیه به وجود نمی آید، بلکه باید همه بسترها و زمینه¬های برای رسیدن شهروندان به حقوق شان فراهم شود و محبت و همدلی و همراهی و عدالت در جامعه جریان یابد.
*در این الگو منظور از ایران آباد و آزاد چیست؟ دقیقا در این پنج دهه چه اتفاقی باید رخ دهد که به این مهم دست پیدا کنیم؟
آنچه در سند الگو مورد توجه قرار گرفته این است که ایران اسلامی در افق مطلوب یک کشوری است که مردمی دین دار و پیرو قرآن و اهل بیت دارد. سبک زندگی مردم اسلامی ایرانی است و مردم قانون مدار هستند. زمینه برای شکوفای استعداد مادی، معنوی، علمی و مهارتی در کشور فراهم شده است.
اگر این روند رخ دهد به نظر می رسد که ما در یک مسیر متفاوت قرار گرفته ایم. درصدی از آنچه حضرت امام (ره) فرمودند عملیاتی شده است. درصد بسیاری از آن جای کار دارد. کشورها، دولتها و ملتها باید بتوانند خود را همواره در جهت مطلوب به روز رسانند و در جهت مطلوبیت های تمدنی حرکت کنند.
تمام آن دغدغه و فرمایش امام(ره) هم رخ نداده است. ما بعد از چهار دهه برای آنکه به آن مطلوبیتهای نظام اسلامی دست پیدا کنیم نیازمند یک برنامه دقیق، منسجم، سنجیده و بلند مدت هستیم.
در این قسمت هم بحث کارآمدی نظام اسلامی به میان می آید. می گویند کارامدی یعنی برآیند فرصتها، موانع و بهره گیری از موقعیتها ، یعنی وقتی این سه گانه را در کنار هم قرار دهیم، می توانیم بگوییم یک نظام کارآمد است یا خیر. واقعیت این است که ما پس از انقلاب اسلامی به دستاوردهای خوبی دست پیدا کردیم، اما در مقابل با موانع گوناگونی هم روبه رو بوده ایم.
از مسائلی که همیشه درحوزه سیاست مورد تاکید و توجه بوده است و اکنون هم می باشد، می توان به تعمیق و تحکیم نظریه مردمسالاری دینی، حضور و مشارکت فعالانه مردم، عدالت سیاسی، تقویت و گسترش تشکل های مردمی و سمن ها، بحث افرایش سرمایه اجتماعی و گسترش و تقویت فضای آزاد اندیشی اشاره کرد.
این مسائل همواره دغدغه بوده ولی خیلی از آنها محقق نشده است. آن فضای شایسته و آزادانه ای که باید در جهت آزاداندیشی و ارائه دیدگاهها متنوع و گوناگون در کشور ما وجود داشته باشد، رخ نداده است. یا نقش فعالانه تشکلها و تن دادن به بسیاری از لوازم مردمسالاری دینی در آن نقطه مطلوب و آرمانی، شکل نگرفته است. سند تلاش می کند این امور محقق شود.
یکی از مباحث عمده برای رسیدن به پیشرفت در هر کشوری نظارت بر امور است. آن هم نظارت رسمی، مردمی و رسانه ای. تا رسیدن به نقطه مطلوب در نظارت، مسیری طولانی در پیش داریم. با وجود برخی فسادها، رشوه ها و اختلاس ها متاسفانه عدم دسترسی به آن نقطه مطلوب عدالت را شاهد بودیم، امری که در هسته و در مرکز اندیشه اسلامی است. یکی از راهکارهای رسیدن به عدالت هم نظارت می باشد که متاسفانه در این نقطه ضعف داریم.
بخشی از این نظارت باید توسط مردم، رسانه ها و فضای مجازی انجام شود. در حوزه مسئله آزادی، فقط آزادی موافقان که معنایی ندارد. موافقان فقط اعلام رضایت می کنند و تعریف و تمجید هم می کنند. اما آزادی مخالفان و منتقدان مهم است. منتقدانی که به صورت منطقی و با پذیرش جمهوری اسلامی ایران و قانون جمهوری اسلامی انتقاد خود را مطرح کنند. اینها باید بتواند به راحتی سخن خود را بیان کنند. اینها مباحثی است که ما به صورت جدی به آن ها نیاز داریم.
برخی از این مشکلات و سختگیری هایی که در این حوزه به وجود آمده ناشی از رفتارهای خشن، ناکارآمد و غیر انسانی منافقین در اوایل انقلاب اسلامی و اوایل دهه ۱۳۶۰ است. آنها فضا را به سمتی پیش بردند که بالاجبار برخوردهای خشن انجام شد که البته چاره ای هم جز آن بود. آنها بودند که این سنگ بنا را گذاشتند و گویی بعدها برخی نتوانستند از این مرحله گذر کنند.
*نظام حاکمیت یا حکمرانی اسلامی در الگو چگونه تصویر شده است؟
فراموش نکنیم که سند آغازی است برای رسیدن به تمدن اسلامی. سند نه می تواند و نه چنین ادعایی دارد که با اجرایی کردن آن بتوانیم یک تمدن را به سامان برسانیم. اجرای این سند می تواند ایرانی پیشرفته را شکل دهد و این ایران پیشرفته می تواند آغازین گام باشد برای رسیدن به تمدن اسلامی باشد. در این سند آن حکمرانی اسلامی مورد نظر است که مردم در آن نقش فعالانه داشته باشند، نظارت رسمی و مردمی فعال باشد، شایسته سالاری حاکمیت داشته باشد و یک فرایند رقابتی در انتخاب کارگزاران به وجود بیاید.
اگر شفایت، پاسخگویی و مسئولیت شناسی با هم و درکنار هم قرار بگیرند می توانیم بگوییم به درصدی از کارآمدی دست پیدا کرده ایم. در حکمرانی اسلامی، مردم و حاکمیت روابطی دوستانه و تعاملی دارند و از هم پشتیبانی می کنند. در این حکمرانی هیچ گسستی در میان مردم و حاکمیت وجود ندارد. اگر میان مردم و حاکمیت گسستی به وجود بیاید ما در جهت حکرانی اسلامی حرکت نکرده ایم. در این حکمرانی اسلامی علاوه بر آن دوستی و محبت یک تعامل، همکاری و همیاری میان مردم و میان مردم با حاکمان و کارگزاران ایجاد می شود.
بحث بعدی نظارت مردم است. این نظارت مبتنی بر اصول شایسته سالاری و امر به معروف و نهی از منکر است. اینها اصول مهمی است که ما هنوز تا رسیدن به نقطه آرمانی آن فاصله زیادی داریم.
مسئله بعدی حوزه حکمرانی بحث شفافیت در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، امور بین المللی و … می باشد. اینها مجموعه ای از امور است که دست به دست هم می دهند تا ما به آن حکمرانی اسلامی برسیم.
برای مثال در حوزه مبارزه با فساد اگر بخواهیم یک روندی را برای آن در حکمرانی اسلامی در نظر بگیریم باید به چندین مرحله توجه کنیم.
گاهی اوقات فساد قدرت وجود دارد در حالی که افراد از قانون و اخلاق دور هستند، این فجیع ترین نوع فساد است، یعنی نوعی از فساد که نه اخلاق در جامعه حاکم است و نه قانون؛ مرحله بعدی فساد گاه با بهانه سازی قانون، گاه با دور زدن قانون و گاهی با التزام به قانون به وجود می آید.
اما در مراحل دوری از فساد، گاه شخص از فساد دور می شود و به قانون هم ملتزم است، مرحله دیگر این است که از فساد دوری می کند، علی رغم اینکه قانون اجازه می دهد فسادورزی شود؛ مرحله عالی دوری از فساد است آن هم با التزام به اخلاق یعنی حاکم و کارگزار در حوزه¬های مختلف سیاسی و اقتصادی، با التزام به اخلاق از فساد دوری می کند. در این جا نقش اخلاق در حکمرانی اسلامی برجسته می شود.
پس در حکمرانی اسلامی این چند موردی که اشاره کردم با التزام به اصل اخلاق از مسائل بسیار مهم است، این موضوع در سند پایه الگو هم مورد توجه است و تاکید شده است که مدیران باید ملتزم به حد کفاف در معیشت باشند. به هنجارهای عدالت، به صداقت، راستگویی، اعتماد، فداکاری و پاسخگویی پایبند باشند. این اصول اخلاقی نوعی از حکمرانی اسلامی را برای ما محقق می سازد.
رهبری معظم انقلاب هم در بیانیه گام دوم انقلاب فرمودند که ما با همه پیشرفتها و دستاوردهایی که در عرصه عدالت داشتیم ولی تا رسیدن به آن نقطه آرمانی مطلوب فاصله داریم. با وجود این مواردی که در حکمرانی اسلامی اشاره کردم که چشمه ها و نشانه هایی از آن در سند الگو وجود دارد، امید است به سمت نقطه مطلوب حرکت کنیم.
*ماهیت الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چیست؟ آیا الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، یک کلان نظریه است یا یک سند راهبردی و یا صرفاً یک گفتمان فراگیر اجتماعی؟
سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت اولا، یک سند کلان است. دوم آن که یک سند بالادستی است. سوم آن که قرار است مبنای برنامه ریزی ها و قانون گذاریهایی قرار گیرد؛ به همین دلیل وارد جزییات و قلمرو نظریه سازی و نظریه پردازی نمی شود. نظریه عدالت، نظریه پیشرفت، نظریه آزادی، نظریه اقتصادی و نظریه سیاسی همه پشتیبان و پشتوانه این سند هستند. قوانین، آیین نامه ها، راهکارها و راهبردهایی که تعریف می شوند همه بعد از سند و در راستای تحقق آن هستند.
پس این سند به عنوان سندی فراگیر، کلان، بالادستی و راهبردی که مسیر ۵۰ ساله آینده نظام را نشان می دهد، دارای مرحله بندی هایی است، تلاش می شود قوانین، مقررات، آیین نامه ها و راهکار ها برآمده از این سند باشد. برای مثال در سند الگو آمده است که «گزینش مسئولان و مدیران بر مبنای التزام عملی آنها به حد کفاف و اهتمام آنها به هنجارهای عدالت باشد»؛ قرار است این بند را چگونه اجرایی کنیم؟ این یک راهبرد و یک تدبیر کلان است، مبتنی بر این تدبیر باید راهکارهایی را اتخاذ کنیم. یا برای مثال اگر بخواهیم تشکلهای مردمی را تقویت کنیم باید چه کار انجام دهیم؟ باید در بخش سیاسی و اجتماعی نحوه ورود و حضور این بندها را در برنامه هفتم توسعه و قوانین مجلس، عملیاتی کنیم.
یا در عدالت اجتماعی، در بخشها و قسمتهای مختلف سند بر این راهبرد تاکید شده است، حال این عدالت قرار است چگونه عملیاتی و اجرایی شود؟ چگونه قرار است به عدالت و ثبات سیاسی برسیم؟ چگونه قرار است به عدالت همه جانبه دست پیدا کنیم؟ یکی از راهکارهای آن پیوست عدالت است. پیوست عدالت می گوید یک قانون، آیین نامه یا راهکار چه پیامدهایی برای نظام اسلامی و مردم دارد. آیا این سند ظلم و اختلاف طبقاتی به بار می آورد یا به عدالت می انجامد؟ اینها باید دقیق رصد شود، رصد این بندهای سند الگو هم باید از طریق پیوست عدالت انجام شود.
البته مرحله پایش و نظارت هم بسیار مهم است. چه زمانی می توانیم بگوییم جامعه ای به عدالت سیاسی و به ثبات سیاسی رسیده است؟ وقتی که طبق اعداد و شاخص های دقیق علمی و کمی برای جامعه توضیح داده شود که ما در ۱۰ سال گذشته در بحث گزینش عادلانه مدیران در نقطه ۲۵ بوده-ایم و با اجرای سند الگو به نقطه ۳۵ رسیده ایم یعنی ۱۰ پله صعود داشته ایم، پس مراحل نظریه-پردازی، سندنویسی، برنامه ریزی و پایش، مراحلی است که به نظر من مورد توجه خواهد بود.
*مبانی معرفت شناختی در سند چگونه تبیین شده است؟
در سند الگو، مبانی و مسائل گوناگونی مورد توجه بوده است. در این سند مبانی انسان شناختی، خداشناختی، جهان شناختی، ارزش شناختی و معرفت شناختی و البته مبانی و اصول عملی مورد توجه قرار گرفته است. برای مثال در مبانی بحث هایی مورد توجه هستند مانند این که جهان، امری واقعی است، ارزش ها ریشه در واقعیت دارند، اصول ارزشی، ثابت و مطلق و جهانشمول هستند، عقل و فطرت در این جا نقش ایفا می کنند.
مبانی گام اولیه است برای اینکه یک سند تولید شود. در طول ۱۴۰۰ سال همیشه این مبانی وجود داشته اند. مهم این است که برآمده از این مبانی آن اصول حرکتی و راهبردها را روشن کنیم.
*معمولا در جوامع غربی به جای عنوان «پیشرفت» از «توسعه» به کار برده می شود، چرا در عنوان سند به جای واژه توسعه از پیشرفت استفاده شده است؟
در خصوص تدوین این سند دغدغه بر این بود که در سند از واژه توسعه استفاده نشود، برای اینکه واژه توسعه یک معنای خاص پیدا کرده است. گویا یک پیش فرض در آن وجود دارد. یعنی وقتی می گوییم توسعه سیاسی، ذهن به انواع نظریه هایی منتقل می شود که در حوزه توسعه سیاسی غربی وجود دارد، اما وقتی به جای واژه توسعه که دارای پیش فرض های خاص خود است ، از مفهوم «پیشرفت» استفاده می کنیم ، یعنی یک نوع حرکت متفاوتی را مورد توجه قرار می دهیم. لذا تمرکز و کاربرد واژه پیشرفت در جهت این بود که ما بتوانیم از آن گفتمان و الگوی غالبی که در جهان امروز وجود دارد، فراتر برویم و با استفاده از یک واژه اصیل فارسی به یک الگوی بومی دست پیدا کنیم.
*«پیشرفت» در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، چه تفاوتی با مفاهیم بدیلی مثل توسعه دارد؟
آنچه در اندیشه دینی و در ایران اسلامی و در سند پیگیری می شود اصولا ناظر به آنچه در غرب رخ داده است نیست. به هر شکل غرب روند خود را داشته و به پیشرفتهایی رسیده است. آنها مبتنی بر مبانی فکری خودشان الگویی را طراحی کردند و به بخشی از آنچه هم که خواسته اند رسیدند. در آن الگو، منفعت طلبی، سودانگاری و حاکمیت سرمایه وجود داشته است، حتی اگر حقوق دیگران در این بین پایمال شود که اهمیتی هم برای آنها نداشته است و طبق دغدغه و الگوی خودشان حرکت کرده اند.
اما در اندیشه اسلامی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت قرار نیست که این مراحل طی شود. در این الگو قرار است یک روند دینی و یک پیشرفت مبتنی بر ارزشهای انسانی- دینی رخ دهد، البته در این روند بومی قرار نیست که از تجربیات جهان امروز استفاده نشود. باید از تمام ظرفیتها و توانمندیهای که در جهان امروز وجود دارد، استفاده کرد و ایرادی هم ندارد اما پیروی چشم و گوش بسته، از آن ها مورد توجه نیست. این بحثِ امروز و دیروز نیست. ۱۵۰ سال است که ما این چالش را با جهان داریم. ۱۵۰ سال پیش که روشنفکران ۵ کشورمان به غرب سفر کردند، هنگامی که از شرایط آنها با خبر شدند و به کشور بازگشتند نسخه تبعیت مطلق از غرب را نوشتند، اما عده ای هم بودند که گفتند خیر، فقط ارزشهای اسلامی ، بدون لحاظ مقتضیات زمان و مکان، را مبنای کار قرار دهیم و به تجربیات دیگران هم نگاهی نداشته باشیم. نگرشی که امام خمینی (ره) داشت و در سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت هم بر آن تاکید شده این است که ما به یک پیشرفت بومی اسلامی دست پیدا کنیم، در عین حال که از تجربیات دیگران در جهان امروز هم استفاده کنیم.
*آیا چهار عرصه مد نظر مقام معظم رهبری یعنی پیشرفت فکر، علم، معنویت و زندگی در تدوین الگو مورد توجه قرار گرفته اند؟
به هر شکل زندگی انسانها این چهار مرحله را دارد. هر کدام را نادیده بگیریم یا به پیشرفت نمی رسیم یا اگر به پیشرفت هم برسیم، پیشرفت مطلوبی نخواهد بود به همین دلیل زیرساختی که سند بر پایه آن شکل گرفت همان چهار گانه ای است که اشاره کردید. اخلاق و معنویت از یک سو به انسان برای رهایی از طاغوتهای درون و نفسانیت و طاغوت های بیرونی، ظالمان و ستمکاران کمک می کند. موضوع بعدی علم است که به انسان کمک می کند که از جهل رهایی پیدا کند. از سوی دیگر عقلانیت هم به انسان کمک می کند که در کنار علم از خرافه ها رهایی پیدا کند. این مجموعه دست به دست هم می دهند که انسان به زندگی مطلوب دست پیدا کند، پس سازه سند مبتنی بر این چند مقوله ای است که اشاره کردم.
*رویکرد الگو، ملی سرزمینی است یا امتی-تمدنی؟
الگو در گام اول ایرانی اسلامی است و در گام بعد تمدنی. در عین آن که در روند پیشرفت ملی هستیم، آن ارزشهای امتی خود را فراموش نمی کنیم. به این نکته باید توجه کنیم که ایران قوی می تواند آغازی باشد برای رسیدن به یک تمدن مطلوب یعنی، در نگاه ملی، می شود الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، در مراحل و گامهای بعد این مهم مقدماتی است ، برای رسیدن به تمدن اسلامی که بحث همگرایی میان امت اسلامی پیش می آید. ما امروز در بحث همگرایی با کشورهای اسلامی، با مشکلاتی رو به رو هستیم. باید در کنار ملتها و دولتهای مسلمان باشیم و آنها را به یک فرایند و فراگرد همگرا برسانیم. با واگرایی و دوری از کشورهای اسلامی و دولتهای اسلامی هیچ گاه به نقطه مطلوب نخواهیم رسید.
*با توجه به انبوه اسناد راهبردی و سیاستی فراوان موجود در کشور، چه ضرورتی برای ارائۀ سندی دیگر مانند الگو وجود دارد؟
اگر این سند هم بر دیگر اسناد صرفا بار شود به نظر من هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد. پس آنچه در این قسمت مهم است پایش و ضمانت الگوست. ضمانت اجرا و پایش چگونه است، یکی از رؤسای جمهور، اوایل اجرای سازی سند چشم انداز ۲۰ ساله گفت که ما در دو یا سه سال به خواسته های این سند خواهیم رسید اما نه تنها به آن خواسته ها نرسیدیم بلکه چندین گام هم به عقب برگشتیم. دلیل چه بود؟ چون ما پایش صحیح انجام ندادیم و شایستگانی که باید بر مسند قرار می گرفتند، قرار نگرفتند. نه تنها رو به جلو حرکت نمی کرد بلکه موجب پست رفت هم شد.
این سند هم در صورتی می تواند ما را به آن پیشرفت برساند که گام های اجرایی آن گام هایی دقیق، سنجیده و همراه با ضمانت اجرا و با نظام پایش باشد، این سند یک سند راهبردی است، این سند راهبردی غیر از آن سند هایی است که یک مقوله کوتاه مدت را در نظر داشته اند، این سند افقی دوربرد را دارد که تک تک بند های آن باید وارد برنامه ها و قوانین شود، اگر این اتفاق رخ دهد ما به سمت مطلوب خواهیم رسید.
*ضمانت اجرای الگو چیست؟ چه اقداماتی پیش بینی شده است تا الگو به سرنوشت دیگر اسناد برنامه ای کشور دچار نشود؟
بناست که این سند ابتدا وارد برنامه ها شود، برای مثال وارد برنامه توسعه هفتم و قوانین بشود، بعد هم پایش خواهد شد. به طور مشخص شاخصها، اعداد و ارقام به ما می گویند به نقطه مطلوبی که قرار بود در ۱۰ سال اول برسیم، رسیدیم یا خیر؟ اگر نرسیدیم، مانع کار کجاست؟ چه اتفاقی رخ داد که موجب نرسیدن ما به نقطه مطلوب شد؟
سند را مقام معظم رهبری ابلاغ می کنند و آن پایش و نظارت کلان همچنان در دست مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت باقی می ماند. پایش در برنامه ها، در قوانین و در آیین نامه ها با همکاری مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و مراکز متعدد و سازمانها مانند سازمان برنامه و بودجه و سازمان بازرسی کل کشور اجرایی و عملیاتی می شود اما این که در این باره چه ساز و کاری پیش بینی می شود که این مهم به صورت خاص اجرایی و عملیاتی شود باید منتظر مراحل بعد باشیم.
* اگر نکته ای پایانی و ضروری دارید، بیان کنید.
اگر بخواهیم در اندیشه اسلامی به آن نقطه مطلوب برسیم ، اخلاق در کنار قانون در کنار همه ضمانتهای اجرا و تمام تدابیر باید حضور بایسته داشته باشد. اگر اخلاق وارد رفتار، کردار و گفتار صاحبان قدرت شود، هم به ما کمک می کند تا قدرت به صورت شایسته به کار گرفته شود و به سمت و سوی مطلوبیتهای تمدنی حرکت کند و هم به فرهنگ سیاسی مطلوب عمق می بخشد، همچنین ما به سمت یک مسئولیت شناسی و احساس مسئولیت در قبال امور جامعه خواهیم رسید و هم به ما یاری می دهد که از خودمحوری، خودبینی و خودگرایی خارج شویم و به یک نگاه نگره تمدنی برسیم. هم نظام کارامد خواهد شد و هم فضا و زمینه ای شکل خواهد گرفت که به جای چالش و تقابل، گفت و گو شکل بگیرد و فرهنگ آن در جامعه فراگیر شود، امیدوارم در کنار مراحل اصول بنیادین سند الگو به سوی فراگیری اخلاق هم در جامعه حرکت کنیم که نتایج خوبی به همراه خواهد داشت.
انتهای پیام