این هنرمند در اتریش تحصیلات آکادمیک مجسمهسازی و مرمت مجسمه را آموخته بود و در کارگاه پدرش در رم به عنوان دستیار او به کار پرداخت. صدیقی علاوه بر مجسمهسازی به مرمت آثار پدرش نیز اشتغال داشت. در سال ۱۳۵۱ خورشیدی انجمن آثار ملی با فریدون صدیقی قرارداد بست تا تندیسهای درون آرامگاه فردوسی را در چهار بخش بسازد. از آثار مهم فریدون صدیقی میتوان به نماد میدان انقلاب اشاره کرد که در اوایل دهه ۶۰ ساخته و نصب شد.
خبرنگار ایسنا در پی درگذشت این هنرمند، با سید مجتبی موسوی ـ مجسمهساز و کارشناس آثار هنری ـ که از همکاران و دوستان نزدیک صدیقی بود تماس گرفت تا صحبتی درباره این هنرمند فقید داشته باشد.
آثاری که صدیقی ساخت و مرمت کرد
موسوی در ابتدا درباره فعالیتهای مرحوم صدیقی به ایسنا چنین گفت: مرحوم صدیقی در بسیاری از کارهایی که پدرشان ساختند، حضور داشتتند و در بعضی موارد کمک و دستیار ایشان بودند. خود ایشان در وین تحصیلات مجسمهسازی داشت و در کارهای مختلف مانند مجسمهسازی، دکور و مرمت آثار هنری بهخصوص مجسمه به درجه استادی رسید و در این زمینهها فعالیت حرفهای داشت.
او درباره آثاری که این هنرمند فقید در طول فعالیتش ساخت، بیان کرد: استاد صدیقی بجز پروژههای زیادی که در حوزه مرمت آثار هنری انجام داد، کارهای متعددی در زمینه مجسمهسازی از جمله نقوش برجسته آرامگاه فردوسی در توس که روایت هفت خان رستم است، اجرای نماد یادبود انقلاب در میدان انقلاب در اوایل دهه ۶۰ که بر اساس طرحی از دکتر ایرج اسکندری بود را با همکاری آقای بهمن آذرفهیمی، ساخت مجسمههای نیم تنه کمال الملک و سید جمال الدین اسد آبادی را به انجام رساند. خوشبختانه این آثار امروز به عنوان یادگار از او باقی مانده است.
موسوی ادامه داد: او مجسمههایی که از پدرش به یادگار مانده و دچار آسیب شده بودند را چندین بار مرمت کرد. یکی از این آثار مجسمه امیرکبیر بود که با گچ ساخته شده و در مدرسه دارالفنون قرار دارد. در آن زمان این مجسمه بسیار آسیب دیده بود و زمانی که مرمت آن را به ایشان سپردیم، بسیار بادقت و ظرافت مجسمه را مرمت و احیا کردند. همچنین مجسمه خیام در پارک لاله چندین بار آسیب دیده بود و مرمت آن توسط ایشان صورت گرفت. استاد صدیقی مرمتی سطحی نیز روی مجسمه میدان فردوسی انجام دادند.
این مجسمهساز از علاقه مرحوم صدیقی به حفظ آثار پدرش گفت و افزود: او به حفظ آثار پدر خود که در نقاط مختلف ایران قرار دارد، بسیار علاقهمند بود؛ به همین دلیل وضعیت آنها را پیگیری میکرد، درباره مرمت آنها مشاوره میداد و حاضر بود به مرمت آنها کمک کند. از جمله آثار پدرش که وضعیت آنها را پیگیری کرد، میتوان به مجسمه نادر شاه در مشهد یا مجسمه یعقوب لیث در زابل اشاره کرد.
چرا صدیقی بیشتر به مرمت آثار هنری میپرداخت؟
موسوی در پاسخ به این سوال بیان کرد: بخشی از تحصیلات ایشان در وین، مرمت آثار هنری بود و این کار را به صورت آکادمیک یاد گرفته بودند و از جمله نخستین افرادی بودند که این کار را آغاز کرد. از طرف دیگر در دورههایی، افرادی که به صورت حرفهای مرمت مجسمه یا آثار هنری را انجام میدادند کم بود و یا شاید حتی افرادی که این کار را میکردند تخصص لازم را نداشتند.
او همچنین درباره اینکه چرا مرحوم صدیقی مرمت بیشتر آثار پدر خود را بر عهده داشت، گفت: یکی از دلایل آن تخصصی بود که او در حوزه مرمت آثار هنری داشت. از طرفی ایشان در ساخت بعضی از آثار پدرش در کنار او بوده و نسبت به آن کارها آشنا بوده است. البته طبیعتا مهر پدر و فرزندی روی این امر اثر داشته است که همیشه پیگیر آثار پدرش بود و با اهالی زیباسازی و شهرداری مواردی که به مرمت نیاز داشت را در میان میگذاشت.
صدیقی آثار هنری جوانترها را پیگیری میکرد
موسوی درباره دغدغهها و شخصیت صدیقی بیان کرد: او از نظر هنری و اجتماعی دارای شخصیت منحصر به فردی بود. استاد صدیقی در درجه اول بسیار فرد متواضعی بود و بدون هیچگونه حاشیهای در فضای هنری کشور فعالیت میکرد. او کسی بود که بیشتر به فعالیتهای حرفهای خودش میرسید و کمتر با حواشی فضاهای هنری کار داشت و در بسیاری از مجامع هنری حضور پیدا نمیکرد؛ البته در دهه اخیر که مجسمهسازی در حوزه هنرهای شهری رونق گرفت و فعالیتها زیاد بود، در برخی از جلسات و نشستهایی که درباره این حوزه برگزار میکردیم، حضور پیدا میکرد. او همیشه کارهای جدیدتر که در فضای هنری کشور انجام میشد و فعالیتهایی که هنرمندان جوانتر و فارغ التحصیلان دانشگاهی انجام میدادند را پیگیری و نظراتی را هم بیان میکرد.
او همچنین درباره شاگردان این هنرمند فقید گفت: ایشان به صورت مستقیم شاگردی را تربیت نکرد ولی طبیعی است همراهان ایشان در پروژههایی که در کنار او بودند، از دانش ایشان بهره میگرفتند.
خاطراتی از صدیقی
موسوی درباره آشنایی خود با مرحوم فریدون صدیقی گفت: در سال ۸۴ در حوزه مجسمه سازی شهری مسئولیتی داشتم که برای اولین بار با ایشان آشنا شدم. ارتباط ما از همکاری حرفهای فراتر رفت و ادامه پیدا کرد. این دوستی تا همین اواخر نیز ادامه داشت. متأسفانه استاد صدیقی این اواخر به دلیل بیماری، کهولت سن و فوت همسرشان خیلی رفت و آمدی نداشتند و دوستانشان کمتر ایشان را میدیدند.
او ادامه داد: یکی از ویژگیهای شخصیتی ایشان مردمداری، طبع لطیف و روح بلندی بود که در ارتباط با مردم داشت. خاطرم هست که مرتب به مجموعه ما سر میزد و احوالپرسی میکرد. حتما به بهانه نوروز به همه عیدی میداد. خیلی مقید بود که دوستان و کسانی که میشناخت را در سال نو ببیند. با وجود اینکه در کسوت استادی بود و از همه بزرگتر بود، به کوچکترها سرکشی میکرد و احوالشان را میپرسید.
انتهای پیام
نظرات