به گزارش ایسنا، کاظمی روندی که برای بازیگر شدن طی کرده است را چنی توضیح داد: کلاس های بازیگری و تئاتر را از ۱۴ ـ ۱۵ سالگی شروع کردم اما از همان ابتدا فکر نمی کردم که روزی نقش های کمدی را بازی کنم چون بیشتر اتودها و تمرین هایی که انجام می دادم کارهای جدی بود ولی بر اساس تقدیر وارد کار کمدی شدم.
او که در برنامه استودیو هشت رادیو نمایش حاضر شده بود، درباره موضوع برنامه که طنازی بود و در جواب این سوال که، آیا هر کسی که در بین جمع خانواده طناز است، لزوما می تواند هنرمند کمدی یا کمدین باشد؟ گفت: این سوال چند بعد دارد و آن اینکه ما می خواهیم هنرمند باشیم یا هنرپیشه یا کمدین و یا طناز ؟
هر کدام از این ها یک ژانر مختلف دارند که لزوما هرکسی که بازیگر است صرفا هنرمند نیست و همین طور لزوما هرکسی که هنرپیشه یا طناز است نمی تواند هنرمند باشد.
هادی کاظمی در جواب این سوال هم که به کدام کارش علاقه بیشتری دارد؟ پاسخ داد که نقش نظام در «شب های برره» و نقش یک پیرمرد آذری زبان در سریال «ویلای من» از نقش های مورد علاقه اش بوده که البته نقش هایی را هم بازی کرده که به آن ها علاقه ای نداشته و در نتیجه بازی در این نقش ها به چشمش نیامده است.
کاظمی در ادامه به افرادی که عاشق جلوه ها و ظاهر بازیگری هستند توصیه کرد که نباید عاشق جلوه ها و ظاهر بازیگری شد چون بسیار کار طاقت فرسایی است و اصلا آن چیزی که در ظاهر دیده می شود، نیست. ما در حال حاضر حدودا بالای یکی ـ دو میلیون بازیگرِ تئاتر، سینما، تلویزیون و حتی تئاتر آزاد، در ایران داریم و اگر کسی بخواهد به این تعداد اضافه شود باید هفت جفت کفش آهنی و هفت عصای آهنی داشته باشد؛ بدین معنی که باید صبر و حوصله زیادی داشته باشد تا بتواند به دنیای هنر وارد شود و به این تعدادِ دو میلیونی برسد.
وی افزود: الان هم با توجه به این سیستم خراب و غلط فعلی که یکسری از بازیگران در هر کاری تکرار می شوند، رسیدن به ۱۰ ـ ۱۵ نفری که در دنیای هنر شاخص هستند کار بسیار سختی است و نیازمند صبر و حوصله و پشتکار زیاد است.
این بازیگر عنوان کرد: یکی از معایب مشهور شدن این است که اگر بخواهیم به عنوان یک بازیگر یا یک انسان مشهور در هر نهادی در جامعه حضور پیدا کنیم آزادی ای که داریم، از بین می رود؛ به این معنی که لذت بردن از طبیعت، کوچه و خیابان، قدم زدن و ... ناخودآگاه از بین می رود در نتیجه ما نباید عاشق ظاهر بازیگری شویم بلکه اول از همه باید بررسی کرد که آیا دوست داریم هنرمند شویم یا فقط هنرپیشه باشیم چون هنرپیشه تکلیفش مشخص است یعنی کار و پیشه اشخاص، هنر است و ربطی به هنرمند بودن ندارد. هنرمند بودن یعنی باطن، طینت، ذات، درون، روحیات و حال و احوالات انسان به روحیه صاف و خالص هنری برمی گردد.
هادی کاظمی در پایان به کسانی که می خواهند وارد هنر شوند توصیه کرد که، اگر هنر را درختی در نظر بگیریم، هفت هنر داریم و می توانیم هر شاخه را به نام یک هنر نام گذاری کنیم، پس وارد درخت هنر شوید و هر شاخه ای که دوست داشتید را ادامه دهید لزوما هنرپیشگی، هنرمند بودن نیست.
انتهای پیام
نظرات