بعدازظهر روز گذشته (یکشنبه هجدهم شهریور 97) فیلم مستند «پرسپولیس- شیکاگو» به کارگردانی و تهیهکنندگی اُرُد عطارپور در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد و سپس جلسه نقد و بررسی این فیلم با حضور نیما عباسپور برگزار شد.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، استقبال علاقهمندان سینمای مستند از این فیلم که نخستین نمایش خود را پشت سر میگذاشت به حدی بود که با وجود نمایش همزمان در هر دو سالن مرکز گسترش و افزودن صندلی، تعدادی از تماشاگران مجبور شدند بصورت ایستاده آن را تماشا کنند.
در ابتدای این جلسه که با حضور سیدمحمدمهدی طباطبایینژاد، مدیرعامل و مرتضی رزاقکریمی، قائممقام مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار شد، اُرُد عطارپور در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسههای نمایش فیلم) دربارهی شکلگیری ایدهی «پرسپولیس- شیکاگو» گفت: «سال 89 از سوی مدیران وقت سیمافیلم به من پیشنهاد شد تا برای این موسسه یک فیلم مستند بسازم. موضوع «پرسپولیس- شیکاگو» یکی از طرحهایی بود که همان زمان به سیمافیلم ارائه دادم و با ساخت آن موافقت شد.»
وی که در این فیلم به موضوع ارسال الواح پیدا شده در تخت جمشید و تلاش برای رمزگشایی از آنها در ارسال به شیکاگو پرداخته گفت: «تولید این فیلم مدتی پس از آغاز فیلمبرداری و زمانی که گروه تولید آماده میشد تا در یکی از دادگاهها که در آمریکا برای بازگرداندن این لوحها به ایران برگزار شده بود شرکت کند، متوقف شد و متاسفانه این بلاتکلیفی حدود شش سال گریبان آن را گرفت.»
عطارپور افزود: «اواخر سال 95 آقای دکتر حسین کرمی مدیرعامل جدید سیمافیلم، فضایی را مهیا کرد تا من این فیلم را تکمیل کنم؛ این در حالی بود که به دلیل گذشت زمان، برآوردهای قبلی تناسبی با هزینههای روز نداشت و به همین دلیل مجبور شدیم از سفر به آمریکا صرفنظر کرده و فیلم را با استفاده از نیروها و اسناد موجود در داخل کشور تکمیل کنیم.»
وی سپس در پاسخ به پرسش دیگری از ناصر صفاریان دربارهی نحوهی پایانبندی فیلم در نسخهی قبلی فیلمنامه گفت: «همان زمان هم ایدهی پایانبندی فیلم این بود که اگر لوحهای مورد بحث که حدود هشتاد سال قبل برای رمزگشایی به آمریکا فرستاده شده به ایران بازگردانده نشود، در حقیقت اسناد مسلم تاریخی و فرهنگی از کشور ما گرفته شده؛ این در حالی است که بخشی از این لوحها با گذشت دههها از ارسال آنها به آمریکا هنوز خوانده نشدهاند.»
بخش بعدی جلسه به صحبتهای منتقد مهمان اختصاص داشت. در این بخش نیما عباسپور «پرسپولیس- شیکاگو» را یک مستند آموزنده توصیف کرد و افزود: «ارائهی اطلاعات دقیق و کمسابقه برای ارتباط با مخاطب، یکی از مهمترین ویژگی این نوع مستندهای تاریخی است.»
وی گفت: «حسی که در پایان تماشای «پرسپولیس- شیکاگو» در مخاطب باقی میماند حسرتی است که میتوان گفت از کوتاه بودن زمان آن ناشی شده است. البته فشرده و موجز بودن این مستند قابل تحسین است اما تماشاگری که جذب اطلاعات و تصویرها شده باشد، دوست دارد فیلم کمی بیشتر ادامه داشته باشد.»
در ادامهی جلسه، اُرُد عطارپور در پاسخ به پرسشی دربارهی امکان تدوین نسخهی دیگری از فیلم خود گفت: «خوشبختانه در هنگام تدوین، مواد خام خوب و زیادی در اختیار داشتیم، اما اخیرا به اطلاعات و اسناد تازهای تازهای دسترسی پیدا کردهام که قصد دارم آنها را به فیلم اضافه کنم.»
وی افزود: «امیدوارم در نسخهی بعدی که نسخهی کاملتر این فیلم خواهد بود برخی از آنها را استفاده کنیم، اما با این وجود شاید تنها حدود پنج دقیقه به فیلم اضافه شود.»
این مستندساز همچنین دربارهی نحوهی جمعآوری منابع تصویری فیلم گفت: «ناگفته نماند برخی مسئولان هم معذوریتهایی داشتند و نگران بودند که مبادا پیش از به سرانجام رسیدن پروندهی بازگرداندن الواح تخت جمشید به ایران، اطلاعات بیشتری در مورد آن منتشر شود. به عنوان مثال سرپرست گروه اعزامی به اروپا و آمریکا که این روزها در دادگاه لاهه در حال دفاع از حق مردم ایران هستند با وجود اطلاعات خوبی که در اختیار این فیلم قرار دادند، دسترسی ما را به پرونده ممنوع اعلام کردند و تنها خلاصهای از آن را در اختیار گروه ما قرار دادند تا در فیلم از آن استفاده کنیم!»
وی در بخش دیگری از جلسه گفت: «در حقیقت با شرایط خاصی که پیرامون بازگرداندن الواح به ایران وجود دارد، این پرونده شاید چند روز، چند ماه یا حتی چند سال طول بکشد. به همین دلیل در گفتار متن فیلم به صورت تلویحی به این نکته اشاره و گفته شده اگر در جریان سفر آقای ارفعی به آمریکا مشکلی پیش نیاید، ممکن است در آیندهی نزدیک این پرونده مختومه اعلام شود.»
در ادامهی جلسه، نیما عباسپور مستند «پرسپولیس- شیکاگو» را حاوی اطلاعات غمانگیزی دربارهی ماجرای پیچیدهی تلاش برای بازگرداندن لوحهای تخت جمشید به ایران دانست و افزود: «یکی از لایههای جذاب فیلم، پرداختن به این نکته است که متاسفانه ما در ایران برای چیزهای باارزش، ارزش متناسب آنها قائل نیستیم و این یکی از مسائل غمانگیزی است که در لایههای پنهان فیلم جریان دارد.»
وی سپس با اشاره به تلویزیون به عنوان جایگاه پخش فیلمهای مستند گفت: «در همهجای دنیا به ندرت دیده میشود که برخی مستندها که قابلیت نمایش از تلویزیون را دارند، در سینما به نمایش گذاشته شوند؛ اما متاسفانه در کشور ما تلویزیون به دلیل برخی حساسیتها به وظیفهی ذاتی خود عمل نمیکند و به همین دلیل بسیاری از مستندهای خوب و با کیفیت را به نمایش نمیگذارد.»
عطارپور در پاسخ به این نکته با اشاره به برخی از دستهبندیهای موجود که به گفتهی او فقط به بودجههای احتمالی آنها اشاره دارد، گفت: «متاسفانه در سالهای اخیر اطلاق عنوان "تلویزیونی" به برخی مستندها به نوعی اعتراض تبدیل شده و تنها به تولید فیلمها و مستندهای بیکیفیت در تلویزیون اشاره دارد؛ در حالی که نمایش «پرسپولیس- شیکاگو» در فضایی غیر از تلویزیون نشان میدهد اینگونه تقسیمبندیها چندان دقیق نیست.»
عطارپور در بخش دیگری از جلسه و در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران دربارهی به تاخیر انداختن موضعگیری فیلم گفت: «از آنجا که به مقولهی غافلگیری در فیلم اعتقاد دارم نمیخواستم با سکانس افتتاحیهی فیلم، موضعگیری خود را اعلام کنم. به همین دلیل از تصویرهای مربوط به خواندن متن الواح توسط دکتر عبدالمجید ارفعی استفاده کردم تا بتوانم آن را به مواردی که روی بدنهی کتیبههای تختجمشید نوشته شده وصل کنم.»
وی گفت: «در جایی از فیلم به پیدا شدن تعدادی الواح از زیر پایهستونهای کاخ آپادانا اشاره میشود. لوحهایی که در نشریات، از آن به سند مالکیت ایران نسبت به تخت جمشید یاد شده است. به عبارتی دیگر فیلم از حرکت روی خطها و نوشتههای موجود بر روی کتیبهها تا الواح پیدا شده در آن منطقه بر سوژهی خود متمرکز بوده است.»
بخش پایانی جلسهی نقد و بررسی «پرسپولیس- شیکاگو» به صحبتهای منتقد مهمان و جمعبندی گفتههای کارگردان فیلم اختصاص داشت. در این بخش نیما عباسپور گفت: «این فیلم به خوبی به وظیفهی خود عمل کرده و این، مهمترین ویژگی مستند مورد بحث به شمار میرود.»
وی سپس با اشاره به تاثیر برخی جلوهپردازیها که به تعبیر او در برخی فیلمها قابلیت آن را دارد تا ذهن تماشاگر را پراکنده کند گفت: «از آنجا که این فیلم قرار است برای تماشاگرانی که هیچ اطلاعی از موضوع ندارند پخش شود، میتوان گفت مخاطبشناسی سازندهی «پرسپولیس- شیکاگو» نکتهی بسیار ارزشمند و مهمی است که در آن رعایت شده است. این در حالی است که به دلیل نمایش مستندها در جشنوارهها و مجامع فرهنگی، بسیاری از مستندسازها شناخت خوبی در این زمینه ندارند.»
اُرُد عطارپور نیز با اشاره به دشواریهای موجود در کاربرد تصویرها و نماهای آرشیوی گفت: «بخش عمدهای از تصویرهای مورد نیاز این فیلم از آرشیو فیلمخانهی ملی ایران تامین شده است؛ آرشیوی که خوشبختانه توسط افرادی بسیار دقیق، منضبط و حرفهای اداره میشود.»
وی افزود: «برخلاف تصور، فیلمهای آرشیوی مورد استفاده در این فیلم از برخی اشخاص مرتبط با موضوع گرفته نشده؛ این در حالی است که اساساً چنین تصوری، تلاش برای نازل دیدن یک فعالیت گروهی است.»
انتهای پیام
نظرات