این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره تبعیت ادبیات از مُد، اظهار کرد: مسئله این است در مواردی که در ادبیات مد پیش کشیده میشود، نمیدانم چقدر میشود از پیروی از مد صحبت کرد. ادبیات در سامان پیشروانهاش مانند مد عمل میکند و معطوف به زمان حال است. از این لحاظ برخورداری از عملکردی مثل مد پسندیده است و ادبیات در این نگاه عین هنر است ولی تبعیت از ادبیات مد روز حامل وضعیتی است که شامل نگاهی واپسگراست: نوشتن به اقتضای ماضی.
او ادامه داد: در این وضعیت، نویسنده از الگویی از پیش موجود پیروی میکند که نیازی به عرقریزان روح ندارد و ماحصلش هیچ دگرگونیای در وضعیت ادبی یک جامعه و زبان به وجود نمیآورد. در واقع ادبیات پربرگ میشود اما پربار نه.
دمشناس با بیان اینکه خلق آثار ادبی با توجه به نوعی از ادبیات شناختهشده، محدودیتهایی به همراه دارد، گفت: قاعدتاً نویسندهای که شروع به نوشتن میکند به محدودیتهای پیروی از مد هم توجه دارد و تجربیاتش نیز مهم هستند. مثلا به لحاظ تاریخی ملاحظاتی وجود دارد؛ زمانی که از مد صحبت میکنیم در واقع به تجربیات دیگران توجه داریم که به واسطه ترجمه به دست ما میرسد. ممکن است این تجربیات زمانی به دست ما برسد که زمان زیادی از آن گذشته باشد. در جامعه ما گاهی کتابهایی منتشر میشود که صد سال از انتشارشان گذشته و ترجمه نشده و یا حضورشان رسمیت پیدا نکرده است، که این موضوع مسئله مد را نقض میکند.
او در ادامه بیان کرد: موضوع دیگر فاصله ما با کشورهای دیگر است. ما در شرایط تاریخی آنها نیستیم. ما در وضعیتی هستیم که بین ادبیات ما و ادبیات آمریکا و اروپا که مورد توجه ماست، فاصله وجود داد. ممکن است نوعی از ادبیات در آنجا درست عمل کند اما وارد ادبیات ما که میشود چندان جوابگو نیست. اگر قرار باشد ادبیات به مسائل جامعه پاسخ بدهد، این شرایط نمیتواند راهگشا باشد و نویسنده آگاه را که نوشتنش برای ادبیات ما مهم است، از مسئله جامعه که ادبیات ما را میسازد، دور میکند. بعد از مدتی هم این نوع ادبیات زیر موج دیگری که میآید، گم میشود.
نویسنده «آتش زندان» افزود: زمانی که از مد صحبت میشود نویسندهای که ادبیات را خلق میکند به عنوان یک مصرفکننده در وضعیت انفعالی قرار میگیرد. به نظرم اگر نویسنده خلاق باشد و نگاه تکاملی و متفاوت به مد داشته باشد، میتواند موفق باشد.
او سپس اظهار کرد: اگر بخواهیم برای وضوح مساله تمثیلی به کار ببریم شاید همین مد به ما کمک خوبی بکند. این را در راستای نسبت مثبت و منفی ادبیات و مد میگویم؛ در حالی در بین کشورهای همسایه آنها در دوران مدرن لباس محلی خود را حفظ کردهاند ما تماما رسمیمآب لباس دیگری به تن کردهایم که البته من ارزشها و زیباییاش را انکار نمیکنم ولی به لحاظ کارآمدی بسیار پیش میآید در فصولی مناسب حال ما نباشد. در جامعه ما کمتر پیش میآید در لباس دیگری که به تن میکنیم تصرفی کنیم؛ مثل یک امانت به آن نگاه میکنیم اما چشم که باز میکنیم یا حواس دیگرمان که تیز میشود میبینیم دچار تکلف شدهایم. همه اینها ماحصل حداقل درونزایی مد در ادبیات است.
دمشناس همچنین با اشاره به فاصله ادبیات کشورمان با ادبیات کشورهای دیگر، گفت: سرعت تحولات در حال حاضر خیلی سریعتر از سده گذشته است. از این جهت داشتن یک نگاه شخصی، نگاهی که برآمده از وضعیت جامعه باشد برای ادبیات ضروری است وگرنه وضعیت بیهودهگرا است که چیزی به ادبیات اضافه نمیکند.
این نویسنده در پایان درباه کتاب جدیدش هم گفت: داستان بلندی دارم با عنوان «بیو بیو»(بیا بیا) که بخشی از یک آهنگ محلی است و در نشر نیماژ منتشر خواهد شد. این داستان سرگذشت زنی است که در عروسیها آواز میخواند و در وضعیتی که درگیر بیماری است قرار است در عروسیای شرکت کند و آواز بخواند.
انتهای پیام
نظرات