حمید شکریخانقاه در گفتوگویی با ایسنا با تاکید بر گزینشگری اخبار در صداوسیما اظهار کرد: صداوسیما به عنوان یک رسانه ملی و با توجه به مسؤولیتها و وظایفی که بر عهده داشته باید اخبار واقعی و رویدادها را با حفظ مصلحتهای جامعه اطلاعرسانی کند. صداوسیما واقعیتهای جامعه را نشان میدهد اما به دلیل اینکه گزینشی عمل میکند متهم به دستکاری اخبار است. زمانی که در رسانه بخشی از واقعیت را نشان دهیم به سانسور و دستکاری اخبار متهم خواهیم شد. گزینشی عمل کردن صداوسیما به طور ناخواسته باعث نبود شفافیت و ابهام در جامعه میشود.
او دربارهی نقش مدیران در تعیین رویکرد صداوسیما خاطرنشان کرد: یک فکر و ایده که کاملا جناحی است در صداوسیما به وجود آمده و آنها صداوسیما را میچرخانند نه مدیران ارشد. مدیران صداوسیما در این سالها عوض شدهاند اما رویکرد تغییر نکرده و تحول عظیمی را مشاهده نمیکنیم. در واقع ما یک مدیریت داخلی را در صداوسیما شاهد هستیم که کل برنامههای این رسانه را به یک جهت و مسیر خاص هدایت میکند.
این استاد ارتباطات با اشاره به تاثیر رویکرد صداوسیما در افکار عمومی گفت: زمانی که مردم از یک رسانه رسمی و ملی که باید منبع اخبار، رویدادها و اطلاعرسانی آنها باشد، ناامید میشوند، قطعا سردرگم خواهند شد و به رسانههای غیررسمی روی میآورند که حتی به آنها نیز هیچ اعتمادی ندارند. مخاطبان ما هوشمند هستند و دست به انتخاب و گزینشگری میزنند؛ بنابراین اگر رسانه ملی ما درست عمل میکرد، گزینشگری مردم نیز هدایتشدهتر و بهتر بود. اما زمانی که رسانه درست عمل نمیکند، گزینشگری که جامعه به آن روی میآورد دچار ابهام و سردرگمی میشود و احتمال تشویش افکار عمومی وجود دارد.
او درباره موقعیت شبکههای اجتماعی در جامعه اظهار کرد: شبکههای اجتماعی بزرگترین شبکه هدایتگر جامعه شدهاند. این در حالی است که ما این شبکهها را به عنوان تولیدکننده و هدایتگر نمیشناسیم. برای مثال در شبکههای اجتماعی فراخوان داده میشود که مردم در یک روز دورهم جمع شوند؛ چه کسی پشت این فراخوان است؟ کسی نمیداند. در واقع مردم دچار سردرگمی در اطلاعیابی شدهاند که در نهایت منجر به بیاعتمادی و یأس اجتماعی خواهد شد.
این جامعهشناس ارتباطات درباره نقش صداوسیما در ایجاد اعتماد میان مردم، بیان کرد: هر چه وفاق، اعتماد و مشارکت مردم بیشتر باشد، مردم سرمایه اجتماعی بالاتری دارند. در واقع رسانهها نقش بسزایی در بالا بردن این سرمایه دارند اما رسانه ملی نقش چندانی در ایجاد اعتماد و مشارکت مردم ایفا نمیکند. در واقع هر چه رسانه ملی میگوید، مردم برعکس آن را عمل میکنند و ما شاهد یک شکاف عمیق ارتباطی بین رسانه ملی و مردم هستیم.
شکری خانقاه با اشاره به راهکاری برای رفع شکاف ارتباطی بین صداوسیما و مردم، اظهار کرد: پر کردن این شکاف عمیق زمانی میسر میشود که صداوسیما، صدای همه مردم باشد، حتی افرادی که مخالف جناح آن هستند. این سازمان باید دست از یکسویهنگری بردارد و چند بعدی به مسائل نگاه کند. صداوسیما با حرکتهای نابجا و پوپولیستی میخواهد جای خود را باز کند و واقعیتها را بگوید. این سازمان صدای حداقلی جامعه است و تعدادی از مردم برنامههای آن را میپسندند. اما حداکثر جامعه برنامههای صداوسیما را نمیپسندند و به آن اعتقادی ندارند. در واقع صداوسیما ناخواسته باعث سردرگمی اجتماعی و یأس اجتماعی میشود.
نویسنده کتاب برنامهریزی راهبردی ارتباطی در روابط عمومی ادامه داد: در کشور ایران، مخالف و موافق برنامهها نباید برای رسانهها به خودی و عیر خودی تفکیک شوند، رسانه ملی مال همه است اما صداوسیما، صدای عدهای که مخالف رویکرد آن هستند را انعکاس نمیدهد و تنها صدای موافقان آنها شنیده میشود. حتی صداوسیما، رسانه دولتی هم نیست، یعنی حتی دولت، منتقد سازمان صداوسیما است و با اینکه باید صدای دولت و سایر قوا در این سازمان شنیده شود، این اتفاق به شکل یکپارچه و همه جانبهای نمیافتد.
شکری خانقاه در پایان گفت: دستگاههای حاکم در کشور میتوانند امید اجتماعی را ایجاد کنند. لازم است که صداوسیما، خبرگزاریها و مطبوعات به بهترین شکل منسجم و در راستای منافع ملی و نه میلی عمل و فضای آرامش را در جامعه ایجاد کنند.
انتهای پیام
نظرات