این زبانشناس و دانشیار پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات در سال ۹۸ و تاثیر وقایع اجتماعی بر آن اظهار کرد: مشکل ما در سال ۹۸ این بود که التهابهای اجتماعی سال ۹۸ باعث شد انگیزههای مطالعاتی افراد از متون مکتوب به سمت اخبار و شایعههای فضای مجازی رانده شود و این به باور من باعث شد کتاب را کمتر از قدیم در دست مردم ببینیم.
او با بیان اینکه چند «التهاب» و «بحران» در جامعه باعث این شد که انگیزههای فرهنگی و مطالعاتی در افراد تغییر کند گفت: حالا که باید فصل خرید کتاب، تفرج کردن و استفاده از فضاهای فرهنگی باشد، همه اینها به خاطر شیوع بیماری جدید متوقف شده است. برای همین متاسفانه این شرایط برای هیچکس مطلوب نیست و باید شکیبا بود تا این دوران متوقف شود. من فکر میکنم بخش اصلی ارزشیابی بعد از نمایشگاه کتاب خواهد بود.
محمودی بختیاری ادامه داد: واقعیت این است که مردم بیش از اینکه وقتشان را در کتابخانهها یا پشت میزشان برای کتاب خواندن بگذرانند، در فضاهای مجازی اخبار را رصد میکنند و من فکر میکنم این چیز خوبی نیست. ما باید به سمت کتابخانههای دیجیتالی حرکت کنیم تا حالا که افراد اینقدر به فضای مجازی آلوده شدهاند، متون مطلوب را مطالعه کنند، نه اخبار و شایعهها را.
این مدرس دانشگاه همچنین درباره وضعیت آموزش ادبیات در سالی که گذشت بیان کرد: امسال چند کتاب خیلی خوب در حوزه نقد ادبی منتشر شد؛ مثلا دوستان دانشمند من دکتر بهادر باقری و عیسی امنخانی کتابهای درسی فوقالعادهای چاپ کردند که ما را به آینده این پژوهشها امیدوار میکند، دریغ که تا ترم داشت جان میگرفت عملا کلاسها به تعطیلی کشیده شد.
او درباره اثرگذاری فضای اجتماعی بر ادبیات و حضور ادبیات در این فضا، با اشاره به اینکه این کار یک پژوهش پیمایشی میطلبد گفت: به هر حال وقتی جوامع دچار التهاب و بحران میشوند نیازمند تسکین و روحیه هستند و هنر و ادبیات در این زمینه باید جلو بیاید و عملکرد خودش را نشان بدهد. برای همین من امیدوارم کنشگران فرهنگی و هنری ما صفحات خودشان را در فضای مجازی بیشتر به دادن روحیه و گسترش حس همبستگی، نوعدوستی و انساسیت اختصاص دهند تا بشود این دوران را گذراند.
بهروز محمودی بختیاری همچنین از کتابهایی که اخیرا خوانده است چنین گفت: من در این مدت کتابهایی را که خریده بودم و فرصت نکرده بودم بخوانم مطالعه کردم. بین آنها «تاریخ تحلیلی صد سال سینمای ایران» از عباس بهارلو را خیلی مفید دیدم و از میزان دقت و وسواس حرفهای نویسنده لذت بردم. «خاطرات ناصر ملکمطیعی» را هم با این امید خواندم که زوایای کوتاهی از تاریخ سینمای ایران را پیدا کنم که متاسفانه کتاب این را به من نداد.
انتهای پیام
نظرات