این شاعر در گفتوگو با ایسنا درباره وظیفه اجتماعی ادبیات و خصوصا شعر در جریان حوادث اخیر اظهار کرد: شاید اولین نقش ادبیات و شعر به نظر نقش تسکینی باشد اما فراتر، چیزی مهمتر است، اینکه شعر برای ما همیشه انتقالدهنده فرهنگمان و تجربههای عام انسانی به نسلهای بعد بوده است. در این سالیان که شعر را به تدریج از کتابهای درسی و دانشگاهی و از رسانهها حذف کردیم، متوجه این نبودیم که بنیانهای فرهنگی و حکمت را از جامعه حذف میکنیم که حالا خلاء این کاملا حس میشود.
او افزود: ما مردمی بودیم که به صبوری، مدارا کردن، گذشت، تحمل کردن همدیگر و بسیاری از ویژگیهای اخلاقی این چنینی شناختهشده بودیم اما به انسانهایی زودرنج، عصبانی، خشمگین و از همه بدتر افشاکننده رازهای دیگران تبدیل شدهایم، این مجموعه بداخلاقیهایی که در علم سیاست است، به حیطه عمومی هم وارد شده است.
امینی با بیان اینکه فکر میکردیم شعر فقط جنبه تفریحی و تفننی دارد، به همین دلیل هم آن را حذف کردیم، گفت: اگر شعر قدری در رسانه هست، به شکل تفریحی و کارناوالی است، مثلا برنامه مشاعره و شعر فیالبداهه میگذارند، انگار شعر بازیچه و سرگرمی برای اوقات فراغت است.
این منتقد ادبی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره چگونگی مواجهه شاعران و نویسندگان با حوادث و بحرانهای جامعه بیان کرد: همه کسانی که شعر میگویند که شاعر نیستند؛ در گذشته هم این طور بوده است که افراد زیادی شعر میگفتند اما از میان آن خیل فقط برخی شاعر هستند، برخی دیگر آدمهای معمولیای هستند که شعر هم میگویند.
او با بیان اینکه کسی که شاعر است، مجموعهای از شرایط زیستی، فکری و اخلاقی را لازم دارد، گفت: این که کسی چند مجموعه شعر داشته باشد یا کتاب چاپ کرده باشد، مهم نیست. خیلیها هستند که در کنار کار، زندگی و درگیریهای روزمرهشان گاهی شعر هم میگویند. البته ممکن است حتی پر کار هم باشند اما شاعر محسوب نمیشوند؛ مثلا استاد مشفق کاشانی ۷۰ سال در جامعه شعری زندگی کرد و یک نفر یک بدی و رفتار ناهنجار اجتماعی و اعتقادی از او ندید، از این نمونهها زیاد نیست. این آدمهای شتابزده غالبا شاعر نیستند، ممکن است شعر هم بگویند اما نمیتوانند معیار این باشند که بگوییم جامعه دارد متاثر شرایط و در واکنش به آن عمل میکند. شاعری فردی است و هر کسی با دیگری روش، منش و شیوه نگاه و رویاروییش فرق دارد.
شاعر مجموعه «دلقک و شاعر دربار» سپس گفت: کسانی که در خدمت سیاستمداران هستند، اعم از کسانی که مسئولیت فرهنگی دارند، سردمدار کار مراکز فرهنگی هستند یا کسانی که نگاه امنیتی به موضوع فرهنگ دارند باید این تامل را داشته باشند که فرهنگ مثل عالم سیاست نیست که با دستور و بخشنامه تغییر کند.
اسماعیل امینی با اشاره به اینکه اخلاق آدمها و موضعگیری آنها با دستور، تهدید، محاصره، بخشنامه، تطمیع و سختگیری تغییر نمیکند اظهار کرد: ممکن است آدمهایی که به میزهایشان دل بستهاند با این چیزها روحیهشان تغییر کند، همان طور که در این سالها هم از این موارد دیدهایم اما کسانی که اهل تفکر، ایمان و قلم هستند با این چیزها روحیهشان تغییر نمیکند. این خوشایند نیست که تصور میکنند اهل قلم کارمندان زیر دست آنها هستند که به دستور آنها بدهند چه بگویند یا چه کتابی چاپ کنند یا چه کنگرهای را شرکت کنند.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: اساسا این تصور غلط است که آقایان صاحب قدرت و سیاستمدار فکر میکنند مردم کارمندان مواجببگیر آنها هستند. درست است که سر نخ پول و قدرت دست آنها است اما اینها که برای خودشان نیست، کسی که به یک استاد دانشگاه پول میدهد و یا به یک شاعر جایزه میدهد، آن را از ارث پدرش نمیدهد که تصور کند استاد یا شاعر مدیون او است. همه ما در هرمرتبهای همه چیز را مدیون مردم هستیم چون پول و قدرت به کمک مردم به دست ما رسیده، حتی بخشی از آن را مدیون شهدا هستیم.
امینی که معتقد است فضای آزاد بعد از انقلاب از مرحمت سیاستمداران نبوده است، در پایان بیان کرد: ما برای این آزادی شهیدان بسیاری دادیم که در زندانهای پهلوی پرپر شدند و این را مرهون سیاستمداران نیستیم. آزادی ارث پدر کسی نیست که هر زمان بخواهند فضا را باز بگذارند. مردم با دادن خون و شهید و تحمل کردن سختیها و در محاصره اقتصادی این را به دست آوردهاند.
انتهای پیام
نظرات