این کارگردان تئاتر که این روزها با گروهش مشغول تمرین نمایش «فردریک» برای اجرا در فروردین سال آینده است، در گفتوگویی با ایسنا بیان کرد: من قبلا دو نمایشنامه با داستانهای شاهنامه را برای اجرا مدنظر داشتم، یکی به اسم «ضحاک نمیمیرد» و دیگری «زال و رودابه» که دومی را قصد داشتم در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا کنم، اما با وجود این که به تصویب شورای نظارت رسیده بود متاسفانه شرایط به گونهای رقم خورد که برای داشتن تمام بازیگران نمایش زمانی حدود دو ماه را از دست دادم چون برخی برنامههای آنها با زمان اجرا و تمرین هماهنگ نبود. این باعث شد دو ماه از حدود پنج ماه و نیم را از دست بدهم و کار دیگری را انجام دهم که در یک بازه زمانی سه ماه قابل تمرین و اجرا بود.
او افزود: بنابراین با قراردادی که از ۷ فروردین سال آینده برای اجرا در سالن اصلی تئاتر شهر داشتم نمایشهای دیگری را بررسی کردم و از بین آنها «فردریک تئاتر بولوار» اثر اریک امانوئل اشمیت بهترین بود. علاقهام به این اثر هم از زمانی است که نمایشنامه هنوز چاپ نشده بود و یک روز سهراب سلیمی مرا به منزلش دعوت کرد و این نمایشنامه را خواند و خواست آن را دراماتورژی کنم که متاسفانه شرایط برای او و اجرای این کار فراهم نشد و بعد هم کارهای دیگری را به صحنه برد و در واقع از اجرای آن صرف نظر کرد. من هم پیشنهاد اجرای این نمایشنامه را به تئاتر شهر دادم و خوشبختانه با آن موافقت شد و ۴۵ روز دیگر هم نمایش را تمرین میکنیم تا آماده اجرا از فروردینماه سال آینده باشد.
نعیمی گفت: این متن یکی از پر پرسوناژترین کارهای اشمیت برای اجرا است و تا این لحظه در ایران اجرا نشده. برای آمادهسازی آن هم به یک سالن مجهز به امکانات نیاز بود با توجه به این که هیچ گونه حمایتی از سوی اداره کل هنرهای نمایشی هم نداریم و تا این لحظه هیچ اسپانسر و تهیهکنندهای هم در پروژه حضور ندارد و به لحاظ دراماتورژی باید برای اجرا در سالن اصلی تغییراتی در نمایشنامه انجام شود.
این کارگردان تئاتر اضافه کرد: این اثر داستان شورانگیزی در ستایش عشق دارد و شرح حال معنوی یک بازیگر تئاتر در قرن ۱۸ و ۱۹ فرانسه است. به نظرم جای اجرای این نمایش با توجه به حال بد امروز مردم ما خالی بود و احساس کردم نشان دادن غم و درد و سیاهی دیگر برای گفتن موثر نیست. من در این روزها مردم را غمزده، عصبی، هتاک و بیاعتماد نسبت به هم میبینم. این دوست نداشت همدیگر، این غریبه بودن با هم و یأس مزمن و متاسفانه پایدار جامعه ما را به سمت یکی از دلمردهترین جوامع حال حاضر دنیا پیش برده و وظیفه من به عنوان یک عضو کوچک از جامعه هنر این بوده که با یک اثر بتوانم دوباره طعم عشق را برای مردم هجی کنم تا بار دیگر عاشقی، هدف داشتن، خنده، شور و زندگی را به یاد بیاورند.
نعیمی گفت: متاسفانه من در برنامهریزی مدیران در سطوح مختلف هیچگونه هدف مشخصی برای دعوت مردم به آرامش و زندگی نمیبینم و جامعه سیاستزدهای هستیم که سیاست تعیین میکند ما چگونه زندگی کنیم در حالی که زندگی یک شهروند نباید صددرصد به سیاست ربط داشته باشد. یک شهروند حق دارد از فرصت کوتاهی که برای زندگی از خدا به ودیعه گرفته به زیباترین و اثرگذارترین شکل استفاده کند. این موضوع در بسیاری از کشورها از سوی مسئولین درک شده و برای آن برنامه دارند و در اینجا که شادیها جای خود را به سوگواریها و اضطرابها داده تنها چیزی که این جامعه را از این احساس یأس میتواند نجات دهد هنر است. طبیعتا موسیقی، سینما، تئاتر و گالریها، برنامههای تفریحی میدانی، خیابانی و آیینهای سنتی مثل رقصهای محلی میتواند جامعه را تا حدودی به سمت آرامش ببرد.
وی اشاره کرد: متاسفانه وقتی به تئاترها و فیلمهای سینمایی نگاه میکنیم میبینیم که هنرمند تافته جدا بافتهای از جامعه و شرایط آن نیست و همان را در اثرش بروز میدهد. هنرمند اشتباه نمیکند و بازتابدهنده شرایط جامعه است که هشدار میدهد جامعه در چه وضعیت بغرنجی قرار دارد.
حمیدرضا نعیمی در پایان خاطرنشان کرد: جشنوارههای فجر تمام جریان هنری یک مملکت نیستند بلکه دورهای کوتاه برگزار میشوند و باید ببینیم برای ۳۵۰ روز بعدی مردم چه برنامهای داریم؟ من خودم نمیدانم سال آینده چه خواهد شد؟ آیا یک تئاتر دیگر میتوانم کار کنم؟ آیا توان کنار زدن این همه مشکل را برای اجرای یک اثر هنری دارم؟ در چنین شرایطی چشم اندازی برای آینده هم ندارم چون همه در روزمرگی قدم میزنیم تا فرصت ها تمام شود.با این وجود وظیفه خود میدانم دلهای شکسته مردم را لحظاتی شاد کنم، اما امیدوارم سال آینده سالی پر از شادی، لبخند، موسیقی، فیلم، تئاتر و کتاب برای مردم باشد.
انتهای پیام
نظرات