سعیده امینی کاشانی در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به این جنایت اظهارکرد: در خبر به دو موضوع اشاره شده بود که از نظر تخصصی چندان نمیتواند همزمان با هم رخ داده باشد، یکی اینکه گفته شده بود این نوجوان دارای اختلال شخصیتی است و دیگر اینکه گفته شد که از قبل برای ارتکاب جنایت برنامهریزی کرده بود که چنین امری چندان محتمل نیست. چرا که اگر فردی دارای اختلال شخصیتی باشد نمیتواند از قبل برای یک جنایت برنامهریزی کند.
وی با بیان اینکه دلایل مختلفی برای ارتکاب این جنایت و رسیدن فرد نوجوان به این مرحله وجود دارد، خاطرنشان کرد: به طور کلی میتوان گفت که چارچوب خانواده و نوع تربیت و ارتباطات داخل خانواده از بچگی تا نوجوانی جزو مهمترین عواملی است که میتواند منجر به بروز یکسری اختلالهای روانی در افراد شود. اختلالاتی که میتواند از همان دوران تا دوران بزرگسالی و ... نمود پیدا کند.
این روانشناس درباره اینکه این نوجوان تبعیض را دلیل اصلی اقدام خود درکشتن اعضای خانوادهاش اعلام کرده است، گفت: بسیاری از افراد انواع تبعیض را تجربه کردهاند، از تبعیض میان دو همکار تا تبعیض میان خود و خواهر و برادرشان. در این شرایط باید دید که ذهنیت فرد در مورد تبعیض چه بوده است و چه چیزی باعث شده تا با چنین پدیدهای به خشنترین شیوه ممکن رفتار کند.
امینی کاشانی در مورد اینکه برای جلوگیری از چنین اقداماتی چگونه باید رفتار کرد، افزود: معمولا اختلالهای شدید از نوجوانی به بعد شروع میشود و بهترین راه مقابله با آن و جلوگیری از چنین اقدامات خشونتآمیزی غربالگری است. این غربالگری باید در مدارس انجام شود و مشاوران داخل مدارس اختلالات را غربالگری کرده و برای حل آن اقدام کنند.
این روانشناس با بیان اینکه علاوه بر مدرسه، خانواده و وزارت بهداشت هم در این زمینه مسئولیتهایی دارند، گفت: اما متاسفانه در این حوزه یا اقدامی انجام نمیشود یا اگر هم اقدامی انجام شود، به صورت مجزا از یکدیگر این فعالیتها انجام میشود. متاسفانه در اکثر مدارس ما روانشناسی که قادر به تشخیص نشانهها و علائم اختلال و مشکلات روانی باشد، حضور ندارد و عمده سهم مشاور به برنامهریزی درسی و تشویق برای درس خواند بیشتر محدود میشود.
وی با تاکید بر اینکه روانشناسان باید در مدارس حضور داشته باشند، تصریح کرد: مواردی نظیر پرخاشگری، عصبانیت سریع و شدید و ... جزو مواردی است که به عنوان نشانه اختلال روانی شناخته میشود وبه راحتی هم قابل تشخیص است، در مورد این همین نوجوان اگر نشانههای رفتاریاش شناسایی شده بود قطعا از طریق صحبت و روانکاوی میشد از این جنایت جلوگیری کرد.
امینی کاشانی درمورد نقش خانوادهها نیز گفـت:خانوادهها هم قطعا وظایفی دارند که ممکن است به دلایلی نظیر عدم آموزش و ... نتوانند آن را به درستی انجام دهند. در این پرونده فاصله سنی متهم به قتل و برادرش کوچکترش که معتقد بوده بیشتر مورد توجه خانوادهاش قرار دارد، حدود پنج شش سال است. اگر برگردیم به دوران کودکی متهم، این فرد با به دنیا آمدنش برادرش ناگهان متوجه شده که دیگر پدر و مادرش فقط برای او نیستند و حالا باید محبت و حتی جسم آنها را با فرد دیگری شریک شود. خب طبیعی است که کودک پنج ساله نمیتواند با چنین مسالهای کنار بیاید و به همین دلیل هم ممکن است دچار ضربههای روحی شود که پدر و مادر باید آن را حل کنند.
این روانشناس با تاکید بر اینکه آموزش و نقش والدین در این زمینه بسیار مهم است، گفت: پدر و مادر این کودک باید مهارت روبهرو شدن با فرزند اولشان پس از به دنیا آمدن فرزند دوم را یاد میگرفتند و بر اساس آن رفتار میکردند و قطعا در آن ایام میتوانستند با یکسری راهکار از حساسیتهایی که امروز در این کودک ایجاد شده، جلوگیری میکردند.
وی مدیریت هیجان را مهارت دیگری که کودکان باید بیاموزند برشمرد و تصریح کرد: کودکان باید از همان سنین کودکی از طریق خانواده و مدرسه مهارتهای مدیریت و برخورد با هیجان را یاد بگیرند و بدانند که در شرایط خاص چطور رفتار خود را مدیریت کنند. طبیعی است که وقتی فرد چنین مهارتی را یاد نگیرد، نمیداند که برای ابراز و کم کردن این هیجان چه اقداماتی باید انجام دهد. وقتی هم که فردی نداند برای کاهش خشم چه کاری باید انجام دهد ممکن است کاری انجام دهد که که غلط باشد. برخی سراغ مصرف موادمخدر، برخی سراغ رفتارهای ضداجتماعی و ... میروند و گروهی هم بدترین و خشنترین حالت ممکن یعنی آسیب به خود یا دیگری را انتخاب میکنند که در این حادثه ما شاهد آن بودیم.
امینی کاشانی با تاکید بر اینکه خانوادهها و مسئولان مدارس باید توجه بیشتری به حالتها و رفتارهای فرزندانشان داشته باشند، خاطرنشان کرد: تغییرات ناگهانی در رفتار و عملکرد کودکان را باید جدی گرفت و نباید نسبت به آن بیتفاوت بود، حداقل در این موارد میتوان با یک مشاور در کلینکها یا حتی خانههای بهداشت، مشورت کرد.
انتهای پیام
نظرات