به گزارش ایسنا، جمعی از زندانیان کانون اصلاح و تربیت شهر زیبا در نمایش «خط باریک قرمز» به کارگردانی توماج دانش بهزادی، دغدغه و مشکلات مسیر زندگی خود را در قالب یک اثر نمایشی روایت کردند.
این نمایش که در بخش آف استیج سیوششمین جشنواره تئاتر فجر حضور داشت، تئاتری است در دل مستندی به نام «پس از حبس» به کارگردانی و تهیه کنندگی فرزاد خوشدست که از اوایل آبانماه امسال در کانون اصلاح و تربیت کلید خورده است و در تمام مدت حضور مددجویان کانون اصلاح و تربیت در محل اجرای نمایش، دوربینهای فیلمبرداری لحظات حضور آنها را ثبت میکرد.
«خط باریک قرمز» 8 بازیگر دارد که همه از بچههای کانون اصلاح و تربیت هستند و با هدایت توماج دانش بهزادی و نویسندگی کاملیا غزلی این نمایش را به صحنه بردند.
این بچهها که به دلایل مختلفی از دزدی و آدم ربایی گرفته تا مشارکت در قتل را در پرونده خود داشتند در «خط باریک قرمز» به خوبی از پس اجرای تئاتر برآمده بودند.
بر اساس قانون آیین دادرسی کیفری که انتشار تصویر و سایر مشخصات مربوط به هویت متهم نباید دیده شود، چهره تمام بازیگران را ماسک سفیدی پوشانده بود تا شناخته نشوند.
همچنین در تمام زمان اجرای نمایش بازیگران با پرسیدن سوالهایی از تماشاچیان با آنها ارتباط برقرار میکردند و پاسخ میگرفتند.
در قسمتی از نمایش نیز بازیگران با چیدن چهارپایههایی دو به دو روبروی هم که توسط خود بچهها ساخته شده بود، هر یک از بازیگران، شخصی را از بین تماشاچیان انتخاب کرد تا به عنوان ملاقاتی روبروی او بنشیند و صحبت کنند.
آخرین مونولگ این نمایش نیز با یادی از ایران و نمادی از آزادی همراه بود که یکی از بازیگران گفت: ایران مثل یک پرنده میماند، مثل یک پرنده در حال پرواز، مثل یک پرنده آزاد، کی گفته ایران شبیه گربه است...
وسپس همه باهم شعر: ای ایران ای مرز پر گهر ای خاکت سرچشمه هنر.... را خوانند.
خارج از نمایش و در بین صحبت با مددجویان کانون اصلاح و تربیت میشد دریافت که امیدشان به آینده بیشتر شده است و گویی یک توانایی جدیدی را در خودشان پیدا کرده بودند و تعدادی از آنها اظهار کردند که دوست دارند بعد از آنکه آزاد شدند، هنر تئاتر را به صورت جدی ادامه دهند و خودشان را از حالا، عضو گروه نمایشی توماج دانش بهزادی میدانستند.
خانوادههای این مددجوییان نیز که برای دیدن نمایش آمده بودند اظهار میکردند از زمانی که فرزندانشان در کانون اصلاح و تربیت با این گروه تئاتری همکاری میکنند، آرامتر شدهاند و اخلاقشان تغییر کرده است.
پدر یکی از بچهها میگفت؛ من پیش از این وقتی با پسرم صحبت میکردم زود عصبانی میشد ولی الان خیلی بهترشده است و مادر یکی دیگر از بچهها اظهار کرد که دوست دارد فرزندش آزاد شود و همین هنر را ادامه بدهد.
«خط باریک قرمز» در ابتدا قرار بود از 28 دی یعنی اولین روز جشنواره به مدت 4 شب اجرا داشته باشد، که در نهایت فقط یک شب و با دو نوبت اجرا در چهارم بهمن ماه روی صحنه رفت و چهرههای شناخته شدهای همچون مجبتی جباری، حبیب رضایی، مهدی رحمتی و... برای این اجرا حضور داشتند.
توماج دانش بهزادی کارگردان این اثر نمایشی که خود اصالتا اهل شهرستان بم است در گفتوگویی با ایسنا با اشاره به "زلزله بم" گفت: زلزله بم حالی را در من ایجاد کرد و میخواستم با بچههایی که در آنجا آسیب دیدند، تئاتر کار کنم ولی در آن زمان چنین امکانی نداشتم. تا اینکه مدتی قبل با فردی آشنا شدم که مستندی درباره زندان زنان کار کرده بود. این موضوع جرقهای را در ذهن من ایجاد کرد که ما میتوانیم با آموزش تئاتر در مددجویان کانون اصلاح و تربیت تغییر ایجاد کنیم تا در حد توان از بروز فجایع بعدی جلوگیری شود.
او ادامه داد: چیزی که در این اثر روی آن تاکید داشتیم، مطرح شدن تئاتر به عنوان معقوله مهم آموزشی در مدارس است. تا بدین وسیله بتوانیم خسارت و آسیب کمبودها مانند فقر را از مسائل فرهنگی و مشکلات سیاسیمان کم کنیم. درواقع من در این مجموعه مستند داستانی، به عنوان مدرس و مربی تئاتر به کانون میروم و بر اساس تئاتر درمانی و تئاتر آموزشی در کنار بچهها هستم.
دانش بهزادی درباره تجربه کار کردن در کانون اصلاح و تربیت گفت: این بچهها زبانشان خشونت است. اینها برای اقتصاد خانوادههای خود از بچگی وارد خیابان شدند و برای حضور در خیابان باید خشن بود. آنها شعور اجتماعی بالایی دارند و در این نمایش هم افرادی انتخاب شدند که نافرمانتر بودند ولی در نهایت به خوبی با این طرح همراه شدند به صورتی که یکی از بچه ها با وجود آنکه دوره حبساش تمام شده بود، هر روز صبح ساعت چهار از خانه خارج میشد و با گروه فیلم برداری به کانون می آمد، تمرین میکرد و سپس دوباره به ورامین برمیگشت.
این کارگردان همچنین تصریح کرد: ارتباط با آنها در ابتدا بسیار سخت بود ولی اکنون میتوانیم دور یک میز بنشینیم، باهم بحث کنیم و حتی شرایطی به وجود آمده که آنها خواستههایشان را به صورت مکتوب مینویسند. همه اینها حاصل 3 ماه در کنارشان بودن است. آنها تشنه آموزش هستند و با تئاتر میتوان چیزهای جدیدی به آنها آموخت.
او در پایان صحبتهایش گفت: یک ویژگی تئاتر این است که نفاط ضعف و قدرت افراد را نشان میدهد و در نهایت کمک میکند دیگری را هم بشناسند و به ارتقا خود فکر کنند. بنابر این تئاتر یک مقوله شیک و یا اتومبیل بنز نیست، بلکه باید در سبد خانوار باشد. یک وسیله لوکس نیست و این تهی کردن ذات تئاتر است که بگوییم تئاتر فقط سرگرمی است. ما به این طریق اصالت تئاتر را هم نشان دادیم که میتواند در آدم ها تغییر به وجود آورد.
کاملیا غزلی نمایشنامه نویس این تئاتر نیز با اشاره به اینکه "تا به حال برخوردی از نزدیک با مددجویان کانون اصلاح و تربیت نداشته"، درباره نحوه شکل گیری این نمایشنامه گفت: آقای دانش بهزادی شرایط و کاراکترهای بچهها را برای من توضیح دادند و بعد از جمع بندی با الهام گرفتن از اتفاقاتی که برای این بچهها افتاده بود شروع کردم به نوشتن مونولگهای کوتاه، زیرا این بچهها بازیگرهای حرفهای نیستند و به همین دلیل حفظ کردن متن بلند براایشان سخت است.
او ادامه داد: سعی کردم که خیلی به اتفاقاتی که برایشان افتاده است، پرداخت نشود و به طور غیرمستقیم کاراکترها را تعریف کردم. در واقع از آنها الهام گرفته شده و نمیتوانم بگویم دقیقا زندگی خود بچههاست. در نمایشنامه قبلی من به نام «من یک زنام، صدامو میشنوین؟» به لحاظ نزدیکی به موضوع، نوشتن آن برایم مشکل نبود ولی این کار کاملا متفاوت بود و یک نمایشنامه مردانه میخواست و درک کردنشان برایم مقداری سخت بود ولی در نهایت با تمرکز بر روی دردهای مشترکی که بتواند برای همه قابل درک باشد و آرزوها و تواناییهایشان، شخصیتها شکل گرفتند.
انتهای پیام
نظرات