نیکا نصیری ـ کارشناس ارشد برنامهریزی توریسم ـ در یادداشتی با عنوان «نگاهی به یازدهمین نمایشگاه گردشگری تهران» که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: «هر ساله نمایشگاههای گردشگری مختلفی در سراسر جهان برگزار میشود که از کارشناسان و متخصصان جدی این صنعت تا گردشگران و علاقهمندان از سراسر جهان را به خود جلب میکند، نمایشگاههایی مانند «فیتور» اسپانیا که از ۱۶۵ کشورجهان در آن شرکت میکنند و نقطه ارتباطی کشورهای اسپانیاییزبان مانند آمریکای لاتین، اسپانیا و پرتغال محسوب میشود. یا نمایشگاه ITB در برلین که از بیش از ۱۸۰ کشور جهان در آن شرکت میکنند و در واقع این نمایشگاهها بیش از یک رویداد ملی، اتفاق مهمی در صنعت گردشگری جهانی محسوب میشوند.
همه نمایشگاههای گردشگری که برگزار میشوند اهداف نسبتاً مشترکی را دنبال میکنند؛ ارتباط و آشنایی افراد، متخصصان و سرمایهگذاران در قسمتهای مختلف این صنعت، مانند شرکتهای خدماتی و هواپیمایی، بیمه، هتل، اقامت و حمل و نقل و... .
این نمایشگاهها فرصت خوبی برای تبادل اطلاعات، بازاریابی و معرفی خدمات و محصولات جدید در این صنعت رو به رشد است، شرکتهای مختلف سعی میکنند از این فرصت محدود، نهایت استفاده را ببرند تا به معرفی هر چه بهتر خود بپردازند و همچنین محصولات و خدمات مورد نیاز خود را به بهترین قیمت پیدا کنند.
بخش جذاب دیگر در هر نمایشگاهی از این دست وجود کارگاهها، نشست و سمینارهای جنبی در طول دوره برگزاری نمایشگاه است که معمولاً به مباحث تخصصیتر میپردازند و مخاطبان خاص خود را دارند. مطالبی که معمولاً در شرایط عادی دسترسی به آنها آسان نیست! مثل نشستهای تخصصی گردشگری کودک، نگرانی گردشگری جهانی از بحث تروریسم، مباحثی چون گردشگری سلامت، اقتصاد گردشگری، توسعه پایدار، آینده پژوهی صنعت گردشگری و...
نمایشگاه گردشگری تهران نیز مهمترین رویداد گردشگری ایران است که به تازگی یازدهمین دورهی آن برگزار شد و طبیعتاً اختلاف زیادی با میانگین جهانی دارد.
نمایشگاه امسال در ۱۳ سالن در محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی برگزار شد. از بخشهای جدید نمایشگاه امسال، گردشگری «گُل» بود که سالنی به این منظور اختصاص دادهشده بود، ولی تقریباً به فروش گلدان ختم شده بود. از دیگر بخشها، گردشگری سلامت بود که به معرفی چند بیمارستان و خدمات آنها محدود بود.
طبق رسم هر ساله سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، امسال نیز همه استانها در سالن ۳۸ غرفهای مخصوص به خود داشتند که در رقابتی عجیب هر کدام سعی کرده بودند با تهیه ماکتهایی از جاذبههای دیدنی استان و همچنین صنایعدستی، موسیقی و خوراکی، استان خود را هر چه بهتر معرفی کنند.
در فضای باز نمایشگاه هم چادرهای عشایری و غرفههای فروش خوراکیهای محلی از استانهای مختلف برپا بود و همینطور هر از گاهی گروه رقص و موسیقی به اجرای برنامه میپرداختند همچنین کافههای سیار هم در کنار غرفههای خوراکی حضور پر رنگی داشتند، اما با وجود همه اینها به نظر میرسد این نمایشگاه راه زیادی تا بهینه شدن دارد. اشکالاتی که براحتی حتی بهعنوان یک بازدیدکننده غیرمتخصص نیز به چشم میآمد.
نخستین تصویری که از نمایشگاه بینالمللی در ذهن هر فردی شکل میگیرد فضای بسیار بزرگ و در نتیجه یک پیادهروی اساسی از این سالن به آن سالن بود. از نقدهای وارد شده به این نمایشگاه زمانبندی آن بود که در این یادداشت به آن اشاره شده؛ برگزاری این نمایشگاه در زمستان که روزها کوتاه است و ساعت محدود آن که با دو ساعت اضافه شدن تا ساعت ۱۸ بود و همچنین تعداد روزهای کم و چهار روزهی آن که از نمایشگاههای بزرگ که پنجروزه است نیز کوتاهتر بود و همچنین اطلاعرسانی ضعیف از چند و چون برنامهها و امکانات، ازدحام بیشتری را متوجه دو روز پایانی کرده بود.
برای ورود به نمایشگاه ترافیک نسبتاً سنگینی بود و پارکینگها بدون تابلو و در نهایت راه و ترافیک به چند مسؤول ختم میشد که پس از گرفتن ۵ هزار تومان، به شما نوید میدادند جلوتر بالاخره جایی برای پارک کردن هست، صرفاً با یک قبض که در آن مثلا نوشته بود؛ «رینگ شرقی»، بدون اینکه در خارج از پارکینگ هم تابلویی زده باشند مبنی بر اینکه اینجا کجاست و در برگشت برای رسیدن به ماشین بتوان به آن نقطه رسید.
در فضای باز نمایشگاه به یکباره با انبوهی غذای هیجانانگیز محلی همراه با افراد بومی منطقه و سیاهچادرهایی جذاب مواجه میشدید که با وجود جذابیت و با نشاط بودن به وضوح سازماندهی خاصی نداشت (از منظر یک بازدیدکننده). دورِ هر چادر و بساط پخت و پز تعداد زیادی افراد کنجکاو که اسم غذا و نوع غذا رو میخواستند بدانند نیز جمع بودند. گاهی به صورت خودجوش اسم بزرگ غذا (آش، سوپ، نان) صرف نظر از اینکه چه نوع و با چه محتویاتی بود به ستونی از چادر نصب شده بود، درحالیکه مثلاً نام کلیِ «کلانه» (نان محلی کردستان) برای مخاطب غیر بومی معلوم نیست که به معنی نان یا آش یا غذای دیگر است. هر از گاهی هم افرادی شیرینی و بروشور به دست، دیگران را به خرید محصولاتشان تشویق میکردند.
از هیجان این شلوغی که خارج میشدید، شانس پیدا کردن یک باجه اطلاعرسانی را داشتید که همان نقشه تاریخی و سالیان دور نمایشگاه کتاب را دریافت میکردید که عملاً کمک چندانی نمیکرد.
در سالن ۳۸ که نمایندههای استانی ادارههای میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری غرفه داشتند، فعالترین افراد غالباً شرکتها و بخشهای خصوصی استان بودند که با انرژی به توضیح و تبلیغ کارشان میپرداختند و معمولاً هم به چاپ و نشر بروشور و سی دی بسنده کرده بودند.
برنامههای رقص و موسیقی محلی که برای مراجعه کنندگان مخصوصاً بازدیدکنندگان غیرمتخصص جذابیت بالایی داشت، اطلاعرسانی درستی نشده بود و یکباره وسط سالن صدای ساز و دهل و نقاره به پا میشد.
ازدحام و سر و صدا که با صدای موسیقی در سالنها درهم شده بود، عملاً صحبت کردن با غرفهداران و تبادل اطلاعات جدیتر را با سختی همراه میکرد. همچنین برنامه زمانبندی و اطلاعرسانی دقیقی از نشستهای تخصصی وجود نداشت.
جای خالیِ رویکرد یکپارچه در حوزه زیستمحیطی و گردشگری پایدار و یا پرداختن به بحران آب و ارتباط آن با گردشگری به شدت احساس میشد.
در همه جای جهان، نمایشگاههایی از این دست باعث صرفهجویی فوقالعاده در زمان و هزینه برای شرکتکنندگان و مخاطبان میشود، اما با وجود رشد نسبی شرکتکنندگان خارجی در سالهای اخیر، به نظر میرسد این نمایشگاه همچنان یک نمایشگاه در سطح ملی است تا بینالمللی. همچنین ذوق و استقبال افراد غیرمتخصص از نمایشگاه بویژه غذا، موسیقی و غرفههای بومی نشان از ناشناخته بودن ظرفیتهای ایرانگردی و گردشگری داخلی دارد و فعال کردن ظرفیتهایی که همچنان به تمامی استفاده نشدهاند.
استقبال از نمایشگاه گردشگری امسال نشان میدهد مسافران صرفاً به دنبال اقامت در یک هتل و یا کنار یک ساحل نیستند، بلکه به دنبال تجربه شادی و همچنین مشتاقِ دیدن و تجربه فضاهای بومی هستند و این میتواند برای مقاصد، راهگشا و ایدهساز باشد. شاید با برگزاری برنامههای شاد و اطلاعرسانیهای دقیق، شهرهای خالی از گردشگر نیز با مسافران مشتاق و کنجکاو پر شود.
در مجموع نبود اطلاعرسانی دقیق، سایت منظم در فضای مجازی و حتی اپلیکیشنی مخصوص این رویداد در کنار نبود برنامهریزی و زماندهی در رویدادها باعث خستگی، سردرگمی و اتلاف وقت زیادی برای بازدیدکنندگان میشد و در مجموع میتوان گفت با وجود ۱۰ دوره تجربهی برگزاری، از ظرفیتهای موجود و ممکن چنین نمایشگاهی به تمام و کمال استفاده نشده بود.
اگر شانس بازدید از تمام سالنها و غرفههای مد نظرتان با موفقیت به دست میآمد در راه برگشت و برای رسیدن به پارکینگِ بدون تابلو، پیدا کردن محل پارک ماشین، آخرین چالش این نمایشگاه بود که باید از سر میگذراندید.»
انتهای پیام
نظرات