سید علیرضا حسینی در گفت و گو با ایسنا با ذکر این مطلب که واژه هم زیستی مسالمت آمیز با واژه صلح هم معنا نیست و رابطه تساوی ندارند، عنوان کرد: به تعبیر فنی در حوزه مفهوم شناسی واژه هم زیستی مسالمت آمیز درستتر آن است که این واژه را از واژه صلح جدا بدانیم و نباید نسبت به آن دو حالت یکسان انگاری داشته باشیم.
وی درخصوص مفهوم صلح افزود: صلح کل قائل بر این است که تمامی ادیان مورد قبول هستند و میخواهد بگوید هیچ اختلافی وجود ندارد، همه چیز بین ادیان و باورها یکسان است و ما هیچ گاه نباید به باورهای دیگران طعنه بزنیم، زیرا همه ادیان مورد قبول درگاه الهی هستند، این مسئله بیشتر در تفکر بروز پیدا میکند.
پژوهشگر مرکز تحقیقات فقهی حقوقی قوه قضائیه قم با اشاره به مفهوم همزیستی مسالمت آمیز توضیح داد: همزیستی مسالمت آمیز یعنی افراد با وجود اینکه عقاید یکدیگر را قبول ندارند اما به دلیل اینکه در یک جامعه و باهم زندگی میکنند ملزم به رعایت مسائلی هستند، به عنوان مثال در جامعه اسلامی جان، مال و آبروی اقلیتهای دینی محفوظ است ولی به این معنا نیست که عقاید آنان پذیرفته شده است، این مسئله بیشتر در عمل و رفتار بروز پیدا میکند.
وی ادامه داد: هنگامی افراد بت پرست یا کمونیسم که ساکن جامعه اسلامی هستند قوانین موجود در آن جامعه اسلامی را بپذیرند و رعایت کنند، مصداق همزیستی مسالمت آمیز است و با وجود اینکه عقاید آنها مورد قبول نیست اما دراحوال شخصی خود مطابق ادیان خود عمل میکنند و در زندگی اجتماعی برای آنان مشکلی وجود ندارد.
دلیل اول: قرآن حکیم
حسینی با اشاره به ادله اربعه به تاکید اسلام بر همزیستی مسالمت آمیز اظهار کرد: اولین دلیل، قرآن حکیم است که برهمزیستی مسالمت آمیز در یک جامعه اسلامی که بین ادیان وجود دارد صحه میگذارد، آیه 61 سوره مبارکه انفال که میفرماید: " وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ " بیانگر این است که هرگاه دشمنان بر همزیستی مسالمت آمیز روی آوردند تو نیز بیدرنگ با آغوش باز دعوت آنان را بپذیر و توکل بر خدا کن، در اینجا از واژه "سلم" همزیستی مسالمت آمیز برداشت میشود، بر اساس این آیه آغوش اسلام محل امن و پناهگاه کسانی است که به دارالاسلام میآیند و قوانین آن را رعایت میکنند.
وی ادامه داد: آیه 90 سوره مبارکه نساء نیز از دیگر مصادیق تاکید قرآن کریم بر همزیستی مسالمت آمیز است که میفرماید: " إِلَّا الَّذِینَ یَصِلُونَ إِلَیٰ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ مِیثَاقٌ أَوْ جَاءُوکُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ یُقَاتِلُوکُمْ أَوْ یُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَیْکُمْ فَلَقَاتَلُوکُمْ ۚ فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقَاتِلُوکُمْ وَأَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلًا " بدین معنا که اگر آنان از شما دوری گزیدند و از جنگ و درگیری با شما خودداری کردند و شما را به صلح و همزیستی دعوت کردند، هرگز خداوند بر شما راه تسلط و آزار را بر آنان مشروع ندانسته است.
پژوهشگر مرکز تحقیقات فقهی حقوقی قوه قضائیه قم درخصوص آیه 94 سوره نساء نیز توضیح داد: این آیه میفرماید: " یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَیٰ إِلَیْکُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٌ ۚ کَذَٰلِکَ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا " بدین معناست که به کسانی که به شما پیشنهاد همزیستی مسالمت آمیز میدهد نگویید شما ایمان ندارید.
وی افزود: در این سه آیه مذکور منظور از القای "سَلم" یا القای "سَلَم" یا القای "سلام" این است که حاکمان حکومت اسلامی باید راه مسالمت آمیز در برقراری پیمان همزیستی با دیگر ادیان داشته باشند، بنابراین با توجه به آیات شریفه قرآنی اصل و قاعده اولی در کلام خداوند سبحان بر همزیستی مسالمت آمیز انسانها است مگر مواردی که دعوت به جنگ فرموده شده!
حسینی در پاسخ به این سوال که چرا در بخشهایی از قرآن دعوت به جنگ شده تصریح کرد: دعوت به جنگ با دیگر ادیان یا کفار در مواردی است که مسلمانان را مورد ظلم قرار میدهند، نمیخواهند زیر چتر دارالاسلام بروند، قواعد حکومت اسلامی را رعایت نمیکنند و آشکارا با اسلام دشمنی دارند و در پی نابودی آن هستند، از آنجایی که موارد مذکور نمونه بارز ظلم است چون با حق میجنگند پس به گفته قرآن بایستی با آنان جنگید. در غیر از این موارد هیچ جای دیگری از قرآن دعوت به جنگ نشده است.
دلیل دوم: سیره پیامبر و ائمه
وی درخصوص دلیل دوم که سیره پیامبر و ائمه معصوم است بیان کرد: شیوه مواجهه پیغمبر اسلام با اهل کتاب از سه حالت خارج نبوده: درحالت اول فرد پس از دعوت مسلمان میشد، درحالت دوم فرد مسلمان نمیشد ولی پرداخت مالیات را قبول میکرد و وارد دارالاسلام میشد که مصداق همزیستی مسالمت آمیز است، در حالت آخر اگر هیچ کدام را نپذیرفت پیامبر اقدام به جنگ میکرد.
پژوهشگر مرکز تحقیقات فقهی حقوقی قوه قضائیه قم ادامه داد: در نامههای حضرت علی (ع) به مالک اشتر نیز میبینیم که ایشان خطاب به مالک که حاکم مصر بود میفرماید: مردم یا برادر دینی تو هستند یا هم نوع تو، فردی که هم دین تو نیست نیز به عنوان یک هم نوع از حقوق شهروندی برخوردار بوده و تو بایستی به عنوان حاکم به گونهای عمل کنی که آن شخص نیز در جامعه اسلامی احساس امنیت کند، بدین ترتیب همزیستی مسالمت آمیز به وجود خواهد آمد.
وی ادامه داد: امیرالمومنین همچنین برای آبروی اهل کتاب و حراست و حفاظت از اموال آنان احترام ویژهای نظیر آبرو و اموال مسلمانان قائل بودند.
دلیل سوم: سیره عقلا
حسینی درخصوص دلیل سوم یعنی سیره عقلا توضیح داد: عقلا و خردمندان درمورد موضوع همزیستی مسالمت آمیز اهتمام و اصرار ورزیده و آن را به عنوان اولین راه حل در مخاصمات بینالمللی مطرح کردهاند.
وی افزود: در جامعه امروزی که سازمانهای بینالمللی وجود دارد میتوان به قرار داد لاهه اشاره کرد که در سال 1907 و 1970 در مجمع عمومی سازمان ملل متحد درخصوص اختلافات بین المللی بیان داشت اولین راه حل در مخاصمات بین المللی همزیستی مسالمت آمیز است، بدین ترتیب اگر کسی دلیل قرآنی و سیره پیامبر را نپذیرفت میتوان سیره عقلا را به او نشان داد.
دلیل چهارم: قاعده الزام
پژوهشگر مرکز تحقیقات فقهی حقوقی قوه قضائیه قم تصریح کرد: از قواعد فقهی که به طور مستقیم با موضوع همزیستی مسالمت آمیز مرتبط هست قاعده فقهی الزام یا التزام نامیده میشود، اگر این قاعده نباشد همزیستی مسالمت آمیز مسلمانان با دیگر ادیان ممکن نیست و سیره قائم است بر اینکه قاعده الزام جاری شود.
وی با اشاره به " التعایش السلمی " افزود: به عنوان مثال مسلمانان در مناسک حج تمرین میکنند که باهم نوعان خویش زندگی مسالمت آمیز داشته باشند، یعنی شیعه، سنی یا هر فرقه دیگری باهم طواف میکنند و مناسک حج را انجام میدهند، حتی در این برهه زمانی افراد حق تعرض و آزار به حیوانات، حشرات وگیاهان را هم ندارند چه برسد به آسیب رساندن به انسانهای دیگر!
حسینی ضمن تصریح " اراضی مفتوحه صلحا " گفت: اسلام سرزمینهایی را که به صورت مسالمت آمیز فتح کرده باشد نه با جنگ را به مالکانش برمیگرداند و مالکیت آنان را بر سرزمینشان و همچنین هرگونه بهره برداری آنها در آن سر زمین مانند خرد، فروش، بخشش، هدیه و نظایر آن را به رسمیت شناخته و مورد تایید قرار میدهد.
پژوهشگر مرکز تحقیقات فقهی حقوقی قوه قضائیه قم درخصوص مقابله با بغات نیز اضافه کرد: مقابله با اهل بغی با ظرافت و دقت و استفاده از ظرافتهای فرهنگی و سیاسی انجام میگیرد و دولت اسلامی پس از گفت و گو و بحث و مذاکره در مسیر حل مشکل اعتقادی، فقهی بکوشد و از آنان به طریق مسالمت آمیز بخواهد که از حاکم جامعه اسلامی پیروی کنند.
وی در پایان با اشاره به روایتی از زراره در خدمت امام باقر (ع) اظهار کرد: از کلام حضرات معصومین چنین استنباط میشود و همانطور که در قانون اساسی هم به آن اشاره شده ما هیچ گاه حق تفتیش عقاید دیگران را نداریم، نباید در اسلام خط کش گذاشت و نباید بگوییم که انسانها فقط باید مسلمان و شیعه باشند در غیر این صورت باید با آنها جنگید، بلکه با رعایت قوانین حکومت اسلامی جان و مال و آبروی تمامی ادیان حتی غیر ادیان محفوظ است و میتوان با آنها همزیستی مسالمت آمیز داشت و این به معنای صلح نیست.
انتهای پیام
نظرات