این داستاننویس و منتقد ادبی در گفتوگو با ایسنا، درباره نقد شرایط جامعه توسط ادبیات اظهار کرد: هدف غایی ادبیات و هنر، نقد کردن است؛ نه فقط نقد جامعه و وضعیت آن و وضعیت سیاسی، بلکه نگاه منتقدانه داشتن به همه آن چیزهایی که بشر خیالش در رابطه با آنها راحت است. به نظر من مغز آدمها تمایل شدیدی دارد به اینکه به چیزهایی عادت کند، خیالش از آنها راحت باشد و آرام و قرار بگیرد و مسائل را ساده کند و سریع به دستهبندیهای معین و مشخص برسد.
او در ادامه متذکر شد: از نظر من، کاری که ادبیات و هنر میکند، اصولاً این است که دائماً دستهبندیهای معین را زیر سوال میبرد و تمام قطعیات مغز را زیر و رو میکند. اما توانایی این نقد توسط هنر و ادبیات، به توانایی و جهانبینی هنرمند بستگی دارد. اصلاً وظیفهاش همین است. یعنی اگر ادبیات قرار بود که همه افکار، فرایض و سنن ما را تأیید کند، در کنار بقیه چیزهای آموزشی قرار میگرفت. ولی همین که از عالم عقل و حسابرسی تا عالم هنر یک خط وجود دارد به جز آن وجه تخیلش، آشوب در جهان تاییدشده ایجاد میکند. پس ادبیات باید بتواند جامعه را نقد کند، چون وظیفهاش است اما توانش به دغدغههای هنرمند بستگی دارد.
احمدی متذکر شد: به نظر من، همه نویسندگان دارند به اندازهای وضعیت جامعه را بهوسیله ادبیات نقد میکنند، چون اگر این کار را انجام ندهند، اصلاً داستان خلق نمیشود.
او با اشاره به اینکه در هر اثر ادبی میتوان ردپایی از این نوع تفکر دگرگونه پیدا کرد، گفت: حتی در نوع داستاننویسی محافظهکارانه هم که صرفاً درباره خانواده و حول آن حرف میزند اگر ما به وضعیت موجود در داستان با دقت نگاه کنیم، شاید شکافها و کموکاستیهایش به چشممان بیاید و ببینیم که خودمان هم داریم همانطور زندگی میکنیم. یعنی حتی اگر داستان یک زندگی عادی را هم به تصویر بکشد مثل آیینهای است که در مقابل ما گذاشته شده و میبینیم که این زندگی چقدر شکاف دارد.
نویسنده «سارای همه» و «پری فراموشی» درباره محدودیتهای موجود در نقد نیز بیان کرد: حتماً هر جامعهای با توجه به سنتها، خط قرمزهای خودش را دارد و این هیچ ربطی به جمهوری اسلامی ندارد. در جامعه سلطنتی انگلیس هم خط قرمزهای خودش وجود دارد. البته بعضی خط قرمزها آشکار هستند، برخی هم در درون ما انسانها وجود دارند. بهنظرم در موقعیتهای مختلف به شکلهای مختلفی میشود نقد را مطرح کرد و امکان مطرح کردن آن وجود دارد؛ فقط باید راهش را پیدا کرد. مگر اینکه اعلام کنند حق خلق هیچ نوع اثر هنری وجود ندارد. اگر افراد ذاتاً معتقد باشند، در هر محدودیتی هم میتوانند افکارشان را نمایش دهند.
این داستاننویس افزود: من منکر نیازمندی هنرمند به آزادی و ایجاد مزاحمت در آزادی بیان هنرمندان نیستم اما فکر میکنم آدم نباید دنبال بهانه باشد.
فرشته احمدی با اشاره به رابطه دوطرفه بین ادبیات و جامعه، اظهار کرد: رشد اجتماعی و سیاسی و اوضاع فقر جامعه در ادبیات تأثیر میگذارد و از طرفی ادبیات میتواند با بسط دادن این وضعیتها و نقد کردنشان، گذر از آنها را کوتاه کند و باعث رشد جامعه شود. البته خیلی وقتها ادبیات جلوتر از زمان خودش پیش میرود اما این را که ادبیات پیشرو همان لحظه تأثیر میگذارد یا نه نمیشود اندازه گرفت اما بعداً با بررسی وضعیت جامعه و ادبیات در هر بازه زمانی، میتوان فهمید که رشد متوسط جامعه تحت تأثیر ادبیات بوده است.
انتهای پیام
نظرات