به گزارش ایسنا، هشتم مهرماه روز بزرگداشت مولانا است. با گذشت حدود ۸۰۰ سال از حضور او در عرصه شعر و ادب، شخصیت و شعرهای این شاعر همواره محل چالش بوده و نظرات مختلفی درباره او وجود داشته است. برخی چهرههای دینی میگویند حتی ساخت فیلم از زندگیاش سبب ترویج فرقه صوفیه - که آن را ضاله میخوانند - میشود و شرعاً جایز نیست. برخی نیز به مولوی و چهره برجسته معاصرش شمس تبریزی نسبتهایی میدهند؛ اما مولانا خود میگوید: «هر کسی از ظن خود شد یار من/ از درون من نجست اسرار من».
در ادامه نگاهی داریم به دیدگاهها و نظرات برخی چهرهها از جمله حسین الهی قمشهای، محمدعلی موحد، مصطفی ملکیان و مرحوم علامه محمدتقی جعفری درباره مولانا و «مثنوی معنوی» او.
در مثنوی با خدا دیدار میکنید
حسین الهی قمشهای درباره مولانا میگوید: هزاران نکته در نیایشهای مولانا است و توصیه میکنم «مثنوی» را بخوانید و با نیایشها او آهسته آهسته آشنا شوید. در «مثنوی» با خدا دیدار میکنید، مولانا شما را در محفلی میگذارد که خداوند نیز در آنجا حضور دارد. مولانا شما را به سمت بهشت میبرد و پیش از قیامت شما را از جهنم باخبر میکند و شعلههای آتش و خشم را به شما نشان میدهد. شما اگر با مولانا آشنا شوید، رستاخیز را میبینید. چه سعادت بزرگی که زودتر صحنه بهشت و جهنم را ببینید و تصمیم خود را بگیرید.
مولانا متاع قابل مصادره نیست
محمدعلی موحد که تصحیح او از «مثنوی» مولانا در سال ۹۶ منتشر شده، نیز معتقد است: از سماط مولانا عطر جانبخش عشق و امید ساطع میشود که در قحطسال مروت و اخلاق سخت نیازمند آنیم. کلام مولانا جذابیت و قوت خود را از ترکیب معجزهگر و سه اکسیر شعر، موسیقی و قصه کسب میکند.
او در حاشیه برنامه بزرگداشت هشتصدمین سال تولد مولانا گفته است: مولانا متاع قابل مصادره نیست. مولانا فراتر از این حرفهاست. او همانقدر که به ما ارتباط دارد، به همه جهان ارتباط دارد. جهان شیفته مولاناست؛ مولانایی که شعرش فارسی است، آرامگاهش در قونیه است و او را به بلخی و رومی میشناسند.
موحد همچنین در جایی دیگر میگوید: به جای اینکه از من بپرسید مولانا برای انسان امروزی چه دارد خودتان به عنوان انسانی امروزی «مثنوی» را بخوانید و این سوال را از «مثنوی» بکنید که برای شما چه دارد. ببینید این کتاب دریچه تازهای به روی زندگیتان باز میکند. میتواند مونس خیراندیشی برای شما باشد؟ اما اینکه در دهههای اخیر بازار مولانا در آمریکا و اروپا گرم شده و مردم از اقشار مختلف به او رویآور شدهاند بحث دیگری است.
نباید نگاه مرشد و مراد به مولانا داشته باشیم
مصطفی ملکیان هم درباره مولانا اظهار میکند: در این دوره و بعد از گذشت چند قرن از فوت مولانا به چه دلیل ما باید به مولانا بپردازیم و ما از خواندن اشعار این شعار چه سودی میبریم و اصلا ضرورتی دارد که ما مجددا «مثنوی معنوی» را بخوانیم؟ واقعیت این است که به مولانا با دو دید میتوان نگاه کرد؛ نخستین نگاه دیدگاه هویتطلبانه اوست، چراکه مولوی بخشی از هویت فرهنگی ماست و بنابراین باید به او پرداخته شود. دیدگاه دیگر حقیقتطلبانه است، در این دیدگاه باید به دنبال حقیقت باشیم؛ یعنی نگاه کنیم که من بهعنوان انسان امروز میتوانم از نسخهای که ۷۰۰ سال پیش مولانا برایمان پیچیده استفاده کنم. ما در هر دو حوزه مشکل داریم.
این چهره حوزه فلسفه با بیان اینکه استفاده از شعرهای مولانا شرایطی دارد، میگوید: باید به مولانا به چشم معلم نگاه کنیم و نباید نگاه مرشد، مراد و شیخ به او داشته باشیم؛ چراکه در این صورت باید به هرچه او میگوید گوش دهیم. در واقع ما باید ببینیم که کدام اندیشه و تفکر او به درد ما میخورد و آن را بیاموزیم. مولانا بخشی از سنت فرهنگی ماست و همانطور که نباید از او غافل شویم، نباید هم به او بچسبیم. نکته بعدی اینکه باید نگاه منتقدانه به او داشته باشیم و بدانیم که او هم مانند هر آدم دیگری میتواند اشتباه داشته باشد. مولانا سخنانی دارد که بسیار ماندنی است و میتوان آنها را پذیرفت و به آنها عمل کرد. بر اساس دیدگاه من سخنی سربلند است که در سه ترازوی عقلانیت، اخلاق جهانی و حقوق بشر سنجیده شود. بسیاری از سخنان مولانا مورد قبول است، چراکه روی این سه ترازو قرار میگیرد و نتیجه قابل قبولی دارد.
ملکیان همچنین با تاکید بر استفاده از اندیشههای مولانا اظهار میکند: من همانطور که همه میدانند مرید مولانا و هیچکس دیگری نیستم اما با این حال معتقدم که باید از اندیشههای او استفاده کرد؛ چراکه هرکسی که استفاده نکند به خودش پشت کرده است.
مولوی معصوم نیست
مرحوم علامه محمدتقی جعفری هم درباره مولوی میگوید: این مرد نه دعوای الوهیت داشته است و نه ادعای پیامبری بلکه در موارد فراوانی در «مثنوی» اعتراف به در راه بودن خود میکند به همین جهت نمیتوان گفت جلالالدین معصوم بوده است.
او همچنین معتقد بود: شناساندن شخصیتهایی در ردیف مولانا جلالالدین بلخی کار بسیار دشواری است. معلومات اینها فقط متأخذ از حقایق و واقعیتهای محسوس و نمودهای عینی نیست تا انسان بگوید آنچه را به دست آورد منشأش اینهاست و سراغ این منشأ میرویم و میفهمیم که این مرد چه برداشتهایی داشته است. اما مسئله این است که این شخصیتها از درون خود و از نیروهای متنوعی استفاده میکنند؛ نیروی عقل، اندیشه، شهود و اکتشاف. گاهی خود این انسانها نمیدانند چه اتفاق تازهای رخ میدهد و بعدها اطرافیانشان متوجه آن میشوند. پسر مولانا میگوید مولانا فرمود سخن من به اختیار من نیست و از این میرنجم چون میخواهم دوستانم را موعظه کنم اما سخن غالب نمیشود ولی چون میدانم از حق است انبساط و نشاط درونی زیادی در من ایجاد میشود.
علامه جعفری اظهار میکند: از طرف دیگر نباید اینها را مطلق بدانیم؛ اصل این است که انسان هستند و انسان در معرض خطا است و به خاطر همین اشتباهات و تناقضاتی دارد. اگر از شخصیت مولوی بسیار صحبت میکنیم به این معنا نیست که معصوم است و باید او را مطلق بدانیم.
او همچنین درباره «مثنوی معنوی» میگوید: از من بسیار میپرسند که خواندن «مثنوی» را به همه جوانان توصیه میکنید؟ من میگویم خیر؛ با اینکه تفسیری بر این کتاب نوشتهام و باید بگویم بله. مردم در مواجهه با این کتاب سه قسم هستند؛ بخشی شخصیت شکلگرفته دارند و معلوماتشان بسیار زیاد است و اطلاعات قوی دارند. لازم است اینها این کتاب را بخوانند و اگر نبینند واقعا حیف است. گروه دوم اشخاص متوسط هستند که بدون راهنما نباید سراغ این کتاب بروند چون نوسان در آن زیاد است. دسته سوم کسانی هستند که اطلاعات علمی زیادی ندارند و اگر میخواهند به خاطر زیبایی داستان سراغ آن بروند نباید این کتاب را بخوانند و ممکن است مشکلاتی برایشان پیش بیاید.
انتهای پیام
نظرات