دکتر مجید کیاورز در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به اینکه دروس در مقطع لیسانس باید مهارتمحورتر تعریف شوند، اظهار کرد: در دوره کارشناسی ارشد، دانشجویان باید محقق خوبی باشند و یاد بگیرند چه طور کار تحقیقی را پیش ببرند. به طور کلی دروس از لحاظ محتوایی به کاربرد نزدیک است، اما در مهارت محور بودن آن باید بازنگری شود.
این استاد سنجش از دور و GIS، درباره ارتباطات بینالمللی در این حوزه، گفت: با توجه به اینکه اغلب همکاران هیات علمی گروه ما در ایران تحصیل نکردهاند ، ارتباطات بینالمللی خوب است. مهمانانی از خارج از کشور دعوت میشوند و ما هم در کنفرانسهای دانشگاههای خارج از ایران شرکت میکنیم، اما این ارتباطات با وضعیتی که در کشور ما است و در مقایسه با کشورهای دیگر بسیار محدودتر است.
کیاورز افزود: من حدود ۶ ماه برای یک فرصت مطالعاتی در دانشگاه ملبورن بودم و میزان ارتباطات بینالمللیای که در آن دانشگاه بود که منجر به همکاریهای واقعی میشد، بسیار زیاد و با آنچه که در ایران وجود دارد، متفاوت است. البته در آنجا مشکلات اخذ ویزا نیست، ولی در مدتزمانی که من در دانشگاه ملبورن حضور داشتم بیش از ۲۰ تیم از کشورهای مختلف به این دانشگاه آمدند و در این دانشگاه فعالیت داشتند. این رفتوآمدها عمدتاً به تعریف پروژههای بینالمللی منتج شد. ارتباطات بینالمللی با کشورهای دیگر در دانشگاه تهران به نسبت دانشگاههای دیگر بسیار خوب است، ولی این ارتباطات منجر به پروژهای نمیشود، فقط ممکن است چند موضوع تز جدید تعریف شود.
این استاد دانشگاه درباره مشکلات پروژههای بینالمللی، گفت: همکار ما در حال حاضر پروژهای بینالمللی با اتحادیه اروپا تعریف کرده، ولی نمیتواند پول این پروژه را داخل کشور بیاورد. ما دوره مشترکی با دانشگاه لوند سوئد داشتیم، به این صورت که دانشجویان درسهای خود را در دانشگاه تهران پاس کنند، ولی پایاننامه خود را در سوئد انجام دهند؛ اما دانشجوها هم در دریافت ویزا به مشکل برخوردند و هم در پرداخت هزینهها مشکلاتی داشتند و همین موضوع باعث شد امسال هیچ دانشجویی برای ثبتنام در این دورهها مراجعه نکند.
وی با بیان اینکه همکاریهای بینالمللی اغلب از سوی استادان پیگیری میشود، گفت: این همکاریها، بعدتر سازمان یافتهتر و در سطح دانشگاهها پیگیری میشود. دانشگاه هم از مقاله و پایاننامههای مشترک حمایت میکند و ضریب بیشتری به آن اختصاص میدهد.
کیاورز با اشاره به شرایط حاکم بر روابط بینالمللی، گفت: اساساً با این شرایط نوسانی حاکم بر روابط بینالمللی تمایل استادان به انجام فعالیتهای بینالمللی کم میشود، زیرا استادانی که برای این فعالیتهای بینالمللی به ایران دعوت میشوند، به دلیل اینکه با سفر به ایران نمیتوانند به ایالات متحده سفر کنند، از مسافرت به ایران منصرف میشوند. من حس میکنم این روابط بینالمللی بیشتر دارد به مهاجرت استادان ایرانی منجر میشود.
دانشجویان به نسبت گذشته بیانگیزهترند
این استاد دانشگاه درباره مهارتهای مورد نیاز دانشجویانی که گرایش سنجش از دور و GIS را انتخاب میکنند، گفت: در مقطع کارشناسی دروس سنجش از دور GIS تلفیق بین نرمافزار و فعالیتهای میدانی است و دانشجویان باید چهار یا پنج نرم افزار باشند و در انجام پروژه با نرم افزار کار میدانی نیز انجام دهد. در کل دنیا مهارت برنامهنویسی مهارتی است که پول زیادی برای فرد به همراه میآورد اما دانشجویان ما به دلیل دشواری آن به یادگرفتن برنامهنویسی تن نمیدهند. انگیزه دانشجوها نسبت به گذشته پایینتر است؛ یعنی اگر شما همهی مهارتها را هم به دانشجویان بیاموزید آنها نبود شغل مناسب را درک میکنند و انگیزهشان پایین میآید. این موضوع به این معناست که حتی اگر مهارتها را هم یاد بگیرند به احتمال زیاد کار پیدا نمیکنند.
کیاورز مقدم با اشاره به لزوم آموزش مهارتهای مختلف از سنین پایین به دانشآموزان گفت: به جای اینکه در دوره دبیرستان به بچهها تئوری و نظریه آموزش دهیم بهتر است طوری برنامهریزی شود که دانشآموزان مهارتهای مختلف را یاد بگیرند و در سالهای آخر دوران تحصیل خود، تخصصیتر علاقهشان را دنبال کنند تا کسی که دیپلم میگیرد و نمیخواهد وارد دانشگاه شود بتواند با دیپلم خود و مهارتی که آموخته کسب درآمد کند. برنامهنویسی هم یکی از این مهارتهاست و اگر کسی میخواهد در حوزه IT کار کند باید این مهارت را در دوران مدرسه تا حدودی یاد گرفته باشد که پس از دیپلم توانایی اشتغال را دارا باشد. از سوی دیگر باید بستر قانونی جذب افرادی دیپلمه و ماهر فراهم باشد و شرکتها خود را ملزم به استخدام آنها کنند.
این استاد سنجش از دور و GIS با اشاره به مشکلات همکاری دانشگاه و صنایع گفت: اساساً مشکلی بین دانشگاه و صنعت (به معنای حوزه کاری) وجود دارد و آن هم این است که افرادی که در صنایع کار میکنند، معتقدند فارغالتحصیلان دانشگاه فقط تئوری بلدند و دانشگاهیها هم میگویند حوزه تجربی صرفاً تجربه است و قادر به حل مسائل عمیق نیست. یعنی نه صنعت دانشگاه را قبول دارد و نه دانشگاه صنعت را. اساساً هر دو طرف هم اشتباه میکنند؛ یعنی شما بدون آگاهی و علم نمیتوانید در حوزه اجرا خلاقیت داشته باشید و از سوی دیگر دانشآموختگان دانشگاهها هم بدون تجربه و بدون لمس فضای اجرایی نمیتوانند از علم خود درست استفاده کنند.
عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران با بیان اینکه صاحبان صنایع و مدیران سازمانها انتظار دارند دانشآموختگان همه مهارتهای مختلف را بلد باشند، گفت: در خارج از کشور قبول داشتند که کسی که تازه وارد بازار کار میشود، ممکن است توانایی زیادی برای کار نداشته باشد و از یک نفر انتظار ندارند همه مهارتها را بلد باشد. اما در ایران از فردی که تازه فارغالتحصیل شده، انتظار دارند همه مهارتها را بلد باشد؛ این درست نیست.
در فضای اشتغال روابط به جای شایستهسالاری حاکم است
وی درباره بهرهمندی سازمانها از دانشآموختگان جغرافیا گفت: ارتباطی بین سازمانهای مختلف با دانشکده جغرافیا نیست و اگر هم باشد از دانشآموختگان ما استفاده نمیکنند؛ مگر اینکه فرد معدل خیلی خوبی هم داشته باشد و یا عضو بنیاد ملی نخبگان باشد، اما اساساً نخبگی هم دیگر پاسخگو نیست. روابط است که بر اشتغال حکمفرماست و روابط بر شایستهسالاری اولویت دارد. تا زمانی که اینگونه باشد، تفاهمنامهها و پروتکلهای همکاری دانشگاه و صنعت فرمایشی است.
کیاورز افزود: سازمانهای مختلف در سال کنفرانسهای زیادی برگزار میکنند و افرادی هم که این کنفرانسها را به پیش میبرند، دانشگاهیان هستند ولی در ایران این فعالیتها روتین انجام میشود و منجر به نتیجه نمیشود. یعنی پایان این کنفرانسها که افراد علمی زیادی میآیند و در آن بحث میکنند به خروجیای منتهی نمیشود که مشکلی را از کشور حل کند، چرا که هدفمند برگزار نمیشود.
این استاد دانشگاه تهران درباره تعداد دانشجویان جغرافیا که پس از فارغالتحصیلی مرتبط با رشته خود وارد بازار کار میشوند، گفت: آمار رسمیای نگرفتم ولی با توجه به صحبتهای دانشجویان، فکر میکنم شاید کمتر از ۳۰ درصد دانش آموختگان دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران وارد بازار کار مرتبط با رشته تحصیلیشان میشوند. برخی به دنبال شغلهای دیگر مثل کار کردن در تاکسیهای اینترنتی و یا آژانسهای مسافرتی میروند، خانمها هم عموماً کسبوکارهای خانگی راه میاندازند یا به سراغ فعالیتهای هنری میروند. اساساً در حال حاضر پروژهای به درستی تعریف نمیشود و اگر هم پروژهای تعریف شود هر ۶ ماه یکبار به فرد حقوق میدهند. البته در حوزه مهندسی شرایط بهتر است، یعنی فکر میکنم بیش از ۶۰ درصد دانشآموختگان مرتبط با رشته تحصیلی خود کار میکنند.
استاد دانشگاه تهران درباره وضعیت پروژههای تعریف شده در جغرافیا گفت: در گذشته شانس پروژه گرفتن بسیار بالاتر از الان بود، یعنی یا درخواست از جغرافیدانان بیشتر بود و یا اینکه اگر خود جغرافیدانان طرح خوبی برای ارائه داشتند، از طرح آنها حمایت میشد. در حال حاضر اصلاً اینطور نیست؛ یعنی من در چند سال اخیر بهترین ایدهها را میبرم، ولی میگویند خوب است؛ اما پولی برای اجرایی کردن آن وجود ندارد یا میگویند با هزینه شخصی انجام دهید. اگر بعداً به سود رسید، سود را با شما شریک میشویم! الان صرفاً پروژههایی که بسیار ضروری باشند، انجام میشوند.
کیاورز افزود: بخش خصوصی در حوزه GIS و سنجش از دور فعال است و شرکتهای دانشبنیان زیادی هم در این زمینه وجود دارند؛ ولی وقتی بودجه عمرانی کشور کاهش مییابد، همه این شرکتها تحت تأثیر قرار میگیرند و شرکتهای خصوصیای سر پا میمانند که از رانت استفاده کنند.
عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران در پاسخ به سوالی درباره میزان حضور فارغالتحصیلان جغرافیا در شرکتهای دانشبنیان، گفت: درصدی از دانشآموختگان به سراغ تأسیس شرکتهای دانشبنیان میروند، ولی تأسیس یک شرکت دانشبنیان شرایطی دارد؛ مثلاً یکی از شرایطش این است که حتماً محصولی داشته باشی. عموماً این محصول را هم یک محصول سختافزاری فرض نمیکنند، یعنی یا این محصول موردنظر آنها باید یک قطعه باشد و یا نرمافزار؛ اما من خودم گاهی ایدههایی دارم که ربطی به تولید محصول ندارد بلکه پارادایم مدیریتی در یک فضا را عوض میکند، اما برای اینکه پارادیم تغییر کند نیاز به نیرو و درآمد وجود دارد تا طرح اولیه به استراتژی تبدیل شود. این در حمایت از شرکتهای دانشبنیان تعریف نشده، به اضافه اینکه همه شرکتهای دانشبنیان هم را که در نظر بگیریم، نیازهای محدودی در کشور به وسیله اینها رفع میشوند. نکته دیگری که وجود دارد، این است که فرصتهای برابر برای افرادی که میخواهند یک نیاز از نیازهای جامعه را رفع کنند، ایجاد نمیشود؛ اساساً فرصت برای کسی وجود ندارد، بلکه فرصت برای افرادی وجود دارد که رانت دارند. وجود چنین مکانیسمی باعث میشود این حمایتها به سرانجام نرسد.
وجود پژوهشکده در ارگانهای مختلف چه لزومی دارد؟
وی در ادامه با بیان اینکه سازمان هواشناسی از تکنولوژی سنجش از دور استفاده میکند، درباره وجود پژوهشکدهها در ارگانهای مختلف، گفت: نکته عجیبی که وجود دارد، این است که همه ارگانها برای خودشان یک پژوهشکده دارند، اگر دانشگاه وجود دارد و به ارتباط بین دانشگاه و صنعت اعتقاد دارید، وجود پژوهشکده چه الزامی دارد؟ ارگانها پژوهشکده دارند و برای این پژوهشکده هم هیاتعلمی دارند. این پژوهشکدهها با این دیدگاه تأسیس شده است که دانشگاه ما را درک نمیکند، پس ما از داخل سازمان یک پژوهشکده تأسیس کنیم و با هم مشکلات را حل کنیم. البته این حل مشکلات هم چندان اتفاق نمیافتد. میتوان این پروژهها و مسائلی که ارگانها با پژوهشکدههای خود مطرح میکنند را با دانشجویان دکتری یک دانشگاه در میان بگذارند.
کیاورزمقدم با بیان اینکه مشکلات ارگانها در پژوهشکدهها رفع نمیشود، گفت: دلیل آن هم این است که تنها چیزی که در کار اجرایی مهم نیست، آن چیزی است که باید انجام شود. البته من این را با اغراق میگویم؛ ولی تنها چیزی که در فعالیتها مهم است، این است که به منافع خود برسند و اساساً پروژههایی در اولویت قرار میگیرند که منافع را تأمین کنند. به این دلیل است که از دانشگاه و پژوهشکدهها استفاده نمیشود چون اساساً نیازی به پژوهشهای دانشگاه ندارند. فقط در برخی شهرها که موقعیتهای استراتژیک دارند مثل تهران کارها ممکن است تا حدودی اصولیتر از جاهای دیگر کشور انجام شود.
این استاد دانشگاه درباره گرایش سنجش از دور و GIS گفت: گرایش ما در حوزه سنجش از دور یعنی استفاده از تصاویر ماهوارهای برای مدیریت منابع. ماهوارهها مدام از زمین تصویربرداری میکنند و این تصویربرداری با فاصلههای کوتاه رخ میدهد. این تصاویر در مدیریت منابع کشاورزی، جنگلداری، معدن، مدیریت شهری، زمینشناسی، مدیریت سواحل، مدیریت دریاها و اقیانوسها و هواشناسی کاربرد دارد و بیشتر نگاه پایشی به این منابع دارد. در حوزه GIS مدیریت این اطلاعات انجام میگیرد. GIS، استفاده از دادههای مکانی و نقشه در زندگی است؛ مثلا در برخی نرمافزارها میتوان با استفاده از نقشه دادههای ترافیکی، بهترین مسیر را انتخاب کرد. من فکر میکنم به طور کلی دانشگاه نقش خود را خوب انجام داده، یعنی استادان خودشان معمولاً با صنعت در ارتباطند و دروسی را که تدریس میکنند، سعی میکنند طوری ویرایش کنند که به آنچه که در بیرون نیاز است، نزدیک شود.
وی افزود: الان چندان فاصلهای میان آنچه که تدریس میشود و آنچه در صنعت به آن نیاز دارند، نیست؛ یعنی هم در مقطع ارشد و دکتری تزهایی تعریف میشود که در بیرون دیده شده و هم در دوره کارشناسی سیلابس درسها منطق بر نیاز بیرون است و نسبت به داخل کشور دانشگاه کار خود را درست انجام میدهد؛ اما صنایع و سازمانها درست از دانشآموختگان جغرافیا استفاده نمیکنند. تنها ایرادی که به دانشگاه میگیرم، این است که باید در دوره کارشناسی دروس مهارتمحورتر باشد و از لحاظ کمی بر اساس نیاز دانشجو گرفته شود. با توجه به ارتباطاتی که با خارج از کشور داریم، در حوزه تحقیق و پژوهش آنچه که در خارج از کشور پیش میرود، در ایران هم پیش میرود و واقعاً شاید دراینجا کارهای قویتری هم انجام میشود.
راهکار چیست؟
کیاورز با بیان اینکه بخش خصوصی به اهداف خود در ایران نرسیده است، اظهار کرد: من دو راهکار برای تغییر چنین شرایطی دارم. یک راهکار دوران گذار است و دیگری بعد از دوران گذار. البته من آدم سیاسیای نیستم و شاید از نظر آنهایی که سیاست خواندهاند و مسائل اداری کشور را بلدند، این راهکار ضررهایی داشته باشد؛ اما من میگویم ما به دورانی با پارادایم متفاوت نیاز داریم، یعنی یک نفر باید بخش خصوصی را کلاً جمع کند، چون بخش خصوصی با همان اهدافی که تعریف شده بود، خوب بود؛ اما در پلتفرم کشور ما فرصتهای نابرابر و فساد ایجاد کرد. از بخش خصوصی فساد تولید شده است.
وی افزود: باید یک گذار ۱۰ سال ایجاد کنیم تا یکپارچگی مدیریتی و سازمانی ایجاد شود، چون یکی از مشکلات هم این است که ما قانونهای موازی زیادی داریم، ناهماهنگی بین سازمانها وجود دارد و ارتباطات بین سازمانها درست تعریف نشده است. به نظرم باید یک دوره زمانی، دولت به معنای واقعی دولت یکپارچگی ایجاد کند و به مسائل هم اقتصادی نگاه نکند. یعنی برای انجام کاری به دنبال نفع اقتصادی نباشد، بلکه به دنبال نفع اجتماعی کار باشد؛ ممکن است کاری نفع اقتصادی نداشته باشد، ولی ساختاری اصلاح میشود یا نیروهای حرفهایتری تولید میشوند. در این دوره گذار پروژههای اجتماعی به جای پروژههای اقتصادی تعریف شود و اولویت با پروژههای اجتماعی باشد تا فرصتهای برابر تولید شود. پس وقتی چنین کاری قرار است انجام شود، منافع بسیاری به خطر میافتد؛ بنابراین برای انجام این کار نیاز به یک مدیریت مرکزی قوی وجود دارد تا ساختار را تغییر دهد و اولویتها عوض شوند. بعد از یکپارچهسازی سازمانی به شیوه پساگذار بازگردیم، حالا دیگر پروژههای اجتماعی راهاندازی شده، نیروهایی تولید شده که توسعه اجتماعی را میفهمند و دزد نیستند.
عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران با بیان اینکه تاریخ ما سهم زیادی در بروز مشکلات فعلی در جامعه دارد، گفت: بعد از انقلاب ما مشکلات زیادی مانند جنگ و تحریمها داشتیم، ولی ما تاریخی داریم که نباید سهم آن را فراموش کنیم. آن تاریخ برای ما زیستبومی ایجاد کرده که ما را تا حدودی تبدیل به انسانهایی کرده که با کار کمتر پول بیشتری دربیاوریم. با توجه به تاریخ کشور، یک جامعه مصرفی و قانونگریز شدهایم. البته نمیتوان از نقش مدیریت هم غافل شد، مدیریت هم خوب و تعصبی است؛ اما پارادایمی که مدیریت در آن انجام میشود، غلط است. نخبگان ما هم در همین پارادایم رشد کردهاند، یعنی یاد گرفتهاند هر چیزی تنها باید توجیه اقتصادی داشته باشد.
کیاورز در پایان خاطرنشان کرد: مجموع این مشکلات بعد از ۴۰ سال ما را در برخی مسائل کشور به بحران رسانده است. به نظر من در شرایط خوبی نیستیم، پس بهتر است از اینها درس بگیریم و به معنای واقعی شرایط را عوض کنیم. بهتر است در چارچوب انقلاب اسلامی، انقلاب دومی در راستای تغییر برخی پارادایمها در مفهوم توسعه داشته باشیم و تلاش کنیم فرصتهای برابر برای همه در هر حوزهای ایجاد شود. نخبگان و مردم تحریم را تحمل میکنند، در صورتی که احساس کنند همسرنوشتند؛ یعنی اگر سفره فرد کوچک میشود، سفره وزیر هم کوچک میشود، باید به سمت ایجاد برابری و عدالت برویم؛ چون هرگاه که به این سمت برویم، خود به خود مشکلات برطرف میشود.
انتهای پیام
نظرات