به گزارش ایسنا، در مقدمه «کوثر چشمان تو» عنوان شده است: شعر موهبتی است خدایی و گلی ست عطرآگین که از سبوی سرشار عشق برصفحه پاک دل شاعر چکیده و او با سخاوت بیپایان خویش آن را برای مردم زمان خویش و آیندگان به ارمغان میآورد.
شاعر در جستوجوی مضمون، درون و بیرون را میکاود. اگر شاعران را اهل الهام دانستهاند سخن اغراقآمیزی نیست. اشعار، آیات نازلشده در جان شاعرند که از ملکوت عالم بر زبان و قلم میتراوند و تلاوت میشوند. آیاتی که نه در افق وحی، امّا همسایه وحیاند.
این هنر بزرگی است که انسان چیزی بیابد که چشمها و گوشهای عادی نمییابند. چیزی بفهمد که اندیشههای معمولی پیدا نکنند و سپس سخاوتمندانه در قالب شعر به دیگران ببخشد تا دیگران دریابند که به دیگرگونه هم میتوان جهان را دید.
از خداوند سبحان بهخاطر توفیقی که نصیبم کرد و از ائمه اطهار (علیهم السلام) به خاطر نگاه ِ مهربانانهای که به من داشتند و از فرشته غزل به خاطر همراهیش، سپاسگزارم.
کتابی که در پیش روی شماست از دو دفتر غزل به نامهای «کوثر چشمان تو» که بیشتر غزلهایش در مورد حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) و «کشتی نجات» که بیشتر غزلهای آن در مورد امام حسین (علیه السلام) و خاندان پاک او و واقعه کربلاست است، گزینش و انتخاب شده است.
غزلی از این مجموعه درباره امام علی(ع):
به دنبال کسی هستم ندیدی ردپایش را؟
تو ای مهتاب روشنگر شنیدی نالههایش را؟
زمین گرم و زمان سرد و سراپا گوش و مدهوشم
به گوش دل شنیدم، آه! پژواکِ صدایش را
شبی شبتابِ شبگردی چه خوش در کوچهها میرفت
نسیمی بوسه میزد در شبانگاهان ردایش را
چه پنهان میرود در کوچه، میجوید یتیمان را
که تا نانی دهد هر شب فقیر و بینوایش را
چکید از ابر عاشق اشک و باران تا سحر بارید
مبادا کس ببیند، برد با خود ردّ پایش را
در مقدمه «چکاوک صبور» نیز آمده است: کتابی که پیش روی شماست از اشعار چهارمین دفتر شعرم به نام «جوانههای آرزو» گزینش و انتخاب شده است.
یکی از ویژگیهای این مجموعه این است که اکثر غزلها با زبان گل و بلبل و چشمه و رود و دریا و خورشید و...... سروده شده است.
غزلی از این مجموعه:
زمزمه با خویش کرد چشمه به فصلِ بهار
تا نشود خسته از پیچ و خمِ کوهسار
بادِ بهاران پر از رایحه عاشقیست
عطر خوش نوبهار برده ز دلها قرار
همّت این چشمه را سنگِ سیاهی که دید
نرم شد و خرد شد در گذرِ روزگار
چشمه شتابان شد و راه خودش را گشود
رود شد و رفت و رفت با نظرِ لطفِ یار
رود خودش را ندید رفت و به دریا رسید
موجِ گریزان شد و برد ز ساحل قرار
چشمه عاشق منم موج شتابان منم
ساحلِ چشمانِ تو ساحلِ زیباکنار
همچنین «کوچههای دلتنگی» شامل غزلیات عاشقانه شاعر است.
شعری از این مجموعه:
درخواب شبی دیدم با یاد تو بیدارم
بیدار نخواهم شد وقتی که تو را دارم
هرگز نکنم کاری وقتی که پریشانم
هنگام ِ پریشانی از خویش چه بیزارم
دلتنگم و میگریم اندوهِ عمیقم را
یک قابِ به جامانده در غربتِ دیوارم
عمریست دلم تنگ است از تِک تِک ساعتها
از عقربهها انگار زخمی شده افکارم
فریاد ِنگاهِ تو، پیچیده در این کوچه
بر سینه هر دیوار، چون سایه پدیدارم
ای سایه رهایم کن، همراه نمیخواهم
در غربتِ دلتنگی عشق است نگهدارم
از بس که غزل گفتم از چشمِ سیاهِ تو
حیرت زده شد دفتر، بیدل شده خودکارم
در قابِ نگاه تو ماهیست درخشنده
تابیده بر افکارم، این است که بیدارم!
انتهای پیام
نظرات