• پنجشنبه / ۱۷ مهر ۱۳۹۹ / ۰۳:۰۸
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 99071612724
  • خبرنگار : 71548

حکایت سقاخانه‌هایی که نقاشی شدند!

حکایت سقاخانه‌هایی که نقاشی شدند!

کوچه‌های قدیمی و سقاخانه‌هایشان تصویر آشنایی برای بسیاری از ماست. تصویری که یا به چشم دیده‌ایم یا در فیلم‌ها و سریال هایی که تلاش دارند در گوشه و کنار داستان اصلی، هویت تاریخی‌مان را یادآور شوند؛ یا اینکه در نهایت حال و هوای فضای مذهبی سقاخانه‌هایِ سر گذر را با آن رنگ و نگار مخصوص به خودشان، در برخی نقاشی‌ها تجربه کرده‌ایم.   

به گزارش ایسنا، آغاز دهه ۱۳۴۰ در تاریخ ایران به نوعی با نام «مکتب سقاخانه» پیوند خورده، اما به طور کلی روایت تاریخ شکل‌گیری این مکتب با چالش‌ها و ان‌قولت‌های فراوانی همراه است. هرچند تمام روایت‌های متعدد و متنوع درباره تاریخچه مکتب سقاخانه‌ای، یک نقطه مشترک دارند و همگی بر این باورند که این سبک، از نشانه‌های تصویری آیین‌های مردم عامه به عنوان فرم‌های تازه برای هنر نوگرا، استفاده کرد.

سقاخانه‌ها در دل زندگی مردم بودند. مکان‌های آشنایی که در اغلب گذرهای قدیمی دیده می‌شدند و به خاطر شمایل و اشیایی که در آنها قرار داده می‌شد، حال و هوای مذهبی داشتند. آنچه در این سقاخانه‌ها گذاشته می‌شد از نقاشیها و پرده‌های خوشنویسی شده گرفته تا وسایل تزیینی، همگی توسط مردم عامه کشیده یا ساخته می‌شدند؛ کسانی که شناخت حرفه‌ای از هنر نداشتند و اصلا به عنوان هنرمند شناخته‌شده نبودند. در این میان اما برخی از هنرمندان تصمیم گرفتند که با بهره‌گیری از همین حال و هوای دلنشین سقاخانه‌ها، آثاری خلق کنند که در ضمن نوگرایی، تداعی‌گر سنت‌ها و آیین‌های مردمی نیز باشد.  

در آغاز نام مشخصی برای این رویکرد نوگرایانه وجود نداشت، تا اینکه در آبان سال ۱۳۴۱، کریم امامی (روزنامه‌نگار و مترجم) در مقاله‌ای که در روزنامه «کیهانِ» انگلیسی منتشر شد، برای نخستین بار از نام «مکتب سقاخانه» و از هنرمندانی همچون حسین زنده‌رودی و پرویز تناولی به عنوان نقاش‌های فعال این سبک یاد کرد. 

او در سال ۱۳۵۶ در متنی که برای کاتالوگ نمایشگاه «مکتب سقاخانه» در موزه هنرهای معاصر نوشته بود، تاریخچه این مکتب را اینگونه روایت کرد که «شروع رسمی مکتب سقاخانه با تابلوهایی بود که در آنها خطوط بیرونی و افراد نظمی هندسه یافته بود، کلمات زمینه با دقت بیشتری نوشته شده بود، محدوده مربع‌ها، مستطیل‌ها و دایره‌ها رنگی شده بود و رنگ‌های مورد استفاده سرخ، سبز، زرد برنجی و آبی ملایم بودند که در کنار رنگ سیاه یادآور مجموعه رنگ‌های ماه‌های عزاداری بودند.»

اثر مسعود عرب شاهی

بر همین اساس نام «مکتب سقاخانه» از قلم کریم امامی ماندگار شد. گروهی این نام را مناسب می‌دانستند و برخی هم باور داشتند که انتخاب این نام برای مکتبی که به تازگی شکل گرفته بود، سطحی است. نظر گروه دوم اغلب مورد تایید کارشناسان هنری قرار می‌گیرد، اما در عین حال بر این نکته نیز تاکید می‌شود که انتخاب نام برای یک مکتب هنری نوپا در آن برهه زمانی، توانست تمام آثاری که در آن دوره با این مفهوم و مضمون خلق می‌شدند را زیر یک پرچم قرار دهد؛ پرچمی که توسط هنرمندانی همچون فرامرز پیلارام، صادق تبریزی، پرویز تناولی، حسین زنده‌رودی، مسعود عربشاهی، منصور قندریز، ناصر اویسی و ژازه طباطبایی به دوش کشیده می‌شد.

حسین زنده‌رودی از جمله هنرمندانی است که سنگ بنای «مکتب سقاخانه‌ای» را گذاشت. یکی از نخستین آثار او در این سبک «پنجه ابوالفضل» در سال ۱۳۳۹ است. نشانه‌ها و نمادهای سقاخانه‌ای آنقدر در این اثر واضح و مشخص است که نیازی به توضیح و تحلیل نشانه‌شناسی نیست. البته به طور کلی بیشتر آثار اولیه زنده‌رودی در این سبک، این ویژگی را داشتند که شکل‌ها و نمادهای سقاخانه‌ای مستقیم اقتباس و پیاده‌سازی می‌شدند. 

اثر «پنجه ابوالفضل» - حسین زنده‌رودی متولد سال ۱۳۱۶ خورشیدی و از  نقاشان معاصر ایرانی است. او از بنیانگذاران «مکتب سقاخانه» و از پیشگامان شیوه نقاشی خط در ایران است که با استفاده از نمادهای هنر سنتی ایران و همچنین خوشنویسی، روشی تازه را در هنرهای تجسمی ایران به وجود آورد

اثر حسین زنده‌رودی در مکتب سقاخانه

فرامرز پیلارام نیز در همان سال‌های نخست دهه چهل شروع به خلق آثار هنری با رویکردی مشابه کرد؛ با این تفاوت که فرم‌های هندسی در آثار او برجسته‌تر بودند در واقع می‌توان گفت که تلفیق فرم‌های هندسی با نمادهای سنتی همچون گنبد و گلدسته و استفاده از رنگ‌هایی همچون طلایی، نقره ای، زرد برنجی، مسی و ... از ویژگی های اصلی آثار پیلارام در «مکتب سقاخانه‌ای» محسوب می‌شد.

اثر فرامرز پیلارام

منصور قندریز از دیگر هنرمندان فعال در این سبک بود که از حدود سال ۱۳۴۲ با تغییر جهت ناگهانی در آثارش به «مکتب سقاخانه‌ای» روی آورد. در آثار او شکل‌های هندسی پایه در کنار همدیگر قرار می‌گیرند تا فرم‌های سقاخانه ساخته شوند. یکی از مهمترین ویژگی‌های آثار این هنرمند تلفیق هنر مدرن اروپا و نمادهای سنتی ایرانی است.

اثر منصور قندریز

نام هنرمندانی که در «مکتب سقاخانه» فعال شده بودند و اثر خلق میکردند کم نیست؛ هنرمندانی که در سال‌های بعد از دهه ۴۰ هر کدام مسیر شخصی خود را در هنر طی کردند و برخی هم دیگر پایبند به دستاوردهای جریان «مکتب سقاخانه» نماندند. در هر صورت آثاری که در حدود سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۵ خلق شد، تحول تازه‌ای در هنر نوگرای ایران ایجاد کرد که همچنان نیز ماندگار است.

انتهای پیام 

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha