به گزارش ایسنا، آیتالله سیدمحمد علوی بروجردی، شامگاه دوشنبه، ۲۷ خرداد ماه، در نشست بررسی اخلاق در زندگی فردی و اجتماعی آیتالله العظمی بروجردی که در بیت آن مرحوم در قم برگزار شد، گفت: در زمان حیات ایشان ۱۱ سال بیشتر نداشتم و درک محدودی از وی دارم ولی به واسطه انتساب با ایشان هر کجا که میرفتیم ذکر ایشان بود و تمام حالات وی از سوی اصحاب و شاگردانشان بیان میشد و بنده قبل و بعد از طلبگی مصر شدم تا این موضوعات را گردآوری کنم و حتی زوایای پنهان مانده زندگی آن مرحوم را هم به دست آوریم.
وی افزود: مثل مرحوم بروجردی در دوران معاصر کمتر داریم چون مرجع وحیدی بوده که ۱۵ سال مرجعیت عام شیعه را آن هم در دورانی پرحادثه برعهده داشته و به حق مشی و زندگی او فصلی از تاریخ ایران و شیعه ست و ارزیابی حرکت شیعه بدون وی ممکن نیست. وی نظریه تقریب را داشت که این نظریه از درون شیعه بیرون رفت و به دنیای اسلام و حتی غیراسلام هم نفوذ یافت و این ویژگی در میان کمتر عالم شیعه دیده شده است.
آیتالله علوی بروجردی با بیان اینکه شاید بیش از ۸۰ عنوان کتاب در مورد ایشان به صورت اختصاصی و در بیش از ۲۰۰ کتاب به احوالات ایشان متعرض شده و کسانی مانند آیتالله لطفالله و علی صافی در مورد ایشان کتاب نوشتهاند بیان کرد: بر اساس برخی مطالب، گفته شده که آیت الله بروجردی در مصر به جهت نظریه تقریب شناخته شدهتر از ایران هستند بنابراین گروهی برای بررسی این موضوع در مطبوعات و آثار مصر تشکیل شده است.
این استاد حوزه علمیه به ذکر خاطره حضور یکی از شاهزادههای سعودی به ایران برای ملاقات با آقای بروجردی تصریح کرد: یکی از کسانی که مصر بودند تا این شاهزاده به ملاقات آقای بروجردی بروند امام خمینی بود چون امام معتقد بود که حضور این شاهزاده سعودی در بیت یک مرجع شیعه نشانگر عظمت شیعه است ولی مرحوم بروجردی معتقد بود که اگر این فرد به قم و بیت ایشان برود ولی به زیارت حضرت معصومه (س) نرود جفا و وهن در حق آن حضرت است و من موجب وهن حضرت معصومه نمیشوم. همچنین هدیههای آن شاهزاده را نپذیرفت ولی در عوض هدیهای در باب روایات حج برای سعودیها فرستادن که روایات امام باقر است و در روایات اهل عامه هم بیان شده و این روایت در آن دوره در عربستان بازتاب زیادی داشت.
روحانیت بدون مردم قیمت ندارند
آیتالله علوی بروجردی به ذکر حالات و خاطرات اخلاقی از آن مرحوم پرداخت و بیان کرد: امروز روحانیت شیعه بیش از هر زمانی به اخلاق فردی و جمعی و در کنار مردم بودن نیاز دارد؛ آقای بروجردی معتقد بود که ما ماهی و مردم آب هستند و ما در داخل مردم قیمت داریم و بیرون از آنها قیمتی نداریم؛ اصل وظیفه ما در دوران غیبت تکفل ایتام آل محمد یعنی مردم هستند لذا در تعامل با مردم اخلاق برجسته میشود.
وی تاکید کرد: وقتی مرحوم بروجردی به قم آمدند و مرجعیت شیعه میان ایشان و مرحوم حاج آقا حسین مطرح بود؛ برخی با مرجعیت آیتالله بروجردی مخالفت داشتند و گاهی این مسئله از سوی برخی به منبر هم کشیده شد. فردی مدتها به بدگویی آقا و انصراف مردم از مرجعیت ایشان در منابر و به دفاع از مرجعیت حاج آقا حسین پرداخته بود تا اینکه حاج آقا حسین فوت میکند و این منبری احساس میکند شرایط عوض شده و برای گذران زندگی باید به آقای بروجردی نزدیک شود. از یکی بزرگان درخواست میکند تا واسطه وی با آیتالله بروجردی شود و او در نزد آقا عذرخواهی کند. وقتی این واسطه نزد آیتالله بروجردی این مسئله را مطرح کرد آیتالله بروجردی فرمودند که وی (این فرد منبری) منسوب به خاندان بزرگی است و ما باید به ملاقات او برویم و در نهایت با اصرار آقای بروجردی به منزل او رفتیم و بعدها این فرد جزو صحابه و منبریهای مرحوم بروجردی شد و حتی به سفرهای خارج کشور برای منبر رفت؛ این فرد خودش برای من نقل کرد که من در مدت ۱۵ سالی که نزد آقای بروجردی بودم حتی یکبار ندیدم که ایشان مطلبی بگوید و یا حتی نگاه متفاوتی به من داشته باشد که اشاره به مسئله بدگویی من به ایشان در سابق بوده باشد.
تحمل سلایق مخالف از سوی آیت الله بروجردی
نوه آیتالله العظمی بروجردی با بیان اینکه آقای بروجردی اینگونه مخالفین را که از عقیده و دین برنگشته و تنها اختلاف در سلیقه دارد تحمل میکرد اظهار کرد: به وی نامه نوشتند که فردی در یکی از شهرها مردم را از تقلید شما بر میگرداند و از شما بدگویی میکند. مرحوم بروجردی در جواب فرمودند من میدانم؛ این آقا در آن شهر وجود مؤثری است و با اینکه از من بدگویی میکند، ولی نباید با او برخورد شود؛ حتی نقل است که آقای بروجردی افرادی را میفرستاد که وجوهی به آن فرد بدهند که در زندگیاش لنگ نباشد بدون اینکه آن فرد متوجه شود که این وجوه از سوی آقای بروجردی پرداخت میشود؛ این خصوصیات اخلاقی را ما باید بیاموزیم.
مرجعیت، ریاست نیست
وی با بیان اینکه مرجعیت تنها ریاست شیعه نیست همان طور که در روایت بیان شده است که «رئیس القوم خادمهم»؛ مرجعیت خدمت به مردم است و تکفل ایتام باید به گونهای باشد که ارادت و علاقه مردم به مرجعیت و روحانیت را بیشتر کند؛ افزود: نقل شده که لات معروفی در تهران بود و اهل عربده کشی و شراب خوری و مال مردم خوری بود؛ این فرد به قم آمد؛ آن وقت مرحوم بروجردی ساعت ۹ صبح درس داشتند و بعد از نماز صبح تا نزدیک به موقع درس مشغول مطالعه بودند و ملاقاتی را نمیپذیرفتند. این فرد ساعت ۷ به قم رسیده بود و یکسره آمده بود که به ملاقات آقا برود، ولی خادمین اجازه نداده بودند؛ این فرد هم با همان عالم لاتی خودش گفته بود یا اجازه بدهید یا اینکه خودم در را میشکنم و میروم داخل؛ آقا این سر و صداها را میشنوند و میگویند بگذارید بیاید داخل. این فرد همراه ساکی که با خودش آورده بود داخل شد و به آقای بروجردی گفت من هر گناهی فکر کنید کردم، ولی الان متنبه شدم؛ هر فردی را که میشناختم رفتم مالش را داده و حلالیت گرفتم ولی کسانی را که نمیشناسم این پولها را آوردم تا شما هر جور میدانید عمل کنید. آقا به ایشان فرموده بودند این کت و شلواری هم که پوشیدی از مال مردم است یا نه و آن فرد گفته بود بله؛ آقا فرموده بودند باید آن را هم نپوشی و آن فرد لباس را درمیآورد و وقتی قصد داشت از بیت ایشان بیرون برود آقا او را صدا زده و وجهی در اختیارش قرار میدهند و میگویند برو و با این پول، کاسبی حلال راه بینداز و آن فرد هم به بازار تهران رفته و جز و تجار و افرادی میشود که اهل وجوهات بود و هیئت میگرفت.
پرهیز از حجاب معاصرت
علوی بروجردی با بیان اینکه آن مرحوم نسبت به معاصرانش هم توجه داشت و دچار حجاب معاصرت نبود اظهار کرد: مرحوم سیدعبدالهادی شیرازی که بعد از آقای بروجردی مرجعیت داشتند بعد از اینکه نابینا شده و به قم آمدند قصد داشت به ملاقات آقای بروجردی بیاید. به هنگام رفتن ایشان، آقای بروجردی کفشهای مرحوم عبدالهادی را جلوی پای وی جفت کرد و خم شد و دست او را بوسید. نقل شده که آیتالله خویی به قم و ملاقات آقا آمده بود و وقتی میخواستند بروند آقای بروجردی خم شده بود تا دست آیت الله خویی را و آیت الله خویی خم شده بود تا دست او را ببوسد؛ این ادب را آقا نسبت به معاصرین داشتند در حالی که آقای خویی و مرحوم سیدعبدالهادی در ردیف شاگردان ایشان محسوب میشدند.
نوه آیتالله بروجردی ادامه داد: نقل شده که مرحوم بروجردی وقتی میوه و پرتقال میخورد هستههای آن را به هیچ وجه در مقابل دیگران از دهان بیرون نمیآورد و در ظرف نمیگذاشت بلکه آن را در دستمالی میگذاشت و بعد بیرون میریخت؛ همچنین در مورد ایشان نقل است که هیچ وقت چهارزانو حتی در منبر نمینشست و دکتر به او گفته بود نباید دوزانو بنشینید، ولی جز موارد کم آن هم مواقعی که پایش را زیر کرسی دراز میکرد در بقیه موارد دو زانو مینشست و پایش را جلوی کسی دراز نمیکرد. ایشان ادب را نسبت به همه افراد حتی کوچکتر از خود و با بچهها داشتند؛ ایشان هیچ وقت در اتاقی که کتاب بود پایش را دراز نمیکرد؛ پشت به کتاب نمیکرد و حتی اگر کسی پشت به قبر بزرگان میکرد معترض میشد.
تواضع در برابر همه
این استاد و نویسنده حوزه علمیه با بیان اینکه آن مرحوم به شدت پایبند به اخلاق بود و حتی در برابر طلاب نهایت تواضع داشت اضافه کرد: این نوع اخلاق است که حوزه را نگه داشته است؛ این مسئله است که مرجعیت ما را در رأس و استوار نگه داشته است؛ هزار و ۲۰۰ سال از دوره غیبت گذشته و این میراث امروز به ما رسیده و وظیفه ما هست که این میراث را به دیگران به سلامت برسانیم؛ غور و تعمق در زندگی این بزرگواران درس است تا نحوه تعامل با مردم را بدانیم؛ زیرا مردم با اخلاق و نرمی جذب میشوند و با تندی از ما دور خواهند شد.
انتهای پیام
نظرات