این شاعر در گفتوگو با ایسنا، درباره میزان اثرپذیری ادبیات معاصر از آثار ادبی کهن اظهار کرد: چون ما فقط در شعر پیشینه درازمدتی داریم در زمینه شعر میتوان اظهارنظر کرد. در زمینه داستان و داستان کوتاه خیلی نمیتوان درباره این اثرپذیری حرفی زد چون بیشتر در سالها و سدههای اخیر نمود داشته است و در گذشته خیلی دیده نمیشد. فقط گونههایی از آنها همانند حکایتها و غیره بودند که از جمله آنها میتوان به «سمک عیار» اشاره کرد.
او افزود: آنچه امروز به عنوان ادبیات داستانی جدید شناخته میشود، در کشور ما به این شکل و شمایل خیلی پیشینه بلندمدتی ندارد. اما در حوزه شعر ما کشوری با سابقه طولانی هزار و اندیساله هستیم و آثار متعددی در دوران مختلف تاریخی و در قالبهای متفاوت و گوناگون داریم که برای امروز مانده است. تأثیرگذاری این آثار بر شعر معاصر در تداوم بعضی از این قالبها تا دورههای مختلف است که گستردهترین آنها را شاید باید قالب غزل، دوبیتی و رباعی دانست. در سالهای بعد از انقلاب هم مثنوی دوباره احیا شد و قالب رباعی هم گستردگی بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرد. غزل هم به عنوان یکی از اصلیترین قالبهای سالهای اخیر دوباره خودش را نشان داد. اما از قالبهای دیگر مانند انواع ترجیعبند، مخمس،مسدس و… خیلی کمتر استفاده شده است. گرچه در قالبهای گذشته که امروزه استفاده میشوند هم کارهایی صورت گرفته که از نظر محتوایی شاید نشود به راحتی گفت ادبیات شعری معاصر ما به سمتوسوی محتوای ادبیات شعری گذشته رفته است.
محقق در ادامه با اشاره به تداوم محتوای آئینی از گذشته تا امروز گفت: یکی از حوزهها، حوزه شعر عرفانی است که در این حوزه خیلی خبری از آن نوع عرفان گذشته در شعر نو نیست، اما محلهای دیگری از ادبیات گذشته ما به لحاظ محتوا به ویژه در ادبیات آئینی همچنان تداوم داشته و دارد و نه تنها تداوم داشته بلکه در قالبهای متعددی اعم از قالبهای کلاسیک، نئوکلاسیک، نو و … گسترش یافته است. برای همین شعر آئینی گستره بیشتری را نسبت به گذشته به خود اختصاص داده است. ما امروز شعرهای فراوانی با عنوان شعرهای نبوی، علوی، فاطمی، رضوی، مهدوی و… داریم که در گذشته سابقه نداشته و قالب اینها هم البته اغلب قالبهای کلاسیک است.
او با بیان اینکه در حوزه قالبهای جدید از جمله نیمایی، آزاد و سپید هم آثار آئینی زیادی آفریده شده است، ادامه داد: میتوان گفت به لحاظ موضوعی و موضعی، شعر آئینی تداوم داشته است. شعرهای عاشقانه هم به نسبت شرایط روزگار از نظر زبان دچار تغییر شدهاند اما همچنان شعر عاشقانه سروده میشود و وجود دارد. شعرهای عرفانی ما به نوعی با شعرهای اعتقادی و نظری از یک سو و حماسه دفاع مقدس از سوی دیگر مخلوط شده و غزلهای حماسی هم داریم که در گذشته به این شکل نبوده است. در گذشته غزل بیشتر با تغزلهای همیشگی رواج داشته است.
جواد محقق در حالی که گرایش شاعران جوان به قالبهای شعر کلاسیک را بیش از قالبهای نو دانست، بیان کرد: رجوع شاعران جوان به قالبهای کلاسیک بسیار بیشتر است. تقریباً در سالهای آخر قبل از انقلاب، بعضی از شاعران نوگرا مرگ شعر کلاسیک و غزل را اعلام کرده بودند در حالیکه این قالب نه تنها مورد بیتوجهی قرار نگرفت بلکه امروزه قالبهایی مثل نیمایی است که مورد توجه قریب به اتفاق شاعران قرار نمیگیرد و آثاری که در قالب نیمایی سروده میشود بسیار بسیار محدود است. شعرها عمدتاً در قالب شعر کلاسیک یا شعر سپید سروده میشوند که دو سر این طیف هستند.
این شاعر با بیان اینکه باید برای احیای قالب نیمایی تلاش کرد، افزود: قرار بود قالب نیمایی ادامه شعر گذشته ما باشد. الان به نسبت تعداد شاعرانی که فعال هستند و مجموعه چاپ میکنند، قالبهایی مثل چارپاره که در دهه ۴۰ فراوانی بیشتری داشتهاند و همچنین قالب نیمایی مورد بیمهری بیشتری هستند و در مجموع، اتفاقاً قالبهای کلاسیک و غزل رواج بیشتری دارد.
دبیر علمی دوازدهمین جشنواره شعر فجر سپس گفت: من گاهی که داوری میکنم، همیشه با این مسئله مواجه هستم که کتابهای شعر در جشنوارهها اغلب آثاری در قالبهای کلاسیک هستند، اگرچه نه با متر و معیارهای گذشته و با زبانی بسیار نو و باطراوات در بیان مسائلی در روزگار خودشان هستند. ظاهراً شاعران جوانتر ما به این نتیجه رسیدهاند که نو یا کهنه بودن شعر به قالب ربطی ندارد و بیشتر به محتوا مربوط است و میشود در قالب نیمایی و سپید هم کارهایی کرد که طراوت و تازگی چندانی ندارند که نمونههایش را هم بسیار داریم. میشود در قالبهای کلاسیک مثل غزل، رباعی و مثنوی هم آثاری آفرید که از طراوات و تازگی ادبی برخوردار باشند. فکر میکنم دعوایی به نام قالبهای کهنه و نو دیگر سالهاست که کهنه شده و فکر نمیکنم نو کردن دیگر ضرورتی داشته باشد و امکانپذیر هم باشد.
انتهای پیام
نظرات