این عکاس و مستندساز در گفتوگویی با ایسنا، موضوع را اینگونه توضیح داد: من در 10 سال گذشته سهگانهای درباره کانون اصلاح و تربیت ساختم؛ در دوره تصویربرداری این فیلمها حتی اجازه بردن تلفنهای همراهمان را به داخل کانون نداشتیم و نمیگذاشتند صدا یا تصویری بیرون بیاید و تنها اجازه فیلمبرداری برای فیلم اصلی بود. در تمام این مدت من به عنوان تهیهکننده و کارگردان مسئولیت همه چیز را بر عهده داشتم.
اسکویی ادامه داد: برای ساخت فیلم «رؤیای دم صبح» که آخرین فیلم از این سهگانه بود، در نظر داشتم با فیلمبرداری کار کنم که دو فیلم قبلی را او کار کرده بود اما متاسفانه او در پروژه دیگری مشغول به کار بود. فردی که قرار بود به عنوان عکاس فیلم در این پروژه با ما همکاری کند، سابقه فیلمبرداری نیز داشت که با یکدیگر صحبت کردیم تا از او به عنوان فیلمبردار استفاده کنم. ما سه روز با هم کار کردیم اما ذهنیت نزدیکی نداشتیم، بنابراین من به او گفتم برای کارت ارزش قایل هستم اما شاید بتوانیم در پروژههای دیگر با او همکاری داشته باشیم و از او خواستم همچنان به عنوان عکاس فیلم در کنار ما حضور داشته باشد؛ اما گویا او خیلی ناراحت شد.
اسکویی اضافه کرد: اشتباه من در این بود که اجازه دادم فردی که برای او درگیری ذهنی ایجاد شده است، همچنان در پروژه حضور داشته باشد. در جریان تصویربرداری من بعضی فریمهایی را که فیلمبرداری شده بود و من دوستشان داشتم، به او نشان میدادم و از او میخواستم عکسی از آن زاویه را برای تبلیغات فیلم عکاسی کند. این فرد بعد از مدتی از شروع کار برای فیلمبرداری به پروژه دیگری رفت. با این حال نام او را نیز در تیتراژ فیلم به عنوان عکاس قرار دادم.
این مستندساز در ادامه اظهار کرد: این عکاس بدون هماهنگی با من و کانون اصلاح و تربیت عکسهای «رؤیای دم صبح» را در جشنوارههای مختلف شرکت داد، در حالیکه او حق این کار را نداشت؛ او به واسطه حضور در جمع عوامل این فیلم توانست از کانون عکاسی کند. با وجود اینکه در بدو امر وکیل من اصرار بر پیگیری حقوقی این جریان داشت اما من به عنوان یک همکار نخواستم وارد این مسائل شوم؛ اما با او تماس گرفتم و خواهش کردم ارسال و انتشار این مجموعه عکس را متوقف کند اما توجهی نکرد. او حتی کپشنهای غلطی را درباره این عکسها نوشته است و در جایی اعلام کرده این دختران منتظر اعدام هستند؛ درحالیکه قانون اعدام از سال ۱۳۹۲ عوض شد و دیگر افرادی را که در کانون اصلاح و تربیت هستند اعدام نمیکنند و همه دختران فیلم من به غیر از یک نفرشان که منتظر پرداخت دیه است، بعد از فیلمبرداری آزاد شدهاند.
اسکویی با بیان اینکه ما حق نداریم برای مطرح شدنمان خلاف واقع بگوییم، افزود: این کار «سیاهنمایی» نیست، بلکه «خلافواقعنمایی» است. من نیز مستندساز اجتماعی هستم و نزدیک خط قرمزها حرکت میکنم اما خوب میدانم ما حق نداریم به دلیل منافع شخصی، زحمتهای مددکاران اجتماعی و تشکلهای مردمی را هم زیر پا بگذاریم.
او تاکید کرد: مشکل من این است که نمیخواهم عکاسی ایران، رباینده ایدههای دیگران شود. اگر فردی عکاس حوزه مستند اجتماعی است، باید ایدههای خودش را بپروراند؛ نه اینکه نتیجه زحمتهای ده ساله یک گروه فیلمسازی را با چند فریم عکس ارایه دهد. ضمن اینکه اگر در هرجای دنیا نام هنرمندی بیاعتبار شود، دیگر هیچگاه جامعه هنری به او اعتماد نخواهد کرد.
این عکاس و مستندساز همچنین بیان کرد: مجید سعیدی (عکاس) پس از اینکه فرد مزبور عکسهای فیلم من را در جشنواره عکس مسکو شرکت داده بود، به من گفت از طرف جشنواره با او تماس گرفتند و گفتند احساس میکنند مشکلی درباره این مجموعه عکسها وجود دارد و از سعیدی خواسته بودند نظر کارشناسی ارایه دهد؛ او نیز پاسخ داده بود اینها عکسهای صحنه و پشتصحنه یک فیلم مستند هستند و از آنها خواسته بود با من تماس بگیرند. پس از تماس این جشنواره با من قرار بر این شد که برای صیانت از آبروی فرد، چیزی اعلام نشود اما جایزه به او تعلق نگیرد.
او با بیان اینکه همین فرد در جریان عکاسی از سه فیلم دیگر همین کار را انجام داده است، ادامه داد: امین شهنوازی (یکی از کارگردانهای این فیلمها) با من تماس گرفت و در حالیکه بغض و خشم زیادی داشت، میگفت، برای تولید فیلمش با نام «قاچاق سوخت» فرش زیرپایش را فروخته است اما پیش از شروع تدوین فیلمش این عکاس عکسهای آن را در ایران و کشورهای دیگر به نمایش گذاشته شده است.
اسکویی اضافه کرد: فیلم من در ایران و دنیا دیده شد اما درد کارگردانانی که فیلمهایشان هنوز به نمایش درنیامده، بیشتر از من است. من زمانی که متوجه شدم این اتفاق برای افراد دیگری نیز رخ داده است، احساس کردم دیگر نباید سکوت کرد. در صنعت خلاقهی سینما ایران همیشه بحث کپی و اجحاف حقوق مؤلف وجود داشته اما کمتر دیدهام تا به این اندازه رو باشد. من در این زمینه اقدام و پیگیری جدی انجام ندادم اما میدانم حراست قوه قضاییه هم پیگیر این ماجرا شده است.
این هنرمند با بیان اینکه همه باید بدانند ذهن منتقد جامعه بیدار است، اظهار کرد: اشتباه کردم در این زمینه سکوت کردم. من واقعا نگران عکاسی این مملکت هستم. با توجه به اینکه خودم عکاس هستم و اعتقاد دارم عکاس باید سر صحنه فیلم حضور داشته باشد، به جایی رسیدهام که به دوستانم پیشنهاد میکنم بر سر صحنه فیلمبرداری فیلم مستند خود عکاس نبرند و سعی کنند فریمهای فیلم را با کیفیت خوب ثبت کنند، تا بتوانند از آن به عنوان عکس نیز استفاده کنند. این موضوع آبروی بینالمللی عکاسان ایرانی است که باید صیانت شود.
این عکاس و مستند ساز با بیان این پرسش که حقوق مولف کجاست؟ تاکید کرد: انجمنهای صنفی عکاسان و مستندسازان و وزارت ارشاد باید در این زمینه ورود کنند. صنف از حقوق عکاس دفاع میکند اما اگر عکاسان از اعتماد دیگران سوءاستفاده کنند، چه میشود؟
انتهای پیام
نظرات