• یکشنبه / ۲۲ اسفند ۱۳۸۹ / ۱۴:۳۴
  • دسته‌بندی: آذربایجان شرقی
  • کد خبر: tabriz-5354

فیلمساز تبریزی با «هیچکاک و سالاد فصل» در ایسنا؛

رضا جوانشیر: با اسطوره سازی در هنر موافق نیستم این فیلم، ادای احترام من به سینما و هیچکاک

رضا جوانشیر: با اسطوره سازی در هنر موافق نیستم
این فیلم، ادای احترام من به سینما و هیچکاک

اشاره-«رضا جوانشیر» فیلمساز تبریزی متولد 1355 تبریز است. «هیچکاک با سالاد فصل» آخرین ساخته جوانشیر است. این فیلم کوتاه که تحت تاثیر سبک سینمایی «آلفرد جوزف هیچکاک» فیلمساز صاحب سبک بریتانیایی (۱۸۹۹ - ۱۹۸۰) مبتنی بر سینمای دلهره و معما ساخته شده، مورد توجه بسیاری از کارشناسان و منقدان سینما قرار گرفته و در بخش داستانی جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران نیز به عنوان فیلم برگزیده منتقدان و نویسندگان سینمای ایران انتخاب شده است. برگزیده جشنواره فیلم کوتاه اردبیل و «سیب نهم» تبریز از آخرین موفقیت های این فیلم به شمار می رود. گفتگوی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه اذربایجان شرقی را با «رضا جوانشیر» در ذیل می خوانید:

 

به عنوان سوال اول از سال های آغازین فعالیت تان بگویید.

 کار فیلم را از سال 73 با آموزش تصویربرداری در انجمن سینمای جوان آغاز کردم. بعد از خدمت سربازی مدتی کار نکردم. تا این که از سال 81 کار فیلم را در انجمن سینمای جوان ادامه دادم. این فیلم، بعد از «داربی غیر منصفانه»، «روز سفید» و «نجواهای یک ذهن نیمه فعال» که در سال های 83 و 84 ساخته شدند؛ فیلم چهارمم است. در این سال ها، عمده فعالیتم به صورت همکاری با سایر دوستان فیلم ساز بود. حالا هم ساخت فیلم کوتاهی با نام «آیسان» را دارم که به جزئیات یک قتل ناخواسته می پردازد. یک مستند تاریخی هم در مورد خط نوشتاری دارم که در مرحله نگارش است. «لطفا در انتخاب خود دقت فرمائید» هم مستند دیگری است که در مراحل فنی و تدوین و... است.

 

فضای سینمایی مورد علاقه تان چیست؟

 بیشتر کارهای اجتماعی را دوست دارم. فکر می کنم این فضا ضروری تر و چشمگیرتر از سایر ژانرها باشد. مثلاً کارهای «اصغر فرهادی» را در نظر بگیرد. می بینید که فضایی که ارائه می کند؛ چقدر محسوس و عینی است.

 

از خارجی ها چطور؟

 از خارجی ها هم -علاوه بر هیچکاک- کارهای استنلی کوبریک، رومن پولانسکی، گونزالز ایناریتو و مارتین اسکورسیزی را می پسندم. سینمای امروز آلمان و فرانسه هم به نظرم کارهای خوبی دارند.

 

تصور غالبی هست که معمولاً «فیلم کوتاه» در حد تمرین برای ساخت «فیلم بلند» جدی گرفته می شود. این تلقی چقدر درست است؟ فیلم کوتاه چقدر حمایت می شود؟

خب این تصور هم می تواند باشد. اما نه به صورت تمرین صِرف. متاسفانه فیلم کوتاه فقط وقتی دیده می شود که برگزیده یک جشنواره باشد. جشنواره هم که مخاطبش محدود است. در تلویزیون هم که بهایی به فیلم کوتاه داده نمی شود. در این فیلم، از طرف انجمن فیلم حمایت هایی صورت گرفت ولی در کل حمایت کم است. خیلی کم. این هم محدود به استان ما نیست و یک قضیه کلی است. البته در برخی از استان ها اوضاع تا حدودی فرق می کند. مثلا در اردبیل، کردستان یا حتی شهر کوچکی مثل تالش اوضاع بهتر است.

 

در سال های اخیر، فیلم کوتاه محدود شده به گونه خاصی از پرداخت به معنویات با زبان تصویر که بعضاً از آن به عنوان «سینمای معناگرا»یی تعبیر می شود که دارای «مخاطب خاص» است. واقعاً فیم کوتاه محدود به مخاطب خاص است؟

 ببینید... فیلم بلند چون با تجارت عجین است؛ طبیعی است که تا حدودی بتواند از عهده مخارج تولید خود بربیاید. اما فیلم کوتاه این گونه نیست. یکی از منابع جبران هزینه ساخت فیلم کوتاه، جوایز جشنواره است. بنابر این خیلی از فیلمسازها به طور ناخواسته، با فرم جشنواره فیلم می سازند. بعضی فیلم ها هستند که اگر تولید شوند در کل جشنواره های ایران می توانند شرکت داده شوند. جشنواره های رحمت، رویش و... همه این جشنواره ها فقط نام های متفاوتی دارند و موضوع آن ها یکسان است. به نظرم «بخش آزاد» جشنواره ها تا حدودی نادیده گرفته می شود و اکثر جشنواره ها به صورت «موضوعی» برگزار می شوند که این، از خلاقیت فیلمساز می کاهد. البته با تقسیم بندی «مخاطب خاص و عام» هم زیاد موافق نیستم. این تقسیم بندی باعث ریزش مخاطب می شود. من یک موقعی ویدیو کلوپ داشتم. مشتری می آمد و فیلمی می خواست که در هیچ جشنواره ای جایزه نبرده باشد! یعنی تصوری پیش آمده که وقتي به يك تماشاگر عادي فيلمي را به اسم هنري به او معرفي مي كنيم، فكر ميكند كه ازدرك چنين فيلمي عاجز خواهد بودو خودبه خود به سراغ فيلم هايي كه چنين اسمهايي دارند، نمي روند. در صورتی که مثلاً همین «درباره الی» را در نظر بگیرید. می بینید که علی رغم این که فیلم، بار هنری خوبی دارد؛ در گیشه هم خوب می فروشد.

 

به فیلم تان پبردازیم. چرا «هیچکاک» و چرا «سالادفصل»؟

 هیچکاک برایم بسیار قابل احترام است. با گذشت بیش از سی سال از درگذشتش هنوز کارهایش، یک کلاس خوب برای اهالی سینما محسوب می شود. می بینید که هنوز هم از او به عنوان «هیچکاکِ همیشه استاد» یاد می شود. البته او را را در همین حد که از برخی از ویژگی هایش تاثیر گرفته باشم؛ خیلی دوست دارم و نه آن قدر که یک اسطوره برایم باشد. کلاً با اسطوره سازی در هنر موافق نیستم. عنوان سالادفصل هم با توجه به حضور سایر دیالوگ های معروف سینمای ایران در فیلم است. ویژگی مخلوطی که در تهیه سالاد فصل هم داریم!

 

به نظرم فیلم تان در آغاز یک روایت مستقل سینمایی -به سبک سینمای هیچکاک و با همه تعلیق هایی که این سینما دارد- را تعقیب می کند اما با آمدن انبوه دیالوگ های معروف سینما، رفته رفته این استقلال رنگ می بازد و تا فینال، به یک اثر «سینما در سینما» تبدیل می شود.

 اصلاً این فیلم به نوعی ستایش و ادای احترامی است به سینما و همه فیلم هایی که به نوعی در حافظه سینمایی ما به عنوان اثر شاخص مطرح هستند و در تیتراژ پایانی به آن ها اشاره کردم: مسافران، هزاردستان، بایسیکل ران، گوزن ها، روسری آبی، هامون، خانه ای روی آب، دوزن، سنتوری و... ضمن این که در مورد روایت و فینال فیلم، موافقتان نیستم. در مورد فينال فيلم، اتفاقِ روي داده گم شدن كيف است.فینال من این بود که در واقع هیچ اتفاقی روی نداده است. در آخر می بینیم که مثلاً آن تعمیرکار تلفن منظور بدی نداشته، راننده تخلف نکرده و آن فرد کنار باجه تلفن هم فقط داشته روزنامه می خوانده است. همه این ها در کنار ادای احترامی است که به مجموعه سینما و به خصوص هیچکاک می شود. اما مخاطب ممکن است همه این اتفاقات را با توجه به فضاسازی که با سبک و سیاق سینمای هیچکاک صورت گرفته، با یک ذهنیت و توهم دیگر ببیند و هر آن انتظار اتفاق دیگری را داشته باشد.

 

یک تناقضی در فیلم تان هست که شاید بشود «سوتی» نامیدش. آن هم لوگوی «مخابرات آذربایجان شرقی» روی دکه تلفن است و با مسیر «میدان انقلاب» تاکسی! 

 نه! موافق سوتی نیستم! ذهنیت خودم این بود که اين فيلم را نبايد بصورت رئال ديدچون آن واقعیت معمول، موردنظرم نبوده است.

 

به هر حال روایت باید مبتنی به یک واقعیت باشد.

 شاید هم حق با شما باشد. اما برای خودم چنین نیست. بیشتر ستایش و ادای احترام به سینما با مطرح شدن دیالوگ های معروف سینمایی موردنظرم بود. حتی درخواست مسیر میدان انقلاب و گفتگو با راننده تاکسی هم از دیالوگ های «آژانس شیشه ای» است.

 

در بین چند کاری که از هیچکاک، در این فیم شاهدیم، birds (پرندگان) حضور بیشتری دارد. فیلمی که ظاهراً شهیدآوینی بسیار پسندیده بوده و حمله پرندگان را به قضیه «تهاجم فرهنگی» تشبیه کرده است. تاکید خاصی روی این فیم داشتید؟

 من هم آن مقاله آوینی را سال ها پیش خواندم. به هر حال Birds از آثار شاخص سینمای آن دوره است که در این فیلم هم مورد احترام قرار گرفته است. در چند جا، تصویر پرنده ها را داریم. تصویر پرنده اول، عادی است اما عمده منظورم این بود که گاه، حتی بی آزارترین پرنده ها می توانند دردسرساز باشند.

 

در مورد عوامل فیلم توضیح بدهید. به خصوص بازی خوب «خانم نظری».

 خانم نظری واقعا بازیگر مستعدی است که الان هم اجرای تئاتری در خانه تئاتر دارند. همین طور آقای پوریان که علاوه بر بازی، دیالوگ های روی صدای هیچکاک را هم صحبت کردند. این ها بازیگران توانمدی هستند که متاسفانه در تبریز، آن طور که باید دیده نمی شوند. اما از نظر امکانات فنی، در مضیقه بودیم. صحنه هایی بود که دوست داشتم با یکسری از امکانات، ایجاد کنم که متاسفانه نشد.

 

مثلا؟

مثلا «پرده آبی» که با استفاده از آن بازیگر و هیچکاک در کنار هم باشند و صحبت کنند، نه از طریق تلویزیون.

 

آخرین فیلمی که دیدید؟

 فیلم بسیار موفقی بود با نام «تنها دوبار زندگی می کنیم» -ساخته «بهنام بهزادی»- که چند روز پیش با دوستان انجمن دیدیم.

 

سریال چطور؟

 شاید باور نکنید. آخرین سریالی که دیدم، امام علی(ع) بود در سال 75!

 

باور می کنیم! ممنون از حضورتان در ایسنا... سخن آخر؟

 حرف خاصی نیست. من هم متشکرم. توصیه می کنم «تنها دوبار زندگی می کنیم» را حتماً ببینید. چون واقعاً فیلم خوبی است که نمی دانم چرا محجور مانده است.

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha