این نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان در پاسخ مکتوب به پرسشهای ایسنا، در پی اتفاقی که برای رومینا دختر ۱۴ ساله تاشی افتاده و قتل او توسط پدرش درباره اینکه نقشادبیات کودک و نوجوان در بیان مسائل نوجوانان چیست و ادبیات چقدر دستش برای بیان مسائل کودکان و نوجوانان باز است، اظهار کرد: در اکثر قریب به اتفاق کشورهای دنیا درباره «نقش کتاب» و« اختیار نویسنده» در بیان مشکلات جامعه و موضوعاتی از این دست، خیلی زیاد گفتوگو میشود، اما وقتی به اجتماع خودمان میرسیم و پای کلیدواژههای «قتل»، «پدر»، «داس»، «رومینا» و بسیاری قیدهای دیگر به میان میآید، قلم و زبان از حرکت باز میایستند و از خود میپرسیم: در جامعه امروز ما کتاب چقدر نقش دارد؟ و مهمتر اینکه «آیا رومینا و پدرش کتابخوان بودند؟»
او افزود: اگر بهترین کتابها نوشته شوند، کما این که در ۵۰ سال گذشته، نویسندگان و مترجمان کودک نوجوان ما آثار خوبی را تالیف یا ترجمه کردهاند اما جامعه به استفاده یا به هر دلیلی پذیرش آنها تمایل نداشته باشد، ادبیات چه کاری میتواند از پیش ببرد؟ متاسفانه نظام فرهنگی ما جامعه ادبی را برای تالیف و نظام آموزشی ما مردم را برای استفاده از کتاب تجهیز نکردهاند.
قاسمی سپس بیان کرد: در جامعهای که سالهای متمادی به حال خود رها شده و ذخیرههای فرهنگی، دینی، اجتماعی و تاریخیاش به روز نشده، صحبت از مطالعه رمان و داستان به نظرم کار بیهودهای است. شما میبینید، هر از گاهی که اتفاق بدی میافتد، خیابانی فرو میریزد، ساختمانی آتش میگیرد، کشتیای منفجر میشود یا پروازی به مقصد نمیرسد و کسانی از دست میروند، اقشار جامعه انگشت اتهام به سوی هم میگیرند. اصولگراها از «بی بند و باری و آزادی غربی» میگویند، اصلاح طلبها «انتخابات مهندسی شده» را مقصر میدانند، نماینده و مقام قضایی از فضای مجازی مینالند و طبیعی است که امثال پدر رومینا که در چنین جامعهای زندگی میکنند، در برابر چنین مشکلی راه حلی جز داس و تبر نداشته باشند. با این وصف من واقعا شک دارم پدر رومینا حتی یک بار در کتابخانهای قدم زده باشد، چه رسد به این که گمان کنم خواندن رمان فلان نویسنده خوب میتوانسته گره از کار فرو بسته او بگشاید. همینطور خیلی بعید میدانم رومینای شیک و امروزی تمایلی میداشته تا رمانهای صد بار ممیزی شده و پاستوریزه نویسندگان نسل من را بخواند، چرا که نظام آموزشی که او را روزی هشت ساعت در مشت خود داشته، چیزهایی را که به دردش بخورد به او آموش نداده.
او همچنین درباره اینکه آیا ادبیات نقشی در کاهش خشونت خانگی دارد، اظهار کرد: کاستن از خشونت خانگی وظیفه ادبیات نیست و هیچ خوانندهای برای کاستن از خشونت خانگی خود به ادبیات مراجعه نمیکند. کاستن از خشونت وظیفه نظام تربیتی -آموزشی و سازمانهای حقوقی و قضایی است و ادبیات در خوشبینانهترین صورت میتواند به درونی کردن آن سیاستها کمک کند. وقتی شما ساختار حقوقی ندارید، ادبیات چه میتواند بکند؟
قاسمی سپس بیان کرد: اصولا سیاستهای حقوقی ما ساختارمند نیستند و عواقب آنها چندان سنجیده شده نیست. در جایی باج بیخود دادهاند تا در جای دیگری امتیاز به حقی ندهند. ذهنهای سیاستزده و مشتی شعارهای شیک و بی چشمانداز و حرفهای بزک شده بدون ضمانت اجرایی. برای چه؟
قاسمی افزود: اگر در شرایط عادی کسی از پدر رومینا میپرسید نظر تو درباره آزادی دختران جهان چیست؟ مطمئن باشید آنچنان قشنگ سیاستهای ضدانسانی و وحشیانه غرب را به باد استهزا میگرفت و داد سخن از آزادی دختران کشورش میداد که فمینیستهای ینگه دنیا همگی دچار حیرت میشدند. اما وقتی پای عمل میان بیاید، فقط تیزی داس و سنگینی تبر نگاه جامعه فضول و پر قضاوت است.
او در پایان افزود: چند روز پیش از خانمی جوان و کارشناس ارشد علوم اجتماعی که پدر و مادرش هر دو تحصیل کرده بودند و در تدارک مهاجرت بود، نسبت به مسائل زنان نیز نظرات متین و قابل تاملی داشت، چیزی پرسیدم، پاسخش حکیمانه بود: دهانم پر از حرف است و با دهان پر، نباید حرف زد.
انتهای پیام
نظرات