به گزارش ایسنا، مجموعه شعر «خورشید را به موهایم سنجاق زدهام» در ۸۵ صفحه با شمارگان ۳۵۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان توسط نشر نامه مهر منتشر شده است.
شعری از این مجموعه که در پشت جلد کتاب آمده است: «مرا در هیروشیما دیدهای
وقتی جنگ را سقط میکردم
و به پیوند دوباره هستهها میاندیشیدم
تا لابهلای شکوفههای گیلاس
ببوسمت
مرا در کوبا دیدهای
در میان رقصندگانی
که چشمهای "چه" را وطن میدانستند
برای چه هیچ کولیای خانه ندارد؟
مرا در کورههای هیتلر دیدهای
میسوختم
و خاکسترم را به نیل و گنگ میریختند
زنی سادهام
که جهان را از خون خویش
عاشقتر میخواهد
همچنین «داستان دنبالهدار خانم و آقای لوور» در ۱۳۶ صفحه با شمارگان ۳۵۰ نسخه و قیمت ۳۵هزار تومان توسط نشر یادشده منتشر شده است.
گالیا توانگر، شاعر، داستاننویس و روزنامهنگار در معرفی این دو کتاب و آثار پیشین خود نوشته است: این روزها به قدری مینویسم که ناگهان بعدازظهری خودم را در مترو پایتخت پیدا میکنم، بعد به سرعت خودم را از دهان موجی برخاسته از دامن مدِ غروب هنگام خلیج بوشهر بیرون میکشم. من خیلی سریع زندگی میکنم، خیلی سریع میتوانم در میدانگاه هر شهری دیده شوم و همانجا از خودم و از تجربههایم بنویسم. میتوانم بروم پاریس و از بوسه دو نگاه عاشق، داستان بلند «خانم و آقای لوور» را بنویسم. میتوانم به درونم سری بزنم و داستان بلند «من و تاجالسطنه درونم» را در نوشتههای شبانهام همیشگی کنم. میتوانم برای دوباره دیدن خورشید صبحگاهی جشن بگیرم و رد طلاییاش را در شعرهایم بکشم تا کتاب شعر جدیدم «خورشید را به موهایم سنجاق زده ام» متولد شود. زندگی تنها به خواندن کتاب و نوشتن و سرودن میارزد، مابقیاش اسارت محض است.
اولین بار یک کتاب داستان- خاطره با عنوان «جادوگر قلب من سلام» سال ۸۲ در نشر مجنون قم چاپ کردم. «جادوگر قلب من سلام» به سبک و سیاق «بابالنگ دراز» نوشته شده بود، مجموعهای نامه با محتوای داستانی. در این داستان که از زندگی شخصی نویسنده گرفته شده، به مشکلات زندگی دانشجویی و شغلی (روزنامهنگاری) دختری جوان اشاره شده است.
سال ۹۴ اولین مجموعه شعر سپیدم با نام «زیر پوستم زنی سرباز مخفی ست» توسط نشر مایا و سال ۹۵ مجموعه داستان «روزهای گل اناری باغ» را در انتشارات زیارت و بهاران چاپ کردم. داستانهای کوتاهی که از دوران دانشآموزی در بوشهر تا دوران روزنامهنگاری در تهران نوشته بودم. برخی به شدت رنگ و بوی جنوب داشتند و برخی دیگر تم اجتماعی داشتند.
سال ۹۶ مجموعه دوم شعر سپیدم با عنوان «صبح از دهان گنجشک» در انتشارات بهاران و زیارت چاپ شد. لابهلای اشعار عاشقانه این مجموعه به دغدغههایی چون کودکان جنگ، رنجدیدگانی چون کارگران معدن، کولبران و شهدای نگهبان محیط زیست نیز پرداخته بودم. در اشعار این مجموعه، سرباز و مقاومت نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند.
سال ۹۷ سرفصل جدیدی در داستاننویسیام گشودم و داستان بلند «زخم گندم در کوچههای شهریور» را با سوژه حمله متفقین به ایران در شهریور ۱۳۲۰ شمسی نوشتم. داستان در شیراز رخ میدهد و از خاطرات مادرم و زادگاهش در خلق این اثر کمک گرفتم.
سال ۹۸ انتشارات نامه مهر در خردادماه فراخوانی داد، مبنی بر این که «مجموعه شعر و داستان منتشرنشده خود را برای ما بفرستید تا ضمن داوری آثار، به برندگان فرصتِ نشرِ اثرشان با هزینه ناشر تعلق بگیرد». در بخش شعر سپید، مجموعه شعر «خورشید را به موهایم سنجاق زده ام» برگزیده شد و در بخش داستان بلند «خانم و آقای لوور».
سوژه «خانم و آقای لوور» برگرفته از این خبر کوتاه است که تابلو فتحعلی شاه و مونالیزا در موزه لوور برای نمایش همجوار هم قرار داده شدند. بازدیدکنندگان بیشتر تمایل داشتند با فتحعلی شاه - که اندام موزونی دارد - عکس بگیرند، بدون آن که بدانند فتحعلی شاه خود به نقاشان درباری پول میداده و سفارش میکرده که اندامش را به غایت موزون بکشند! در این داستان عاشقانه، بین مونالیزا و فتحعلی شاه گفتوگویی برقرار میشود و تا آشوبهای خیابانی جلیقه زردها در پاریس کشیده میشود.
انتهای پیام
نظرات