به گزارش ایسنا، نمونههای تغییر کاربری در بناهای تاریخی که در کشور کم هم نیستند را زیاد دیدهایم و شنیدهایم، کاربریهایی که هر بار یکی از آنها مُد روز میشود؛ از کاروانسرا گرفته، تا حجره و حمام و خانههای تاریخی.
حالا هم چند سالی است ژست روشنفکری میگیریم و هر کدام را به روشی به مکانی پذیرایی - اقامتی از هتل گرفته تا رستوران و کافه تبدیل میکنیم و در این میان هستند مکانهایی که بعضا در اختیار دستگاهی دولتیاند و در این میان هم غرفههایی مانند صنایع دستی ایجاد میکنند، اما هستند در این میان مالکان بناهای تاریخی که میخواهند ملکشان همان کاربری همیشگی را داشته باشد و بعد از مدتها پیگیری برای جلوگیری از ثبت ملی بنا، دستشان برای هر تغییری باز باشد. میخواهند در مغازه یا خانهی خودشان زندگی کنند، هر کاری که دوست دارند با ملکشان که حق آنهاست انجام دهند و کسی کاری به کارشان نداشته باشد.
همین میشود که از مغازههای میانهی بازار تاریخی تهران یا همین مغازههای نبش حسنآباد زشتترین صحنههای بصری بیرون میآید، از سیمهای برق و کولری و لولههای گازی که از بین مغازهها عبور کرده تا تغییراتی که مغازهداران با نوع کالاهایی که میفروشند، به بنا میدهند غیرقابل باورترین اتفاقات و صحنهها را برای تاریخِ کشور رقم میزنند!
نمونههایشان هم کم نیستند، از لالهزار و کاربری مغازههایش در فرهنگیترین نقطهی تهران قدیم گرفته تا مغازههایی که شدهاند حائل بین جرز منارههای دروازه محمدیه تهران و هر بار بدون این که کسی بداند و بفهمد مغازههایشان را بزرگتر میکنند و منارهها را لاغرتر تا سرانجام روزی به راحتی بریزند...
گاهی دلمان را خوش میکنیم که دستکم ایستگاه آتشنشانی کنار بناهای تاریخی است، مانند ایستگاه آتشنشانی پشت دیوار امامزاده زید بازار تهران، یا ایستگاه چسبیده به میدان حسنآباد؛ که به وقت نیاز هم نتوانستند از آن استفاده کنند و ایستگاهی چند کیلومتر بالاتر به میدان حسنآباد مامور شد خود را به حسنآباد برساند، که اگر آن ایستگاه در زمان نیاز فعال بود یا دستکم سنسورهای حساس به آتش در بناهای اطراف خود داشت یا ابزاری که میتوانست زودتر از آنچه که یک پارکبان آتش را ببیند و اطلاع دهد، حتما به جای ۱۵ تا ۲۰ دقیقه تعطیلی و سوختن بیش از حد طبقه دوم بنا و اسناد تاریخی در دفترخانه اسناد، میشد با کمترین آسیبِ ممکن، حسنآباد را نجات داد.
و جای دیگر وقتی پای حرف و عمل به میان میآید برای ثبت ملی لالهزار تا قدری دست و پای میراثیها برای حفاظتاش بیشتر باز باشد، بهانه میآوریم که نمیتوانیم همه کاربریها را تغییر دهیم. پس ثبت ملیاش فایده ندارد، اما این نکته را هم فراموش کردیم که مگر خیابان ولی عصر (عج) که با تلاش یکی از کارشناسان میراثی ثبت ملی شد را هم تا همین اندازه موردتوجه قرار دادیم و مراقب بودیم تا خانهای در خیابان اصلی تخریب نشود، یا جدارهای از بین نرود!
چند سالی است که آمارِ آتش سوزی در بناهای تاریخی در سراسر کشور و به خصوص تهران در بناهای تاریخی بیشتر از تعداد انگشتان دست و پا رسیده؛ از آتشسوزی چند سال قبل سرای حاج حسن بازار تهران گرفته و چند آتشسوزی بازار تبریز در مغازههایی که جهانی شده بودند، تا امروز که رسیدیم به همین بیخ گوشمان، یعنی میدان حسن آباد و چهار بدنهی تاریخیاش که یک جداره را سالها قبل به خاطر بیتوجهی و زیادهخواهی دستگاهی ناقص کردیم و حالا هم جدارهی شمال غربی میدان را با آتش سوزی از بین بردیم.
همهی این آسیبها در کنار بیتوجهیهایی که مالک میتواند نسبت به بنایی تاریخی داشته باشد از یک سو و حالا آتشسوزی میدان حسنآباد، گوییی تلنگری بود برای حرف زدن دربارهی کاربریهایی که میتوان به بناهای تاریخی داد و کارهایی که نمیکنیم.
شاید به همین دلیل هم بود که پرهام جانفشان - سرپرست اداره کل میراث فرهنگی استان تهران - که در طول چند سال گذشته در قامت مدیر عامل صندوق احیا و بهرهبرداری از بناهای تاریخی - که از مزایده گذاشتن هر بنای تاریخی در اختیار میراث فرهنگی گرفته تا تائید طرحِ کاربری و نظارت بر روند مرمت و ایجاد کاربری - میتوانست اظهار نظر کند، حالا از لزوم تدوین و اجرائی شدنِ طرح جامع کاربری از بناهای تاریخی شهر تهران، با همکاری شهرداری تهران حرف میزند.
حرفی که به نظر نمیرسد خودش هم در طول چند سال حضورش در آن نهادِ زیر نظر سازمان میراث فرهنگی، به آن وفادار بوده باشد.
او دربارهی این طرح، در زمان بازدید از باقی مانده میدان حسنآباد، پیشنهاد داد تا «سیستم اعلام و اطفاء حریق نیز باید به عنوان یک اصل اساسی برای بناهای تاریخی واجد ارزش دیده شود، پوشش بیمه حوادث برای بناهای تاریخی با رعایت استانداردهای میراث فرهنگی میتواند روند مرمت و بازسازی چنین رویدادهایی را تسریع کند.»
انتهای پیام
نظرات