به گزارش ایسنا، امام حسین(ع) در شب ۲۸ رجب سال ۶۰ هجری همراه با بیشتر خاندان خویش و بعضی یاران، پس از وداع با جدش پیامبر اکرم(ص) از مدینه به طرف مکه حرکت کرد.
امام حسین(ع) هدف خروج از مدینه را در وصیتنامهاش چنین بیان میکند:«... و جز این نیست که برای اصلاح در میان امت جدم خارج شدم. مییخواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده و به راه و روش جدم (رسول خدا) و پدرم علی (ع) رفتار کنم.»
کتاب «سفر شهادت» جلد هفتم از مجموعه کتابهای در قلمرو اندیشه امام موسی صدر است که دربردارنده گفتارهای او دربارۀ قیام عاشورا و ابعاد و نتایج و پیامدهای این نهضت است. امام صدر در این گفتارها تلاش میکند تا پیشزمینههای این واقعه و اهداف امام حسین را از این حرکت روشن کند.
در گفتارهایی از این کتاب، نقش و تأثیر حضرت زینب نیز بررسی شده است. او این واقعۀ(محرم) سال ۶۱ هجری را به تاریخ پیوند میزند و آن را یکی از حلقههای تقابل حق و باطل قلمداد میکند. امام موسی صدر در این گفتارها علاوه بر تبیین هدف امام حسین به آسیبشناسی سوگواری و هدف از سوگواریها پرداخته است.
در بخش های از کتاب «سفر شهادت» امام موسی صدر با طرح این پرسش که «چرا میگویند زیارت امام حسین (ع) بالاتر از حج و عرفه است؟» توضیح میدهد:
«میدانیم که روز عرفه روزی است که حج با آن شروع میشود، یعنی بعد از اتمام عمره حاجیها به عرفات میروند و حج با آن شروع میشود. حاجی لباس احرام میپوشد و آماده حج میشود، ولی اولین کاری که باید انجام دهد، حتی قبل از نماز، این است که از ظهر تا غروب در عرفات بماند. این اولین عمل و اولین منسک از مناسک حج است. در این روز، زیارت امام حسین (ع) استحباب دارد و تأکید ویژهای بر آن شده است. چه تناسبی بین ایندو وجود دارد؟
... بین امام حسین (ع) و حج رابطهای هست. امام حج یزید را ترک کرد تا در کربلا با خونش حج کند. کسانی که قصد ترور امام را داشتند، در زیر لباسهایشان اسلحه حمل میکردند و در حین حرکت میان صفا و مروه و طواف کعبه، به دنبال فرصتی بودند تا امام را به قتل برسانند. امام این حج صوری و یزیدی را رها کرد تا حج حسینی به جای آورد. کشته شد تا حج حقیقی حفظ شود. پس رابطهای بین کعبه و امام حسین (ع) وجود دارد. به همین سبب، هر زمانی که موسم حج و عمره است، ایام زیارتی امام حسین (ع) هم هست. برای اینکه او بود که این سنت و مناسک را حفظ کرد و حیات را دوباره به اسلام و کعبه بازگرداند.
... اسلام واقعی اسلام حسین است و به همین سبب، زیارت با معرفت امام حسین (ع) برای حسینیها بالاتر از هزاران حجی است که یزیدیها بهجا میآورند. این معنای آن است که میگویند زیارت امام حسین (ع) بالاتر از حج و عرفه است، والّا همه عزت و شرف او از اسلام است و امکان ندارد بالاتر از حج و اسلام باشد، زیرا همه عظمت او از اسلام و از حج است. بله، هزاران حج صوری با زیارت امام حسین (ع) برابری نمیکند، چون حج واقعی و اسلام حقیقی به دست او سیراب شد و رشد کرد و حیات خود را دوباره پیدا کرد.»
پی نوشت:
از امام صادق علیه السلام روایت شده:
«عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ وَ اللَّهِ لَوْ أَنِّی حَدَّثْتُکُمْ فِی فَضْلِ زِیَارَتِهِ لَتَرَکْتُمُ الْحَجَّ رَأْساً وَ مَا حَجَّ أَحَدٌ وَیْحَکَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اتَّخَذَ کَرْبَلَاءَ حَرَماً آمِناً مُبَارَکاً قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَ مَکَّةَ حَرَماً قَالَ ابْنُ أَبِی یَعْفُورٍ قَدْ فَرَضَ اللَّهُ عَلَی النَّاسِ حِجَّ الْبَیْتِ وَ لَمْ یَذْکُرْ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ وَ إِنْ کَانَ کَذَلِکَ فَإِنَّ هَذَا شَیْءٌ جَعَلَهُ اللَّهُ هَکَذَا أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع إِنَّ بَاطِنَ الْقَدَمِ أَحَقُّ بِالْمَسْحِ مِنْ ظَاهِرِ الْقَدَمِ وَ لَکِنَّ اللَّهَ فَرَضَ هَذَا عَلَی الْعِبَادِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْإِحْرَامَ لَوْ کَانَ فِی الْحَرَمِ کَانَ أَفْضَلَ لِأَجْلِ الْحَرَمِ وَ لَکِنَّ اللَّهَ صَنَعَ ذَلِکَ فِی غَیْرِ الْحَرَمِ».
به خدا قسم، اگر در فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام با شما سخن میگفتم، قطعا، حج را به طور کلی رها میکردید، و هیچکدام از شما حج نمیرفت، مگر نمی دانی که خداوند سبحان قبل از اینکه مکه را حرم خود بگیرد، کربلا را حرم امن و مبارک خود گرفت، ابن ابی یعفور عرضه داشت؛ خداوند حج بیت الله را بر مردم واجب نمود در حالی که ذکری از زیارت امام حسین علیه السلام نیاورد، حضرت فرمودند: اگر چه این گونه است، چرا که این چیزی است که خداوند آن را چنین قرار داده است، آیا نشنیده ای کلام امیرالمومنین علیه السلام را که: همانا کف پا (باطن قدم) سزاوارتر به مسح کشیدن نسبت به روی پا میباشد، لیکن خداوند مسح ظاهر پا را بر بندگان واجب نموده است، آیا نمیدانی که احرام بستن اگر در حرم بود، بهتر می بود، لیکن خداوند احرام بستن را در غیر حرم مفروض نمود. (وسائل الشیعه/ج14/ص514)»
انتهای پیام
نظرات