به گزارش ایسنا، حسین علیزاده ـ نوازنده چیرهدست تار و ردیفدان موسیقی ـ که در نخستین روز از شهریور سال ۱۳۳۰ در محله سیدنصرالدین بازار تهران متولد شد، امروز فصل جدیدی از زندگی خود را آغاز می کند و وارد ۶۹ سالگی میشود. گرد تجربه بر محاسن او خودنمایی میکند و در پشت ظاهر شوخطبعش، دغدغهمندیاش را میتوان دید. خالق «شورانگیز»، طی نزدیک به هفت دهه زندگی، کارنامه ی پرباری در حوزه موسیقی ایران دارد.
حسین علیزاده نشان «شوالیه هنر و ادب» را که توسط دولت فرانسه به او داده شد، به سینهاش نزد و اینگونه خود را از هر نشان بی نیاز دانست. گفت که به نام «حسین علیزاده» قناعت می کند و به آن پیشوند یا پسوندی نخواهد افزود.
دغدغهمندی او را میتوان از صحبتها و مصاحبههای بسیاری که درباره مدیران موسیقی و انتقاد از کار آنها انجام داده هم دید.
همین چند روز قبل در اظهار نظری در نشست جشنواره موسیقی جوان گفته بود، موسیقی دیگر نباید دست پیرمردها باشد، با وجود اینکه در این حوزه به قدر زیادی عشق و زندگی موجود است اما تا زمانی که در نگرش آموزشی این بخش نگاه سرد و مرگآور وجود داشته باشد تا سالها بعد هر چقدر تلاش کنیم برای آن اتفاقی نخواهد افتاد.
او درباره وزارت ارشاد هم چنین اظهار نظر کرده بود: «اینکه امروز میگویند هنرمندان دور از هم هستند و جدا از هم هستند، خب نباید پرسید هنرمندان کجا باید با هم پیوند داشته باشند؟ در وزارت ارشاد؟ وزارت ارشادی که اساسا اسمش غلط است؛ چون اینجوری که معلوم است هنرمندان اشتباهی میکنند که باید ارشاد شوند! یعنی وزارتخانهای ذاتا هنرمندان را گناهکار میداند و قرار است ارشادشان کند.»
یا اینکه درباره مدیران موسیقی گفته است: «گاهی از مسئولان میپرسم، آیا شما در خانه خود به موسیقی گوش میکنید؟ میگویند اصلا اجازه نداشتیم گوش کنیم. آنوقت این فرد میشود مسئول در حوزه موسیقی! برای همین است که از قانونمند شدن موسیقی نگران میشویم.»
حسین علیزاده تا به حال نامزد دریافت ۳ جایزه گرمی برای آثار «فریاد»، «بی تو به سر نمیشود» و «به تماشای آبهای سپید» در بخش «بهترین آلبوم سنتی جهان» و برنده چهار سیمرغ بلورین موسیقی متن جشنوارههای فیلم فجر شده است.
او موسیقی را در حضور اساتیدی چون هوشنگ ظریف و حسین دهلوی فرا گرفته است و در این سالها با ساخت و اجرای قطعاتی چون «سواران دشت امید» و «حصار»، فرمی تازه را به موسیقی ایرانی اضافه کرد.
این هنرمند با ساخت کنسرتوی نی و ارکستر با عنوان «نینوا» در سالهای ابتدایی دهه شصت نام خود را بیش از گذشته بر زبان ها جاری ساخت.
او درباره ساخت اثر نینوا گفته است: «من در بچگی آرزوهایی داشتم که برخی از آنها برآورده نشد؛ اما خوشحالم که هیچکدام برایم عقده نشد. در مصاحبههایی که انجام دادهام درباره قطعه «نینوا» از من پرسیدند و گفتم، «نینوا خاطره کودکی من است. در بچگی یک دوچرخه میخواستم که بهدست نیاوردم. این در دل ماند و شد نینوا. من آرزوهایم را با خودم کشاندم و هر کاری که میکنم با انگیزه آن آرزو، به چیز دیگری تبدیل میشود.
زمانی که قطعه نینوا را ساختم بهروز رضوی (گوینده رادیو) به من گفت، باید روی موسیقی فیلم کار کنی، در موسیقی تو تاثیر وجود دارد. او راست میگفت. برای ساخت یک موسیقی در ذهن من، اول رنگ اتفاق میافتد بعد به صدا تبدیل میشود.»
در این بخش می توانید ویدئویی از اجرای حسین علیزاده را مشاهده کنید:
علیزاده در زمینه موسیقی فیلم هم تجربههای موفقی داشته که از جمله آنها میتوان به موسیقی فیلمهای چوپانان کویر (حسین محجوب)، دل شدگان (علی حاتمی) و گبه (محسن مخملباف) اشاره کرد.
خودش میگوید که پس از ساخت نخستین موسیقی فیلم، یک نفر به او گفت که موسیقی فیلمش قشنگ بود و این شد که او شروع کرد به آهنگسازی فیلم «دلشدگان»؛ هنگام ساخت موسیقی دلشدگان دو ـ سه بار هم با علی حاتمی قهر کرد؛ چون او یکبار دو صحنه را پشت سر هم مونتاژ کرده بود که موسیقیشان با هم هیچ سنخیتی نداشت.
او سالها هم در کنار هنرمندان شناخته شده ای همچون محمدرضا شجریان، کیهان کلهر، شهرام ناظری و علیرضا افتخاری ساز زده و با آنها همکاری داشته است.
این هنرمند که سالها ساز زده و موسیقی ساخته است، پیشتر به ایسنا درباره اجرای موسیقی خیابانی گفته بود که «من شخصا دست تمام کسانی را که در خیابان ساز بزنند و بخوانند میفشارم. هر نوع و هر شکل موسیقی به هر انگیزهای در شهر جریان داشته باشد، خوب است؛ البته هر چیزی را میتوان مثبت یا منفی دید. این عقیده من است که مردم به روحیه نیاز دارند.»
این هنرمند که قبل از تصمیم به تحصیل در رشته موسیقی، سینما در زندگی اش جریان داشته، گفته است که فیلمهای خوب غیرایرانی هم میدیده، وقتی فیلم «اسپارتاکوس» را دیده است در خیابان راه میرفته و احساس میکرده خود او است و چقدر فداکار است. یا وقتی «دراکولا» را دیده شبها موقع خواب به سراغش میآمده است. این تخیلات وارد زندگی میشد و انگار سینما را در زندگی او تزریق کرده بودند و در تمام طول آن دوران با او بود.
علیزاده با شوق و عشق موسیقی را آغاز کرد. در خانوادهای در محله سیدنصرالدین تهران تربیت شد که به خواست فرزند خود احترام میگذاشتند و به او اجازه دادند موسیقی کار کند. بسیاری از هممحلهایهایش زمانی که جلوی پدر و مادرشان نام موسیقی را میآوردند با خشونت عجیبی به آنها میگفتند «برو دهنت را آب بکش».
پدرش خیاط و مادرش خانهدار بود؛ اما بهدلیل اینکه وجودشان از عشق بود زمانی که من از موسیقی صحبت کرد گل از گلشان شکفت و گفتند هرچه او دوست دارد. برایشان سخت بود او را به هنرستان بفرستند زیرا مخارج سنگینی داشت؛ اما توانست در هنرستان درس بخواند و زیر نظر اساتید بزرگی بود.
او پیشتر درباره دریافت جایزه جهانی موسیقی آسیا گفته است: هیچکس از جایزه و تشویق بدش نمیآید؛ اما در موسیقی ایران ظلم زیاد است. برای من افتخار است که در شرایطی موسیقی کار میکنیم که در عرصه جهانی اتفاقات مثبتی رخ میدهد. من بعد از یکی ـ دو ماه خبردار شدم که این جایزه را برنده شدم و گفتم آنها نمیدانند هر کدام از این نتها که شنیدهاند چقدر معطل مجوز مانده تا مردم خودمان آن را بشنوند.
انتهای پیام
نظرات