به گزارش ایسنا، چاپ تازه فیلمنامه «آینههای روبرو» نوشته بهرام بیضایی در ۱۰۳ صفحه با شمارگان ۳۰۰۰ نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان در نشر روشنگران و مطالعات زنان عرضه شده است. این کتاب پیشتر در سالهای ۶۱ و ۶۳ در انتشارات دماوند منتشر شده است.
در ابتدای این فیلمنامه میخوانیم: دود و غبار و فریاد و هیاهو؛ یکی دو خانه در آتش است و از درها و پنجرههای آنها دود بیرون میزند. جمعیتی دوان دوان و ترسیده و بعضی خندان و هیجانزده به تماشا آمده است. از خانه زنانی سربرهنه و بعضی پابرهنه سرفهکنان و بعضی سیاهشده از خفگی جیغکشان بیرون میدوند و هنوز نرسیده، جلوی خانه در حلقهای از مردان خشمگین میافتند که با کمربند و چوب و پنجه بکس آنها را میزنند. زنان وحشتزده در حلقه مهاجمین با حرکاتی حیوانی و فریادهای درد به دنبال راه فرار میگردند. گیس یکی از آنها را جوان غیرتی کشیده است و قیچی میکند. دیگری زیر دست و پا افتاده و در حال تحمل ضربهها سرفهکنان میکوشد خود را از لای چوبها و لگدها در ببرد. یکی دیگر که با ضربهای به بیرون پرتاب شده با چهره خونآلود غربده میکشد -
همچنین چاپ یازدهم «نمایش در ایران» نوشته بهرام بیضایی در ۲۲۴ صفحه با شمارگان ۲۰۰۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان در نشر یادشده راهی بازار شده است.
طرح روی جلد کتاب، «سیاه» از یک نقاشی قرن دهم گرفته شده است.
نمایشهای پیش از اسلام و نمایشهای پس از اسلام (نقالی، نمایشهای عروسکی، تعزیه و نمایشهای شادیآور) بخشهای مختلف این کتاب هستند.
در پیشگفتار چاپ اول کتاب آمده است: این یک تاریخ زنده نیست. هرچند زنده نبودن از مشخصات هر کتاب تاریخ است، ولی اینبار علت را شاید در نمایش ایران باید جست که نیمهجانی سختجان بوده است. شاید هم در نبودن نمایشگاهی، مجموعهای، بایگانی آثاری، جایی در آن نشانهها یا بازماندههایی را بتوان پیدا کرد. برای نویسنده امکان سفرهای چندانی - آنچنان که نویسنده خارجی برای مشاهده یا گردآوری مدرک میکند - دست نداده است. او به جستوجوی کورمال خود در کتابها، مشاهدات گاهگاهی خود در چند ولایت، و تماسهایی با بازماندگان متکی بوده است.
این کتاب که فراهم کردن آن سالهای ۴۴-۳۹ مرا تلف کرده شامل شرح نمایش در ایران از آن روزگاری که مدرکی از آن به جا مانده و به دست من رسیده تا امروز (۱۳۴۴)، منهای تئاتر وارداتی به روش اروپایی که از دوره قاجاریه آغاز میشود و آن جزوهای است جدا که به جای خود - اگر جایی داشته باشد، روزگاری منتشر خواهد.
دیگر کتاب تازه منتشرشده در نشر روشنگران و مطالعات زنان، چاپ هفتم فیلمنامه دیگری از بهرام بیضایی با عنوان «پرده نئی» است که در ۱۷۶ صفحه با شمارگان ۲۰۰۰ نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان عرضه شده است.
فیلمنامه اینگونه آغاز میشود: موکب کوچکی در جاده تازان و گردافشان میآید؛ با چند نیزهدار و درفشدار و پیشتاز؛ همراه با داروغه و دیوان بیگی. در میانشان ارابهای میراند؛ بر آن بستری گسترده و پشهبندی افراشته؛ که در آن قاضی بیمار خفته است؛ و یکی دو بنده بر زانو نشسته در کنارش نگران و بادزنان.
- موکبها تاخت میآید و از تصویر میگذرد، از زیر تصویر مردی بالا میآید با چهرهای ترسان و مسخشده و نفسزنان؛ موکب را مینگرد و بر چهره خود پارچهای میکشد سیاه.
-ژندهپوشی افتان و خیزان به تصویر میرود؛ به شنیدن هیاهوی نزدیک شدن موکب هراسان به تصویر رو میکند؛ اما گویی چشمش را روشنی روز میزند، و بر دیدن آنچه صدایش را میشنود کور است. هیاهو در رسیده است و او ترسان پس میرود.
انتهای پیام
نظرات