به گزارش ایسنا، محسن جلالیفراهانی یکی از محققان در حوزه جنگ و جامعه شناسی است. او در یادداشتی با عنوان «رابطه بین انسجام اجتماعی و جنگ» با طرح این پرسش که چرا جنگ چند روزه با ایران هشت سال به طول انجامید؟ به «مقاومتهای محلی و نیروی هوایی» و «انسجام اجتماعی» اشاره دارد و توضیح میدهد: به عنوان مدخل بحث به جملهای که چندی پیش یکی از اساتید جامعهشناسی گفته بود اشاره میکنیم: «آنقدر میزان انسجام اجتماعی در ایران رو به کاهش است که شاید کار به جایی برسد که فقط یک جنگ برون مرزی بتواند وحدت از دست رفته جامعه را به آن بازگرداند. »
اینکه اساساً این تحلیل از شرایط موجود درست است یا خیر واینکه مگر برای نیل به انسجام راه حلهای مسالمتآمیز دیگری وجود ندارد، خود بحث دیگری است لیکن نکته موجود در این کلام این است که رابطه بین جنگ یا یک دشمن بیرونی با انسجام اجتماعی رابطهای مستقیم و بسیار قوی است.
این رابطه بسط یافته همان چیزی است که «کوزر» در بحث گروهها مطرح میکند و دیگر جامعهشناسان نیز تأیید میکنند: «دشمن مشترک باعث بالا رفتن پیوند درون گروهی خواهد شد.»
هنری کیسینجر در تاریخ ۱۳۵۹/۶/۷ پیشبینی کرده بود عراق در یک جنگ ۱۰ روزه میتواند بر جمهوری اسلامی پیروز شود. همان روز بختیار که شناخت بیشتری از بقیه مردم ایران داشت سقوط نظام جمهوری اسلامی را ظرف چند ماه محقق دانست و صدام در روز اول جنگ گفته بود که «هفت روز دیگر به تهران خواهیم رسید.»
چرا جنگ چند روزه، هشت سال به طول انجامید؟ پاسخ در انسجام اجتماعی مردم ایران خلاصه میشود. ما آن را به عنوان علت دوم که در میان مدت و بلند مدت مانع از تحقق برنامههای دشمن شد بررسی میکنیم؛ ولی پیش از آن لازم است علت اول را که تا زمان بالفعل شدن یکپارچگی مردم ایران مؤثر واقع شد، مد نظر قرار دهیم.
مقاومتهای محلی و نیروی هوایی
در خوشبینانهترین شرایط حداقل چند روز زمان لازم است تا ارتش و مردم یک کشور به صحنه رویارویی غافلگیرانه با دشمن متجاوز بیایند. دفاع از ایران و تلاش برای نگهداشتن موازنه قدرت تا آن زمان بوسیله مقاومت بالای نیروهای محلی و خدمات فراموش نشدنی نیروی هوایی ارتش انجام شد.
مرزنشینان غیور ایران که هنوز شور انقلاب را در سر داشتند و به علت تجربه سالها ناامنی در مرزها عموما مسلح نیز بودند، به شکلی کاملا جدی و مؤثر با همه توان به مقاومت برخاستند. نیروی زمینی ارتش عراق که از پیش آماده شده بود برای اینکه از شهرهای بیدفاع یکی پس از دیگری به سمت مرکز کشور پیشروی کند در اولین گام ورود به کشور با مقاومتی غیرقابل تصور روبهرو شد که دو نتیجه دربرداشت: اولا شور نظامی و انرژی بالفعل ناشی از سبک پنداشتن کارزار پیش رو را تا حدود زیادی کاهش داد. ثانیاً باعث شد از همان ابتدای امر به علت عقب افتادن ارتش عراق از برنامه زمانی از پیش تعیین شده در کنار ورود عنصر ترس و احتیاط در پیشرویهای بعدی، حرکت هجومیاش در خاک ایران بسیار کند شود.
تیزپروازان ارتش جمهوری اسلامی در همان چند روز دو مرحله مأموریت خود را به انجام رساندند. مرحله اول با مانورهای پیاپی بر آسمان عراق و همچنین پخش اعلامیههای امام(ره)خطاب به مردم و ارتش عراق اجرا شد. اثر روانی این عملیاتها بسیار بالا بود؛ زیرا خود این هجوم گسترده که بنا به نقل منبع رسمی عراق «با ۱۰۱ فروند هواپیما» انجام گرفت تأثیرگذار و ترسآور بود.
مرحله دوم بمباران مواضع نظامی و صنعتی و تأسیسات زیربنایی عراق بود. زمانی که بر ایران حجت تمام شد که وارد جنگی تمام عیار شده است در همان هفته اول خلبانان غیور ارتش اسلام با عملیات و پروازهای تهاجمی خود از یک طرف باعث شدند عراق مجبور شود بخشی از توان خود را از حمله کاسته در دفاع متمرکز کند و از طرف دیگر از نظر سیاسی و اعتبار بینالمللی ضرباتی را به عراق وارد کردند.
به عنوان مثال، عراق به علت تسلط ایران بر خلیجفارس رسما در تاریخ ۱۳۵۹/۷/۴ صادرات نفت خود از طریق دریا را قطع کرد و تنها به خط لوله انتقال نفت از طریق ترکیه اتکا کرد ولی در روز ۱۳۵۹/۷/۶ یعنی دو روز بعد، پس از اینکه وزیر امور خارجه عراق گفت: «نگرانیم حملات هوایی ایران به تأسیسات نفتی در توانایی عراق در جنگیدن وقفه ایجاد کند.» آن خط لوله هم مورد اصابت قرار گرفت و از وجهه بینالمللی عراق بسیار کاست به طوری که رادیو لندن گفت: «اگر ۶ روز پیش صدام فکر میکرد فرصت مناسبی برای تحقیر ایران پیدا کرده امروز باید در این فکر تجدید نظر کند.» و کار به جایی رسید که در هفتمین روز جنگ صدام خواستار آتشبس فوری شد.
امیدواری کارتر به منجر شدن جنگ به آزادی گروگانها در یکم مهرماه ۱۳۵۹ و اعلام گنجاندن موضوع احتیاجات نظامی ایران در مذاکره برای آزادی آنها در پنجم مهر ماه و همچنین موضع ریگان نامزد ریاست جمهوری آن کشور در همان روز که جنگ ایران و عراق را از نتایج سیاست دولت کارتر ارزیابی کرد از جمله شاخصهای اخبار آن روزها بود که رد پای آمریکا را آشکار میکرد.
شکلگیری انسجام اجتماعی
آن روزها جبهه رفتن هنجاری شد فوق همه هنجارها و ارزشی که به سایر ارزشهای جامعه پهلو میزد. امام نیز از این روند حمایت میکردند. به عنوان مثال وقتی جوانی موضوع مخالفت والدینش با رفتن به جبهه را استفتاء کرد، امام جبهه را در صورت نیاز نیرو، ارجح دانستند. امام( ره) کسانی را که جانشان را از دست دادند شهید نامیدند و شهید را پیروز مطلق؛ بنابراین طولی نکشید که جنگ، آنقدر در نظر مردم تقدیس شد که شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» به شعار «جنگ جنگ تا رفع فتنه در زمین» تبدیل شد.
فضای جنگ در مدت کوتاهی باعث شد که انسجام اجتماعی فوقالعادهای بر کشور حاکم شود. از این پس دیگر انسجام اجتماعی و وحدت و یکپارچگی مردم است که علت تداوم جنگ محسوب میشود. زیرا ایران در اثر تحریمها بهخصوص تسلیحاتی و نظامی عمده توانش به نیروهای مردمی حاضر در جنگ بود نه امکانات فوقالعاده نظامی مانند عراق.
از همان اولین ساعات جنگ امام به این موضوع توجه کردند که اگر بنا باشد مردم ایران منسجم شوند و به یک منبع قدرت اطمینان کنند و فرمانبرداری نمایند، در درجه اول باید تعلق خاطری عمیق نسبت به آن داشته باشند؛ به همین علت در اولین فرمانی که در روز ۱۳۵۹/۷/۱ ابلاغ میشود، همه راههای مخاطرهآمیز برای وحدت جامعه و ایجاد فضای تشویش و اضطراب را دستور میدهند که مسدود شود:
«رادیو و تلویزیون موظفند اخباری را نقل کنند که صددرصد صحت آن ثابت میباشد و برای عدم اضطراب و تشویش اذهان اخبار را از منابع غیر موثق نقل نکنند.»
«روزنامهها در وضع فعلی موظفند از نشر مقالات و اخباری که قوای مسلح را تضعیف میکند جداً خودداری کنند. امروز تضعیف قوا عقلاً و شرعاً حرام و کمک به ضد انقلاب است. »
تحریم تضعیف قوا به عنوان یک حکم از جانب مقام مرجعیت ایشان، دادن پشتوانه مذهبی به لزوم آرام نگه داشتن فضای عمومی جامعه میباشد. امام با استفاده از همه توان یعنی رهبری به علاوه مرجعیت و با توجه ارزش بالای مذهب میان مردم ایران زمینههای اجرای این دستور را عملیتر میگردانند.
انتهای پیام
نظرات