به گزارش ایسنا،وی با اینکه سن جشنواره موسیقی نواحی ایران به یازده سالگی رسیده است، و سال ها عنوان موسیقی نواحی و اقوام از رسانه ها منتشر شده یا روی بیلبوردهای شهری بالا رفته، اما هنوز هم تعداد بسیارزیادی از مردم با واژه موسیقی اقوام نا آشنا هستند و آن را موسیقی محلی خطاب می کنند!
بسیاری از نوجوانان و جوانان موسیقی پاپ و خارجی را به موسیقی اقوام ترجیح میدهند. نسل های کمی قدیمی تر هم هنوز با یاد صدای آغاسی و آهنگ بابا کرم خاطرات خود را مرور می کنند و کسی اسمی از موسیقی نواحی و اقوام هم نمیآورد!
«سلیقه ها فرق کرده است و متاسفانه نسل امروز کمتر به موسیقی های محلی توجه میکنند. شاید تعداد هنرمندان این بخش از موسیقی هم کم شده است.» این نظر بانویی است که متولد دهه 1340 است و چون به موسیقی اقوام علاقه دارد به اتفاق همسرش برای تماشای اجرای عمومی جشنواره موسیقی نواحی به پارک مادر کرمان آمده است.
یکی دیگر از مخاطبان این جشنواره که دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و متولد دهه 40 است، به ایسنا، می گوید: اگر سازها را در تلویزیون نشان میدادند نسل جدید با این نوع موسیقی تا این اندازه بیگانه نمیشد و با فرهنگ خودش احساس غریبی نمیکرد.
مادر ستایش، همان دختری که ترجیح میدهد موسیقی خارجی گوش کند، نیز متولد دهه 1360 است و دختر دیگری هم به اسم نیایش دارد که پنج سالش است. او که به موسیقی نواحی علاقه زیادی دارد، معتقد است: وقتی دخترانش این ساز و لباس محلی که این نوازندهها تن شان کردهاند را کمتر میبینند، چطور میتوانند با موسیقی اقوام آشنایی داشته باشند؟
او ادامه می دهد: وقتی موسیقی محلی را از نزدیک میبینم و میشنوم روح و روانم آرام می شود و چون دوست دارم دخترانم را با این نوع موسیقی آشنا کنم سعی می کنم هر جایی که موسیقی اقوام اجرا میشود، آنها را ببرم تا از نزدیک این موسیقی را ببینند و بشنوند.
«آنقدر که کنسرت موسیقی پاپ برگزار میشود، کنسرت موسیقی سنتی و محلی برگزار نمیشود» این جمله را یک مهندس برق که آن هم متولد دهه 1360 است، مطرح میکند و ادامه میدهد: من در گوشی تلفن ام بیشتر موسیقی سنتی، آرام بخش و روح نواز گوش می کنم.
او با اشاره به تجربه اش در کنسرت گروه «رستاک»، اضافه می کند: احساس میکنم دغدغه اصلی بیشتر مردم شاد بودن است. یک بار که به کنسرت این گروه موسیقی رفتم، تا زمانی که موسیقی شاد اجرا میشد، مردم دست میزدند و شادی میکردند اما همین که به بخش موسیقی غمناک رسید، صندلیهای سالن هم کم کم خالی شد.
محمد علمدار 12 ساله هم چیزی درباره موسیقی نواحی و اقوام ندارد اما چون با خانوادهاش به پارک مادر آمده و صدای سازو آواز شنیده است، کمی نزدیکتر آمده تا ببیند چه خبر است.
«موسیقیهای حالا روحیه مردم را خراب کرده است و بیشتر جوانان دوست دارند موسیقی غمگین گوش دهند اما من موسیقی قدیم را دوست دارم. ما با صدای آغاسی و آهنگ بابا کرم به وجد میآمدیم اما حالا جز خانه جایی را نداریم که برویم. کانالهای تلویزیونی را هم که عوض میکنیم یا یک کارشناس مذهبی در حال صحبت کردن است یا شخصی در حال نوحه خوانی است.» این حرفها را نیز یک کارمند بازنشسته که متولد دهه 1330 است، مطرح می کند.
در این میان برخی هم دوست دارند چنین برنامهها و جشنواره هایی در طول سال مرتب برگزار شود و تنها به یک بار در سال محدود نشود.
از بین نظرات نسلهای مختلف اما نظر زهرا از همه عجیبتر است که وقتی یک گروه لری روی صحنه میرود و اسم لرستان را میشنود،میگوید: مگر لرستان یکی از شهرهای کشورهای خارجی نیست!
او کلاس دوم راهنمایی است و بیشتر موسیقی ترکی- استانبولی گوش میدهد و با آنکه شهروند کرمان محسوب میشود اما هنوز باغ شازده ماهان را ندیده و معتقد است: مردم کرمان تفریح خاصی ندارند. فقط هر پنجشنبه سر خاک اموات از دنیا رفته میروند و دوباره به خانههایشان برمیگردند.
یکی از متولدین دهه 1380 نیز به خبرنگار ایسنا، میگوید: حاضر است برای خرید بلیت کنسرت موسیقی پاپ هزینه کند اما برای کنسرت موسیقی محلی پول نمیدهد چون موسیقی محلی را مثل حالا میتواند در پارک هم ببیند.
شاید به قول منصوره ثابت زاده- پژوهشگر موسیقی و مدرس دانشگاه- باید سازها را نشان داد. زیرا اگر آنها را پنهان کنیم به ادبیات فارسی ضربه زدهایم. شعر معاصر ما خالی از واژگان موسیقی و نام سازها شده است زیرا جوانان ما ساز را در تلویزیون نمیبینند بنابراین تِمی برای خلق آن ندارند.
شاید اگر سازها نشان داده میشدند
ستایش- نوجوانی که شناختی از موسیقی اقوام ندارد، امروز نظر دیگری داشت و معتقد نبود: مفهوم شعرهای موسیقی پاپ ایرانی درباره عشق است در حالی که موسیقیهای خارجی معنای بهتری دارند. چون من هم کلاس زبان انگلیسی می روم و تا حدودی متوجه شعرهای خارجی میشوم، ترجیح می دهم صدای نوازندگان خارجی از جمله کیتی پری را گوش کنم.
فریبرز رستمی روز گذشته در نشست پژوهشی یازدهمین جشنواره موسیقی نواحی به ضرورت داشتن تاریخ تحلیلی موسیقی تاکید و بیان کرد: فکر کردیم اگر بعد از مشروطه، غربی شویم خیلی خوب است، شیفتگی ما به غرب باعث شد که گذشته خودمان را نبینیم و تاریخ تحلیلی موسیقی نداشته باشیم، امروز داشتن تاریخ تحلیلی موسیقی برای ما یک ضرورت است و اگر این مهم را داشته باشیم شیفته شهر نمیشویم.
از طرفی شاید هم باید از این تغییرات استقبال کرد و به قول همین پژوهشگر موسیقی نواحی که راز ماندگاری سنت را تغییر می داند، این امر را جزو سرشت سنت موسیقی بدانیم.
انتهای پیام
نظرات