به گزارش ایسنا، متن یادداشت دکتر عباس خامهیار در پی درگذشت این اندیشمند، نویسنده و پژوهشگر به این شرح است: «با تاسف و اندوه فراوان مطلع شدم که دوست قدیمی و عزیزم جناب دکتر محمد تقیخانی، استاد با فضیلت و معاون آموزشی اسبق دانشگاه تهران صبح روز سهشنبه، ٢١ فروردین ماه به رحمت ایزدی پیوست.
جامعه دانشگاهی کشورمان بویژه دانشگاههای مختلف تهران، تلاشهای ارزنده ایشان در ارتقای سطح نظام آموزش عالی را به خوبی میدانند و قدردان او هستند. اما آنچه که اینجانب میخواهم بدان اشاره کنم، تلاش مرحوم دکتر تقیخانی در منطقهای کردن نظام آموزشی کشور و بخصوص فرا ملی کردن دانشگاه تهران به عنوان دانشگاه مادر و جایگاه رفیع آن در نظام آموزشی کشور است، تا بدینوسیله همگی یادی از او داشته باشیم، به روان پاکش درود بفرستیم و راهش را ادامه دهیم ...!
در این مقال تمایل دارم سخن از طرح بزرگ و ناتمامی به میان آورم که علیرغم تلاشهای اینجانب و زندهیاد تقیخانی و دیگر هم دانشگاهیهای او، متاسفانه تاکنون هیچ نتیجهای در بر نداشته و به انجام نرسیده است. این طرح را با کمال تاسف میتوان قربانی کشمکشها و رقابتهای جریانهای سیاسی داخلی در سالهای گذشته دانست!.
آنچه مسلّم است، دانشگاه تهران دانشگاه مادر ایران است و از این جهت تأسیس شعبه یا پردیس این دانشگاه در هر کشوری در منطقه به دلیل جایگاه آن و بعنوان ویترین نظام آموزش عالی جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت فوقالعادهای است و بدیهی است که بدلایل گوناگون، کشور لبنان در صدر این اولویتها قرار دارد.
در سال ١٣٧٠ اینجانب با مأمور به خدمت شدن از دانشگاه تهران به معاونت بینالملل وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به عنوان وابسته فرهنگی کشورمان عازم لبنان شدم.
از دیرباز بیشتر کشورها در لبنان به تاسیس دانشگاه اقدام کردهاند. از جمله دانشگاه آمریکایی بیروت در سده گذشته؛ یعنی از نیمه دوم قرن نوزدهم و دقیقاً از سال 1866 میلادی در بیروت تاسیس شد. همچنین دانشگاههای سن ژوزف و یسوعی وابسته به سازمان پدران مسیحی در سال 1875 در لبنان تأسیس شدند.
چنانچه محل فارغالتحصیلی چهرههای برجسته جهان عرب و کشورهای اسلامی را جستجو کنیم، خواهیم دید که فهرست اسلامی آنان در بیش از دویست صفحه مربوط به دانشگاه آمریکایی بیروت است. بیشتر زمامداران و شخصیتهای فرهنگی، سیاسی، علمی، ادبی، مذهبی، روزنامهنگاران و نویسندگان سرشناس کشورهای اسلامی و بهویژه کشورهای عربی، فارغالتحصیلان دانشگاه آمریکایی بیروت هستند. اندیشه و پایه فکری این افراد، در دانشگاه آمریکایی بیروت شکل گرفته و پرورش یافته است. سید محمود حسابی، امیر عباس هویدا عبدالحلیم خدام، سلیم الحص، فؤاد سنیوره و علی اکبر صالحی و ... از فارغالتحصیلان این دانشگاه هستند.
همچنین جرجی زیدان نویسنده و تاریخنگار برجسته مسیحی، جرج حبش، حمد بن جاسم و ارسلان که نقش اساسی در تحولات جهان عرب ایفا کردند و نیز حنان عشراوی شخصیت نخست مذاکرهکننده سازش با رژیم صهیونیستی، شهید عماد مغنیه فرمانده مقتدر مقاومت اسلامی لبنان، امیر حافظ و دیگر نامهای آشنا و درخشانی که در حوزههای مختلف علمی، هنری، فرهنگی و سیاسی در غرب آسیا، صاحب نام و شهرت بودهاند، در این دانشگاه تحصیل کردهاند.
سیاستمداران برجسته آمریکایی ومنطقهای همچون فیلیپ حبیب، رفیق حریری و سلیم الحص عضو هیأت امنای دانشگاه آمریکایی بیروت و فارغالتحصیل دانشگاه یسوعی هستند و در این دانشگاه نقش بزرگی ایفا کردهاند.
کشور مصر علیرغم فقر اقتصادی و بحرانهای اجتماعی شدید ناشی از آن نیز دانشگاههای مختلفی را در کشورهای دیگر از جمله لبنان و سودان تأسیس کرده است که از آن میان "الجامعةالعربیه" در لبنان وابسته به دانشگاه اسکندریه این کشور است.
از اواخر دهه شصت تاکنون، هنگامیکه اینجانب پیشنهاد تأسیس پردیس دانشگاه تهران را در لبنان ارائه کردهام، آمریکاییها و کشورهای غربی دهها دانشگاه در مناطق پیرامونی ما تأسیس کردهاند. بیش از 6 دانشگاه مهم تنها در شهرک دانشگاهی قطر تأسیس شده و به جذب دانشجویان ایرانی و کشورهای دیگر منطقه پرداخته است. هماکنون دانشگاههایی از 6 ایالت آمریکا، نمایندگیهای خود را ایجاد کرده و در حال جذب دانشجو هستند. با توجه به امکانات گسترده این کشورها دانشگاههای منتسب به آنها دانشجویان زیادی را پذیرش کرده و هزینههای هنگفتی را از آنان و خانوادههای ثروتمندشان دریافت میکنند.
6 دانشگاه و دانشکده آمریکایی در کشورهای عمان، اردن، فلسطین اشغالی، کویت، دبی و شارجه سخت در حال فعالیتند. در قاهره، دانشگاه آمریکایی بزرگی وجود دارد که از سال 1919 میلادی تأسیس شده است. در شهر سلیمانیه عراق دانشگاه آمریکایی تأسیس شده و در شهر دهوک عراق نیز کلنگ احداث دومین دانشگاه آمریکایی به زمین زده شده است. آمریکاییها علیرغم اختلافات و تنشهایی که با دولت سودان دارند، دانشگاهی در خارطوم پایتخت این کشور تأسیس کردهاند که نقش مهمی در جذب دانشجویان شمال آفریقا به عهده گرفته است.
در ماههای گذشته، سفیر آمریکا در الجزایر به مردم این کشور خبر تأسیس دانشگاه آمریکایی را داده است. همه این دانشگاهها که در دو دهه اخیر تأسیس شدهاند ، مبادرت به جذب دانشجو میکنند و به عنوان کانونهای آموزشی و پایگاههای بزرگ فرهنگی آمریکاییها در منطقه به شمار میروند.
اینجانب از همان آغاز حضور در لبنان، به عنوان یک اقدام مهم و حتی نخستین فعالیت، تلاش و کوششم این بود تا نسبت به تأسیس پردیس دانشگاه تهران در این کشور اقدام کنم. برای اجرای این طرح، مقدمات آن تهیه و آماده شد. وابستگیهایم به دانشگاه تهران بسیار زیاد بود، به دلیل فارغالتحصیل شدن از آن و داشتن علایق و موقعیتهایی نظیر عضویت هیأت علمی جهاد دانشگاهی و مسؤولیت جهاد دانشگاهی دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ارتباط با وزرای علوم، رؤسا و نماینده ولی فقیه در دانشگاه تهران و ...، بر پیگیری این طرح و ایجاد زمینه رضایتمندی برای اجرای آن اصرار داشتم. اولین کسیکه این طرح را به لبنان آورد و ارائه کرد، مرحوم دکتر حریرچی، استاد ادبیات عرب بود که از اساتید مؤمن و برجسته دانشگاه تهران بود و این طرح را در اردیبهشت ماه سال 1370 در بیروت رونمایی کرد.
وی جلسات و دیدارهای متعددی با نمایندگان سیاسی و فرهنگی و دانشگاهی کشورمان، دبیران وقت و فعلی حزبالله، مرحوم علامه فضلالله، علامه شمسالدین و دیگر شخصیتهای دانشگاهی لبنان برگزار کرد و آنچه لازم به نظر میرسید را توضیح داد و بیان کرد و با امید بسیاری مبنی بر پذیرش و اجرای طرح، به کشورمان بازگشت.
دکتر شمسالدین وهابی و زندهیاد دکتر محمدتقیخانی معاونان اداری- مالی و آموزشی وقت دانشگاه تهران در آبانماه سال 1371 به منظور بررسی و شناخت قابلیتهای اجرایی طرح و برآورد هزینههای اولیه و انجام توافق نهایی در صورت تأیید آن، به بیروت آمدند.
آنان به دلیل سابقه، توان و تعداد زیاد فارغالتحصیلان دانشگاه آمریکایی، در موفقیت این طرح تردید داشتند. با دبیران کل، وزیر علوم وقت و رؤسای دانشگاههای مختلف از جمله دانشگاه آمریکایی ملاقات کردند. فاصله و برتری علمی دانشگاه تهران را بهویژه در دورههای کارشناسی ارشد و دکتری نسبت به دانشگاه آمریکایی کاملاً احساس کرده و با امیدی فراوان به امکان اجرای طرح، به کشور بازگشتند.
مرحوم تقیخانی از این موفقیت و توانمندی دانشگاهش در رقابت با چنین دانشگاههایی به وجد آمده بود.
این دو بزرگوار در بازگشت به تهران طی گزارشی به رئیس وقت دانشگاه دکتر رحیمیان، ضرورت قطعی تأسیس پردیس دانشگاه تهران در بیروت را ارائه کردند و متذکر شدند: "البته در اجرای آن طرح مشکلات و موانعی نیز وجود دارد که میبایست مرتفع شود".
جریانهای سیاسی و اجتماعی کشور لبنان نیز برای اجرای چنین طرحی یکدل و آماده بودند و تأکید داشتند که امروز بهترین فرصت برای دریافت چنین مجوزی است و مشخص نیست که در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد.
مرحوم علامه فضلالله در ملاقاتهایی که با این دو هیأت داشت، یادآور شد: " ایران در لبنان ملت دارد، اما دیگران از این ویژگی برخوردار نیستند. لبنان در حقیقت خط مقدم مقاومت برای ایران به شمار میرود. امروز وزیر آموزش عالی، فردی شایسته، با روحیه ضداسرائیلی و اهل فرهنگ است، اگر با او صحبت کردید، سلام مرا نیز به او برسانید ... و از این فرصت استفاده کنید."
من نیز در این ملاقات هیئت ایرانی با وزیر علوم لبنان حضور داشتم. "میشل اده" فردی مسیحی و سردمدار نهضت دانشجویی ضدآمریکایی و ضدصهیونیستی در دوران دانشجویی خود بود. لبنانیها معتقدند که وی از چهرههای شاخص مبارزه با صهیونیزم از دوران جوانیاش بوده است.
دو وزارت آموزش و پرورش و علوم لبنان به تازگی با هم ادغام شده بودند و این امر زمینه اجرای چنین رویکردی را تسهیل میکرد. علامه فضلالله در تأیید طرح گفته بود: "این طرح برای موقعیت انقلاب اسلامی در لبنان که به منزله حضور در تمام منطقه است، از مهمترین شرایط مساعد سیاسی و کمک به مسلمانان است که امکان دارد تکرار نشود. لذا آماده همکاری هستیم و این موضوع برای ما مهم است. در کشور لبنان هفده دانشگاه رسمی وجود دارد و تهاجم فرهنگی غرب در این عرصه جدی است و ما هیچ مرکزی نداریم. دانشگاه مرکز یورش تهاجم فرهنگی علیه ماست".
سیدحسن نصرالله نیز معتقد بود: "اوضاع سیاسی در این زمان، برای دریافت مجوز بسیار مناسب است. چه از لحاظ ارتباط با مسؤولین مربوطه، چه رابطه میان دولتیها و چه رابطه میان دو کشور لبنان و ایران. از این رو واگذاری این طرح به آینده مناسب نیست". سیدحسن نصرالله در اردیبهشت سال 70 به مرحوم حریرچی توصیه کرد: "تنها کاری که از طرف جمهوری اسلامی در کشور لبنان، بهویژه در میان مسلمانان به طور عموم و شیعیان به طور ویژه میتواند سالهای طولانی ماندگار باشد، ایجاد شعبه دانشگاه تهران است. من سالهای پیش، ایجاد چنین دانشگاهی را برای مقامات جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد کرده بودم، زیرا وجود چنین دانشگاهی از طرف دانشگاه تهران که مقامی والا و بینالمللی دارد، برای همه ما تحقق یک رؤیای طلایی به شمار میرود".
مرحوم علامه فضلالله در تاریخ 70/2/23 در بیروت تاکید کرد: "باز شدن این دانشگاه علاوه بر حضور فرهنگی جمهوری اسلامی به طور دائم و پایا، خدمت عظیمی به اسلام و شیعیان لبنانی است. من این طرح را مقدمه برآمدن آرزوی تمام مسلمانان لبنان، بهویژه شیعیان محروم این سرزمین میدانم".
علیرغم تلاش فراوان و دیدگاه همسو و موافق شخصیتهای سیاسی، دانشگاهی و علمی در لبنان، اما این کار ناکام ماند! از ابتدای پیروزی انقلاب این طرح را همه دستاندرکاران با مسؤولین در میان گذاشتند، اما متأسفانه به دلیل رقابتی که میان دانشگاههای غیر دولتی و دولتی وجود داشت، با این کار مخالفت شد و طرح تاسیس شعبه دانشگاه تهران در بیروت زمین خورد و متاسفانه هم اکنون در شرایط اقتصادی ما و سیاسی آنها، انجام چنین طرحی امکانپذیر نیست. این دانشگاه میتوانست برای جذب هزاران دانشجوی منطقه نقش مهمی ایفا کند و حتی برای دانشگاه تهران درآمدزا باشد و متقابلا رؤیای طلایی بسیاری از لبنانیها را نیز محقق کند. اما دریغ و افسوس که این کار به سرانجام نرسید!
امید است روزی آمار دانشگاههای آمریکایی و کشورهای غربی در منطقه پیرامونی ما که از سال 1371 به بعد تأسیس شدهاند، با تعداد دانشجویان آنها احصاء، مقایسه و طرحهای اسلامستیزی، شرقستیزی، ایران و شیعهستیزی در این دانشگاهها بررسی شود و مورد مطالعه و پژوهش قرار گیرد تا میزان زیان این کار زمین مانده مشخص شود.
به نظر میرسد این امر مهم یک کار ناکرده و یک نقطه تاسفآور در کارنامه عملکرد ما در لبنان است و نیز آرزوی بر باد رفته مرحوم دکتر تقیخانی و همکاران اوست.
بسیاری از طرحها و ایدههای مهم اینچنیی متاسفانه با مشاجره سیاسی به شکل مسخرهآمیزی پایان مییابد !!
چگونه میتوان این فرآیندها را اصلاح کرد؟ آیا با کار رسانهای میتوان در برابر چنین اشتباهات جبرانناپذیری ایستاد؟ آیا ساختار کشورهای رابطهمحور ـ که تا حدودی کشورمان نیز چنین است ـ که طرحهای آنان به این شکل ناتمام میماند را میتوان اصلاح کرد؟ آیا میتوان در این باره آسیبشناسی کرد؟!
چالشها و مشکلاتی از این دست در حال حاضر نیز پا برجاست و خود را همواره در جاهای مختلف نشان میدهد. هرجایی که مشکلات این چنینی رخ مینماید، ناشی از همان رقابتها و درگیریهای مسائل سیاسی داخلی است.
بازگو کردن بیشتر این موضوع، مشکلی را حل نمیکند، گرچه این سختیها هنوز هم وجود دارد.
نکتهای را که باید اضافه کنم، این است که زمین احداث دانشگاه از طرف شهید سید عباس موسوی دبیر کل سابق حزب الله آماده واگذاری بود. آمادگی دانشگاه تهران هم به حدی زیاد بود که در فکر و اندیشه برنامهریزان قرار داشت.
آن روزها حاجبابایی ـ مسؤول وقت امور حقوقی دانشگاه تهران ـ به من گفت: "امکاناتی که برای هر دانشکده در داخل تأمین کردهام، برای شعبه دانشگاه تهران در لبنان هم تدارک دیدهام ..."
اگر صورتجلسهها و ملاقاتها را مرور کنیم، خواهیم دید با چه شور و شوقی از این طرح استقبال شده بود و چگونه این مسأله به عنوان ایده اولیه تازه مطرح شد. دانشگاه آمریکایی ابتدا از یک دانشکده پزشکی آغاز شد. نیاز نیست تا یکباره دانشگاهی بصورت کامل ایجاد شود. امروزه در کشورهای آفریقایی مبلغان مسیحی از بیمارستان و یا از دانشگاه پزشکی به عنوان محملی برای خدمترسانی به مردم بومی در تبلیغ آیین خود استفاده میکنند.
آمریکاییها هم اینگونه کار خود را آغاز کردند، درحالیکه ما این گونه عمل نکردیم. هنوز هم با گذشت حدود چهل سال هیچ جایگاهی در این خصوص نداریم و در شرایط کنونی این امکان از بین رفته است.
البته در این اواخر، مجلس اعلا و حزبالله دانشگاهی را تحت عنوان «دارالحکمه» به وجود آوردند که سال گذشته از آن بازدید کردم. این مراکز بومی محسوب میشوند نه دانشگاهی بینالمللی و از طرف دیگر اعتبار، جایگاه، فراگیری و قدرت جذب دانشگاه تهران را ندارند
در پایان با گرامیداشت مجدد یاد و خاطره زندهیاد دکتر تقیخانی، امیدوارم آرزوی این بزرگمرد علمی و دانشگاهی کشورمان با همت والای هماندیشان او تحقق یابد… .
آمین یا ربالعالمین».
انتهای پیام
نظرات