معلم ایلامی

برای دسترسی به اخبار قدیمی‌تر، در منوی مربوطه سال و ماه را محدود کنید.
  • این معلم فقط یک دانش‌آموز دارد

    این معلم فقط یک دانش‌آموز دارد

    چشم به تخته سنگ بزرگی دوخته که جاده خاکی آنجا تمام می‌شود. از آنجا به بعد مسیر سنگلاخی است. آقا معلم پیام داده می‌آید اما باران خیال بند آمدن ندارد. آب رودخانه هر لحظه بالا می‌آید و نگرانی نگار بیشتر می‌شود. نکند برای آقا معلم اتفاقی افتاده باشد؟ پدر صدایش می‌زند تا برای گوسفندان علوفه ببرد. دفتر و کتاب را محکم بغل می‌گیرد و خودش را به بالای تخته سنگ می‌رساند. مه غلیظ دره را گرفته و چیزی معلوم نیست. زیر لب می‌گوید خیلی دیر کرده ولی حتماً می‌آید. نگار تنها دانش‌آموز باقیمانده ییلاق است و نتوانسته با همکلاسی‌ها به قشلاق برود.