به گزارش ایسنا، ششمین دورهی فستیوال موسیقی آیینی و نواحی «آینهدار» که بر موسیقی نواحی ترکمنصحرا، شمال خراسان و جنوب البرز تمرکز دارد، شب گذشته ۲۰ آذر در تالار رودکی افتتاح شد و در دو سانس برگزار شد. این دوره از فستیوال تا ۲۲ آذرماه ۱۳۹۸ برگزار میشود. آیین پایانی این فستیوال نیز یکشنبه ۲۴ آذر با برگزاری بزرگداشتی برای استادان موسیقی این نواحی اختصاص دارد، انجام خواهد شد.
سانس اول نخستین شب از برگزاری این فستیوال شامل دو بخش «غزلخوانی تهرون» و «نی ساربان و چاربهدار کوبش» بود.
در ادامه گزارش خبرنگار ایسنا را از اولین شب این فستیوال موسیقی میخوانید.
فستیوال موسیقی آینهدار در پله اول کار خود را با تعزیه آغاز میکند. چراغها خاموش شده و فردی در گوشهای از سالن ترومپت خود را به صدا در میآورد. نوایی که از ساز او خارج میشود تداعیگر حال و هوای اجراهای تعزیه و شیپورهایی است که در آنها نواخته میشود. پس از لحظاتی اعضای اجرای پیشخوانی به روی صحنه میآیند. اصغر خطیب در نقش شمر به عنوان اشقیا خوان و محمد مهرابی به عنوان اولیا خوان در نقش حضرت ابوافضل (ع) قرار دارند. دو گروه رو به روی هم قرار میگیرند.
در ابتدا اولیا خوان باصدای رسا میگوید که «چمم پر اشک و مشک من از آب تهی است، جگرم غرقه به خون و تنم از تاب تهی است». ترومپت نواخته میشود و ادامه میدهد «به روی اسب قیام و به روی خاک سجود ...» و پس از آن گروه پیشخوان با او همراهی میکنند.
اشقا خوان پس از پایان صحبتهای آنها پاسخی میدهد و در جواب نیز حرفهایی را دریافت میکند. این روند پاسخگویی این دو گروه در مقابل هم ادامه دارد تا اینکه در پایان با حاضران در سالن همراه با اولیاخوان «یا حسین» (ع) میگویند و این بخش به اتمام میرسد.
تعدادی از تماشاچیان از اجرای این بخش راضی بوده ولی گفتند که صدای اجرا کنندگان در بخشهایی قطع و وصل میشد یا میکروفونها برای لحظاتی کوتاه خش خش میکرد.
همچنین یک نفر بیان کرد که صدای تعزیه خوانان در بخشهایی به علت صدای بالای بلندگوها گوش خراش میشد.
موسیقی تهران قدیم
در بخش غزل خوانی و تصنیف، محمد منتشری آواز، وحید طالبی تار و حسین شرفی به عنوان نوازنده تنبک حضور پیدا کردند و گوشههایی از موسیقی تهران قدیم را اجرا کردند.
میتوان گفت موسیقی که با همراهی تنبک و تار نواخته شد، به گوش ما ایرانیها آشنا است. برای دقایقی تنبک آوایی ثابت را دنبال میکرد و تار گاهی آرام و گاهی جان میگرفت. رفته رفته ریتم آرام شد و تنها تار نواخته شد. خواننده خواند « قدش نیزه، دو ابرویش کمان، رویش سپر باشد لامروت، سر زلفش کمند و مژههایش نیشتر باشد».
خواننده همانند با سبک و اشعاری که یادآوار تهران قدیم بود، آوازی را که گویی برای معشوقش بود، با شعرهای کوچه بازاری میخواند و با لحنی شاد الفاظ را ادا میکرد.
او در ادامه شعر گردو فروش از غلامرضا روحانی را خواند. شنیده میشد که میگفت «گردوی من نوبرونس از بس که گندس قد هندونس».
«قصاب به فکر دمبس، کوسه به فکر ریشه ...»
این اشعار همچنان تکرار میشد. خواننده برای بار دوم ابیاتی را در اوج خواند. کار این خواننده در مکتب اسماعیل مهرتاج بود و به گفته مغازهای، او تنها باز مانده این سبک از موسیقی است.
موسیقی زورخانهای
این بخش فضایی متفاوتتر را برای تماشاچیان ایجاد کرد، فضایی را که شاید کمتر فرصت از نزدیک دیدن آن برایمان مقدور باشد. در ورزش زورخانهای آنچه اکنون از آن اجرا میشود، بازماندهای از پوریای ولی است. افراد برای انجام این ورزش باستانی در گود قرار میگیردند و از ابزاری مانند سنگ، تخته شنا، میل و کباده استفاده میکنند.
در این اجرا نیز این ابزار را به همراه داشتند. یک نفر به عنوان مرشد زنگ و طبلی را به همراه داشت که تعارفهای زورخانهای را در حق مستمعین دا میکرد و اشعاری حماسی را میخواند.
به گفته اجراکنندگان یکی از رکنهای این ورزش دعا کردن است. همچنین یکی دیگر از آداب آن رخصت گرفتن بود که هر کدام از ورزشکاران این کار را انجام میدادند.
در این بخش، قسمتی از آداب این ورزش به نمایش گذاشته شد.
موسیقی ارامنه
در بخش پایانی ترانههای عاشوق سایات نووا و عاشوقهای ارمنی ایرانی توسط ادوارد کشیشیان برای آواز و نواختن آکاردئون و مارتین نظری برای نواختن نقاره، اجرا شد.
در این بخش سه ترانه اجرا شد که تقریبا فضایی آرام داشت.
انتهای پیام
نظرات