سعید تشکری در نشست گفتوگو پیرامون کتاب «پریزاد» که شامگاه گذشته، ۲۹ بهمن، در صفحه مجازی حوزه هنری خراسان رضوی برگزار شد، در رابطه با شخصیت امیرعلی شیرنوایی و داستان او در کتاب پریزاد، اظهار کرد: امیرعلی شیرنوایی، شاعر و شاگرد عبدالرحمن جامی بوده است که توسط حکومت فراخوانده میشود تا بخشی از مشکل کمبود آب مشهد را حل کند، در شرایطی که آب به حرم امام رضا(ع) نمیرسد و چاههای آب شهر خشکیده است.
وی افزود: امیرعلی شیرنوایی فردی بود که دستور داد تا مقنیها، در چشمه گیلاس قناتها را لایروبی کنند و آب را به مشهد برسانند. اینکار را او به عنوان یک مهندس انجام داده، اما خودش مقنیگری نکرده، در حالی که در رمان پریزاد خودش مقنیگری میکند. تمام اتفاقات رخ داده در این رمان پیشنهادهای کارهایی از سوی نویسنده به شخصیتها است که به صورت واقعی رخ نداده، اما میتوانسته اتفاق بیفتد.
نویسنده کتاب پریزاد با بیان اینکه «امیرعلی شیرنوایی صورت تمثیلی از وضعیت هنرمندان موجود است»، اضافه کرد: هنرمندی که کنار گذاشته میشود و به ضرورتی سراغ او میروند و در آن ضرورت باید طوری رفتار کند که از او میخواهند. این متن درون ذهنی من بوده است. در واقع زبان تکلم امیرعلی شیرنوایی فارسی نبوده و به ترکی شعر میسروده است. پس امیرعلی شیرنوایی که در داستان من وجود دارد شخصیتی است که من ساختهام و در رمان من زندگی میکند.
تشکری در رابطه با چشمه گیلاس که آبها از آن چشمه به مشهد آمده است، بیان کرد: چشمه گیلاس محل بهترین باغات گیلاس بوده که چشمههای آنجا باغهای گیلاس را آبیاری میکردند و به همین دلیل به این نام مشهور شده است.
این نویسنده در خصوص نام کتاب «پریزاد»، عنوان کرد: «پریزاد» یک روایت ما به ازای شخصیت فرهنگ عامیانه کلمه پریزاد است. ما برای این کتاب دو اسم را به عنوان پیشنهاد داشتیم که یکی از آنها نهر عرایض و دیگری پریزاد بود. نهر عرایض نهری است که پر از عریضه است و به پیشگاه امام رضا(ع) روانه میشود و پریزاد نام دیگری بود که میتواند نام شاعرانهتری باشد و ما نیز این نام را برای کتاب انتخاب کردیم.
وی با بیان اینکه «اتفاقات داستان در دوران تیموریان رخ میدهد»، تصریح کرد: دوره تیموریان دورهای است که هنرمندان و شاعران در خدمت حضرت رضا(ع) فعالیت میکنند و برای اثبات خودشان در رابطه با اینکه هنرمند هستند یا نه، باید قطعهای از شهر مشهد را بازسازی کنند. چیزی که اکنون در مشهد نقصان آن را احساس میکنم، یعنی اکنون به هنرمندان مراجعه نمیشود.
تشکری ادامه داد: در حقیقت اینکه عکس چند انسان را در میادین شهر بر روی بنر بزنیم و بگوییم این افراد هنرمند هستند به دردی نمیخورد، در حالی که بخشی از شهر را برای فعالیت هنری به آنها واگذار نکردهایم.
این نویسنده در رابطه با لوکیشن محوری در نوشتن رمان، اظهار کرد: من مقالهای از امین معلوف، نویسنده مشهور رمان خیام خواندم که میگفت هنرمندان باید یاد داشته باشند که زندگی خصوصی مردم زمان خود را بنویسند. زندگی خصوصی مردم فقط توسط نویسندگانی میتواند نوشته شود که در خیابانهایی که مردم حضور دارند، زندگی کرده باشند. بر این اساس به نظر میرسد که وقتی از ویکتور هوگو نام میبریم باید از کوچههای پاریس بگوییم، هنگامی که از داستایوفسکی نام میبریم باید از کوچههای مسکو نام ببریم. اینها همه آدرسی دارند، اما از نویسندگان ما آدرسی وجود ندارد.
وی افزود: من نزدیک به ۱۲ سال در رادیو تهران کار میکردم و موظف بودم که رمانهایی بنویسم که موضوع و روایت آنها در فضای جغرافیایی شهر تهران اتفاق بیفتد. یعنی در آن شهر هم من نویسنده بومی بودم. آن کار تمرین منحصر به فردی بود و باعث شد وارد دنیایی بشوم که نامش لوکیشنمحوری است. من لوکیشنمحوری و اقلیمپروری را در رادیو آموختم و زمانی که آن را به ادبیات رساندم، در شهری زندگی میکردم که غبار فراموشی بر روی آن نشسته بود.
تشکری در خصوص آوردن مقدمه در رمانها، بیان کرد: هنرمندها و به ویژه نویسندگان، در کار خود مقدمه ندارند، یعنی از وقتی که شروع به صحبت میکنند وارد دنیای ادبیات میشوند. گئورگ لوکاچ به عنوان بزرگترین تئوریسین رمان در قرن نوزدهم معتقد است که رمان مانند فرمول ریاضی است. به اعتقاد او وقتی رمان شروع به خواندن میشود، باید در صفحه اول به مخاطب بگوید که این رمان درباره چه چیزی است؟ در چه دورهای میگذرد؟ در چه فصلی از سال قرار دارد و چه بحرانی را قهرمانان آن دارند. تفاوت داستان امروز دنیا با قصهها با همین است. قصهها دارای مقدمه هستند، غیر قابل باور و خیالانگیز هستند، اما داستانها واقعگرا هستند، آن هم واقعیتی که نویسنده طراحی میکند.
این نویسنده تصریح کرد: ما به عنوان پدیدآورندگان آثار داستانی یک متن داریم که در ذهن خودمان است و یک اجرا داریم که به ادبیات تبدیل میشود. متنی که در ذهن من است به من میگوید که مخاطبانی که در زمان کنونی در حال زندگی هستند علاقه دارند که اثری که میخوانند خیالانگیز باشد و در دورهای روایت شود که در آن قهرمان وجود داشته باشد.
انتهای پیام
نظرات