این مدرس دانشگاه تربیت مدرس در گفتوگو با ایسنا، درباره میزان علاقهمندی دانشجویان رشتههای مختلف به درس ادبیات اظهار کرد: در اینباره باید دو نکته را درنظر گرفت که یکی کارایی این درس و دیگری میزان انگیزه دانشجویان است. در مورد میزان انگیزه دانشجویان باید گفت، با توجه به اوضاع و دورنمای کلی علوم انسانی در جامعه، اوضاع ادبیات هم چندان بهتر از دیگر رشتهها نیست و بچهها آن انگیزه و احساس نیاز کافی را ندارند؛ هرچند که این مطلق نیست. یعنی ما دانشجویانی داریم که با وجود اینکه حتی در مقطع کارشناسی در رشتههای دیگری بودهاند، خیلی با انگیزه در کلاسها حاضر میشوند و با علاقهای که دارند ضعف اطلاعاتشان در دوران کارشناسی را جبران میکنند و بسیار هم موفق هستند. من معتقدم این روزها دانشگاهها و دانشجویان ما بیش از هرچیز امید و انگیزه میخواهند و من بهعنوان عضو کوچکی از بدنه دانشگاهی کشور همکارانم را دعوت میکنم به چالش ایجاد امید به آیندهای روشن و افزایش انگیزه علمی و دغدغه اجتماعی همراه با مثبتاندیشی، ترویج مهرورزی و همدلی هرچه بیشتر بین استادان و دانشجویان تا شاهد تحولی اساسی و سازنده در همه رشتههای دانشگاهی و از جمله زبان و ادبیات فارسی باشیم.
او افزود: جذابیت رشته زبان و ادبیات فارسی و علاقه ذاتی که برخی افراد به این رشته دارند آن را از انحصار تحصیلکردگان در این رشته خارج میکند و ما منتقدان، نویسندگان و شاعرانی داریم که بسیار خوش درخشیدهاند، در حالیکه یا تحصیلات آکادمیک نداشتهاند یا تحصیلاتشان با رشته ادبیات فارسی مرتبط نبوده است و یا دانشجویانی را داریم که بدون گذراندن مقطع لیسانس وارد حوزه تحصیلات تکمیلی میشوند و بر اساس دیدگاههای مختلفی که دارند جریانساز و مثمرثمر هستند. این از آنجایی است که رشته زبان و ادبیات فارسی را از زاویه دیدی متفاوت و برپایه تجربیات دیگری میسنجند. بسیار فرصت مغتنمی است برای اینکه ما ادبیاتیها با تعامل با این افراد رشته تخصصی خودمان را از دریچه چشم دیگران ببینیم. من گاهی ساعتها با غیرادبیاتیها در زمینههای مختلف ادبی گفتوگو میکنم و بسیار از آنها میآموزم و همیشه وقتی فارسی عمومی درس میدادم این ضربالمثل را به کار میبردم که فارسی عمومی مثل پاشنه آشیل است و از همکاران میخواستم که همیشه بهترین و باتجربهترین آنها حتما یک درس فارسی عمومی داشته باشد، چون کلاس فارسی عمومی مانند بلندگویی است که مدرس آن میتواند از طریق آن پیام زبان و ادبیات فارسی را به گوش همه رشتهها و گرایشهای دور و نزدیک برساند.
نجمه دری با بیان اینکه انگیزه میتواند جبرانکننده همه کاستیها برای دنبال کردن این درس و رشته باشد، اظهار کرد: رویکردی امیدوارکننده در وزارت علوم در حال انجام است که من بسیار به آن امیدوارم و مطمئنام که میتواند ادبیات فارسی را نجات دهد و آن را از بنبست خارج کند؛ آن هم ایجاد یکسری گرایشهای جدید است که خیلی خوب دارد جای خود را در جامعه ادبی کشور باز میکند. برای نمونه میتوان به گرایش «زبان و ادبیات عامه»، گرایش «آموزش زبان و ادبیات فارسی به غیرفارسیزبانان یا فارسیزبانان» و «نقد و نظریه ادبی» اشاره کرد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس ادامه داد: مدتها بود که درسهای رشته ادبیات بازنگری نمیشد و برخی از درسها اصلا جذابیت خود را از دست داده بود اما این رویکرد جدید شرایط را متحول کرده است.
دری همچنین درباره تاثیر ادبیات بر سایر رشتهها و همچنین تاثیر آن در زندگی حرفهای افراد مختلف، اظهار کرد: میتوان گفت آنهایی که اولینبار درس ادبیات را آن هم با چهار واحد که حالا به سه واحد تغییر پیدا کرده، در بین درسهای همه رشتهها گذاشتند مطمئنا اندیشمندانی بودند که خیلی خوب این نیاز را حس کرده بودند. من معتقدم این سه واحد در توانمند کردن دانشجویی که قرار است در آینده بخشی از بدنه این اجتماع باشد، بسیار مهم و مفید است، چرا که او اگر قرار است یک عضو مفید در جامعه باشد باید بتواند خوب حرف بزند، خوب بنویسد و خوب آنچه را در ذهن دارد به مخاطبش منتقل کند و برای همه اینها به زبان و ادبیات نیاز دارد، چون هم باید زبان را خوب بداند و از آن استفاده کند تا پیامش را منتقل کند، هم بتواند از ادبیات برای تاثیرگذاری بیشتر در انتقال پیام استفاده کند.
او با اشاره به اهمیت آموختن زبان و ادبیات فارسی در زندگی اجتماعی هر فرد، افزود: امروزه میگوییم که مثلا فلان مسئول کشور محبوبیت دارد؛ این محبوبیت افراد در جامعه معمولا از این ناشی میشود که توانسته باشند بر دیگران تاثیر بگذارند و آنها را با خودشان همراه کنند. این یعنی در ایجاد یک شبکه ارتباط قلبی و زبانی موفق بودهاند. اگر ادبیات نتواند این کار را انجام دهد پس چه چیز میتواند انجام دهد؟ اصلا اگر کسی ادبیات را بلد نباشد چطور میتواند حتی موضوع سوال بقیه درسها را متوجه شود. ادبیات و زبان یک ابزار است که برای همه رشتههای تخصصی مورد نیاز است.
این مدرس دانشگاه در پاسخ به سوالی درباره تاثیر مثبت یا منفی اینکه کتابهای درسی در آموزش عالی یکسان نیست گفت: ایجاد تنوع در کتابهای درسی زبان و ادبیات فارسی ضروری است. درست است که همه یک موضوع کلی را داریم با دانشجویان در میان میگذاریم اما میتوانیم کتابها را با رشته خاص هر کدام از آنها، برای ایجاد انگیزه و علاقهمندی بیشتر نسبت به این درس مناسبسازی کنیم.
او افزود: کسانی که از سرِ درد و احساس نیاز تلاش کرده و زحمت کشیده و تحقیق کرده و یک کتاب را ساخته و پرداختهاند تا به جامعه عرضه کنند، متفاوت هستند با کسانی که خیلی سریع و بیتأمل مطالبی را سرهم بندی کرده و کنار هم گذاشتهاند و به اصطلاحِ امروز کتابسازی میکنند و بعد فقط آن کتاب را معرفی کرده و درس میدهند.
این در حالی است که دری این امکان را یک فرصت برای ایجاد تنوعی نتیجهبخش در آموزش ادبیات دانست و اظهار کرد: مثلا اگر یک دانشجوی علوم سیاسی، مردمشناسی و... قرار است آثار ادبی یا رمانی را ببیند چه بهتر است آنهایی را ببیند که بیشتر در ارتباط با رشته خودش هستند. بنابراین این تنوع داشتن و منحصر نبودن خوب است؛ چون اگر حکم شود که یک کتاب کلی برای تدریس همه استادان در همه کلاسها وجود داشته باشد، آنوقت خلاقیت، ذوق و انگیزه از استادانی که میخواهند تجربیاتشان را منتقل کنند گرفته میشود، بنابراین معتقدم دست استاد باید در این خصوص باز باشد تا کتابی را که میخواهد، معرفی و تدریس کند؛ اما وظیفه دارد تا اگر کتاب کس دیگری را معرفی میکند، درباره آن اطلاعات کامل داشته باشد.
او در پایان بیان کرد: در این روزها که بازار نقد کتاب گرم است، از دوستان و همکارانی که میخواهند فارسی عمومی درس بدهند یا میخواهند کتابی را تالیف کنند، میخواهم که حتما قبل از آن، کتابهای خوب، خصوصا پرفروشها را مطالعه کنند و نقاط ضعف و قوت آنها را در مجلات تخصصی ببینند تا دوبارهکاری نکنند. آنقدر کارهای نکرده در حوزه دانش داریم که خوب نیست کارهای انجامشده دیگران را تکرار کنیم.
انتهای پیام
نظرات