به گزارش ایسنا، در دو دهه اخیر نوع خاصی از بیخانمانی که کارتن خوابی نام گرفته، در کشور ما بهویژه در کلانشهر تهران پدیدار شده و مورد توجه قرار گرفته است. کارتن خوابی به نظر کارشناسان اجتماعی ضمن آنکه مسئلهای اجتماعی تلقی میشود، میتواند تبدیل به آسیب اجتماعی شود. کارتن خوابی نشانه و برآیندی از وجود سایر مسائل و آسیبهای اجتماعی در جامعه است.
به منظور جستوجو پیرامون فهم تجربه زیسته افراد کارتن خواب در شهر تهران، تیم پژوهشگران متشکل از اکبر بخشینیا(دانشجوی دکترای مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی)، حبیب آقا بخشی(دانشیار مددکاری دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران)، سعید ذکایی(استاد پژوهشگری دانشگاه علامه طباطبایی)، پژوهشی را انجام دادند.
دراین پژوهش، اندازه نمونه با انتخاب هدفمند نمونهها با ۳۲ نفر به اشباع نظری رسید، اما برای اطمینان بیشتر و تایید دادهها تا ۳۴ نفر ادامه یافت. دسترسی به این افراد با مراجعه به گرمخانهها و پاتوقهای این افراد عمدتاً در جنوب شهر تهران، بهویژه پارکها و محلههای جنوب شرقی تهران میسر شد. جهت همکاری آنان سعی در برقراری رابطه حرفهای، جلب اعتماد آنان، کمک گرفتن از افراد واسطه از بین خود کارتن خوابها و حتی ارائه مشوقهای مادی شد.
در نوع شناسی کارتنخوابی در این پژوهش، ابتدا دو دسته کلی کارتن خوابهای معتاد و کارتن خوابهای غیر معتاد تشخیص داده شد. سپس در درون این دو دسته پاره گروههایی شناسایی شدند. این دو دسته، اگر چه دارای تفاوتهای بسیاری هستند، اما مشابهتها و مشترکات فراوانی هم بین آن دو دیده میشود.
این پژوهش نشان میدهد که بخش بزرگی از کارتن خوابها، قبل از کارتن خوابی سوء مصرف مواد داشتهاند. به عبارت دیگر اعتیاد یکی از علل کارتن خوابی و برای این دسته علت اصلی بوده است. در حالی که برای کارگران مهاجر، بیکاری، مهاجرت و عدم تطابق با زندگی شهری، علل اصلی کارتن خوابیشان بوده است. همچنین این پژوهش نشان دهنده آن است که کارتن خوابهای غیر معتاد نیز در معرض وابستگی به مواد و آسیبهای اجتماعی دیگرند و برخی از آنان طی کارتن خوابی مصرفکننده مواد شدهاند.
در این پژوهش عوامل اجتماعی کلان و ساختاری جامعه را میبینیم که به عنوان علل و زمینه ساز کارتن خوابی افراد و زمینه شکل دهی آن نقش دارند. بی سرپناهی، فقر اقتصادی، بیکاری، مهاجرت و طرد اجتماعی، همه ارتباط متقابل با یکدیگر داشته و یکدیگر را تشدید میکنند.
در این پژوهش نظریه حاصل(یا شاید بهتر باشد بگوییم قضایای حاصل) حاکی از آن است که کارتن خوابی با گسستگی و پیوستگی همراه است. گسستگیها اغلب از جنس از دست دادن پیوندها، ارتباطات، حمایت هاست و در رابطه با خانواده، جامعه، حمایت های اجتماعی و منابع اجتماعی صورت میگیرد. وابستگی ها نیز اغلب از جنس پیوند ها و ارتباطات بوده اما به صورت وابستگی به حمایت ها و منابع جایگزین در قبال فقدانها، بیپناهی و محرومیت هاست. در این پژوهش وابستگی به مواد و پناه بردن به آن نیز در زمره این وابستگیها شمرده شده است.
به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که کارتنخوابی پدیدهای اجتماعی است که عوامل اجتماعی ساختاری و کلان جامعه زمینه آن را فراهم کرده و عوامل و وضعیت فردی و ویژگی های شخصیتی نیز در بروز آن نقش دارند.
این پژوهش، در بخش اجرایی، شناسایی کردن کارتن خوابها و فرهنگ سازی را از مهمترین پیشنهادات برای حل این مشکل خواند و در این مورد خاطرنشان کرد:
در جهت مدیریت کردن کارتن خوابی و با توجه به محدودیت منابع برای کمک به این افراد و توجه به شناور بودن جمعیت آنان، برای مسئولان اجتماعی چارهای نمیماند جز اینکه کارتن خوابهای واقعی را شناسایی کرده و افزایش و کاهش جمعیت آنان را رصد کرده و براساس تعداد واقعی و وضعیتشان و با مشارکت آنان برنامهریزی کرده و آنها را اجرایی کنند. از این رو شناسایی کارتن خوابها و شناسنامه دار کردن آنان ضروری است.
در مورد فرهنگسازی در خصوص برخورد مردم با کارتن خوابها نیز بهتر است این فعالیت را بهویژه سمنها و خیریهها برعهده گیرند و آگاهی عمومی را درباره کارتن خوابی و چگونگی برخورد با آنان بالا ببرند. همچنین آموزش دهند که مردم از برخورد احساسی، رفتار ترحم آمیز و دلسوزی نابجا، کمک های غیر کارشناسانه و وابسته سازی خودداری کنند.
این پژوهش در شماره ۱۱ نشریه "مددکاری اجتماعی" منتشر شده است.
انتهای پیام
نظرات