این شاعر و طنزپرداز در گفتوگو با ایسنا درباره حدود استفاده از اغراق در ادبیات و نیز تحریف تاریخ در آثار ادبی اظهار کرد: ملت ما واقعا ملت مبالغهگری است. در زندگی معمولیمان هم مثلا وقتی هندوانه نسبتا بزرگی میخریم، دستهایمان را دو متر باز میکنیم تا ثابت کنیم این بزرگترین هندوانه قرن بوده! اگر خوب به زندگیمان دقت کنیم، گذشته از هنر قصهنویسی و شعر، مبالغه در همه ارکان وجودیمان حرکت میکند، از مبالغه هم به غلو، اغراق و ... میرسیم.
او سپس بزرگنمایی، اغراق و مبالغه را جزئی از مزه همیشگی کار ادبیات دانست و گفت: در کار همه عزیزانی که به قصه و شعر میپردازند، غلو هست. غلو در اجتماع، سیاست، هنر و تمام شئونات اجتماعی ما ایرانیها کاربرد دارد. مثلا در متون قدیمیمان میبینیم که یک کار جزئی چقدر بزرگنمایی شده و این دروغ هرچقدر بزرگتر باشد زودتر تاثیر دارد و قابل قبولتر و باورپذیرتر است. لذا شاعران و نویسندگان در هر کاری که انجام میدهند یک قاشق مرباخوری اغراق، مبالغه و غلو میریزند تا به هدفشان یعنی جذب مخاطب برسند.
اکسیر در پاسخ به پرسشی درباره اغراق و بعضا تحریف در آثار ادبی مربوط به وقایع تاریخی بیان کرد: شاعر یا نویسنده اگر بخواهد در آثارش به موارد تاریخی اشاره داشته باشد، نمیتواند از حدی که سندیت آن مخدوش شود، بگذرد. ما میتوانیم در مسائل تاریخی بزرگنمایی داشته باشیم اما اگر میخواهیم به عنوان یک سند با آن اثر برخورد کنیم، اصلا کارمان ارزش تاریخی نخواهد داشت. اما مورخین به کلی متفاوت هستند، آنها نمیتوانند چیزی از خودشان دربیاورند و به خورد مردم بدهند چون اینها زود افشا میشود. ولی هنرمند و نویسنده خصوصا داستاننویسان افرادی هستند که برای جذاب کردن آثارشان به این صنعت دست میزنند.
این شاعر افزود: وقتی به نثری مثل «تاریخ بیهقی» برمیخوریم، میبینیم که بیهقی مثل یک روزنامهنگار و حادثهنگار دقیق آنقدر طبیعی واقعه را پیش میبرد که انگار آدم در همان صحنه حضور دارد، هیچ دروغ و اغراقی در کارش نیست و خیلی شجاعانه - با اینکه برای او خطرناک بوده - توانسته مسائل زمانش را به ما نشان دهد تا ما از زندگی حسنک وزیر درس بگیریم. امثال آقای بیهقی که در دربارها نوشتند به قول اخوان «مادیان سرخیال ما سه کرت تا سحر زایید»! برای همین است که وقتی بررسی میکنیم، میبینیم چرا از میان این همه مورخ، نویسنده و ... ما فقط به بیهقی چسبیدهایم، چون در افشای مفاسد زمان خودش و در نوشتن تاریخی دقیق سنگ تمام گذشته و این نشان میدهد شجاعت اخلاقی هر نویسندهای ایجاب میکند آنجا که پای حق در میان است، هیچ وقت به دروغ یا مبالغه اقدام نکند.
اکبر اکسیر در پایان همچنین از پوشاندن حقیقت در برخی آثار ادبی هم گفت و اظهار کرد: خیل عظیمی از شاعران در ادبیات وجود دارند، در کتاب آقای ذبیحالله صفا از چندصد نفر شاعر در هر قرن نام برده شده، اما چرا ما به حافظ چسبیدهایم، چون حافظ هوش برتر زمانهاش بود و توانسته حرفهایی را با ایهام و ظرافت تمام بزند که مردم هم به اوضاع زمانهاش واقف شوند و هم از شعرش لذت هنری ببرند. در کنار او شاعرانی مثل عنصری و انوری و نیز برخی از شاعران قرن چهارم و پنجم را داریم، اینها همه از کسانی بودند که دیگدان از طلا زدند اما بر دیوانشان نفرین بود، اینها حقیقت را پوشاندند و برای همین مثلا فکر میکردیم فلان پادشاه واقعا عادل بوده اما بعدها قصههایی را خواندیم که فهمیدیم ظالم بوده! یا فکر میکردیم فلانی آخر شرف و شرافت بوده اما بعدا فهمیدیم قاتل بوده! و دیگر شاهانی که پدر و پسرکشی میکردند تا دو روزی سلطنت کنند. همه اینها را توسط تاریخنویسان، شاعران و افرادی به گوش سپردیم که فقط به منافع خودشان میاندیشیدند.
انتهای پیام
نظرات