به گزارش ایسنا، کارگردان فیلم «یک روز بخصوص» که در اکران نوروزی بر پرده سینماها بوده و همچنان هم در حال اکران است، میگوید با ساخت این فیلم تلاش کرده تا از فضای «بوسیدن روی ماه» و «طلا و مس» دور شود و اگر طرح خوبی داشته باشد، ترجیح میدهد فیلمی در یک ژانر متفاوت مثل پلیسی بسازد.
اسعدیان در گفتوگویی با ایسنا از جزئیات ساخت فیلم «یک روز بخصوص»، پروژه جدید و نیز حاشیههای جشنوارهی فیلم فجر صحبت کرد که با وجود نارضایتی از عملکرد هیات داوران حمایت از آنها را به اعتراض ترجیح داد.
تعجب کردم که میگفتند درباره "وال استریت ژورنال" فیلم نساز
او در ابتدای این مصاحبه درباره شخصیت اصلی فیلمش که یک روزنامهنگار است و اینکه چقدر برای نشان دادن فضای واقعی مطبوعات و خبرنگاران تحقیق کرده بودند؟ گفت: یک دوست منتقدی به ما توصیه کرد که وقتی میخواهیم دربارهی مطبوعات فیلم بسازیم راجع به "وال استریت ژورنال" و "نیویورک تایمز" نباشد، چون هیأت تحریریههای آنها شکل دیگری دارند، در حالی که ما به یک هیأت تحریریه واقعی در ایران رفتیم و در آنجا فیلم ساختیم یعنی به دفتر روزنامه "فرهیختگان" رفتیم و فیلم را ساختیم، نمیدانم چرا فکر کرده بودند ما میخواهیم ادای رسانههای خارجی را دربیاوریم.
وی افزود: البته برای پیدا کردن دفتری که در نظر داشتیم به نشریهها و روزنامههای مختلفی رفتیم و مثلا دفتر "همشهری" را هم دیدم ولی فضای آن خیلی عظیم و شیک و آن قدر خاص بود که اصلا آنجا را انتخاب نکردیم.
اسعدیان ادامه داد: اینکه به شخصیت روزنامهنگار رسیدیم هم برای خود پروسهای داشت چون در طرح اولیه قصه، کاراکتر اصلی یک معلم بود که به آرمانهایی معتقد است ولی بعد که جلوتر رفتیم و به شغلهای مختلفی فکر کردیم به نظرمان رسید یک روزنامهنگار هم همینطور است. ذات روزنامهنگار آرمانگرایی است که میخواهد آگاهیرسانی کند و من میخواستم چنین فردی را در موقعیتی قرار دهم که او را از این ویژگی دور کند. به این ترتیب با یکی از روزنامهنگاران قدیمی که در حوزه اجتماعی کار میکند، چند جلسه صحبت کردیم که آیا اصلا در چنین شغلی سراغ چنین موضوعاتی میروند یا خیر که اطلاعات خیلی خوبی هم گرفتیم.
او با اشاره به اینکه خبری که سه، چهار سال قبل درباره یک دلال اعضای بدن در روزنامه شرق منتشر شده بود، کمک زیادی برای پرداختن به قصه فیلم «یک روز بخصوص» کرده است، درباره اینکه چرا سراغ سوژه دلالی نرفته که یک معضل اجتماعی پررنگی را مطرح کند؟ پاسخ داد: آن موضوع یک داستان دیگر است که شاید روزی سراغش رفتم ولی برایم بیشتر این مسئله بود که وقتی در موقعیت داستان فیلم قرار میگیریم چه انتخابی خواهیم داشت؟ برای من این مهم بود که هر کدام از ما که در این جامعه زندگی میکنیم و آرمانهایی داریم در مقابل یک شرایط خاص چه واکنشی نشان میدهیم، به همین دلیل سراغ مسئله دلالی نرفتم چون جریان خیلی پیچیدهای دارد.
انتقاد از موضوعات اخلاقی نخنما!
این کارگردان افزود: ضمن اینکه وارد بخش سانتی مانتالیسم داستان هم نشدم چون «یک روز بخصوص» کاملا قابلیت داشت که ملودرام و اشکآور شود پس خیلی آرام از کنار همه اینها گذشتم تا همه چیز بر یک انتخاب متمرکز باشد. بنابراین حتی اولویتبندی هم نمیکنم که کدام مسئله در اولویت جامعه قرار دارد چون مثلا آقای عیاری میآید و در فیلمش (بودن یا نبودن) به ماجرای قلب میپردازد و از زاویه دیگری به اهدای عضو نگاه میکند، چرا که همین بخش برایش مهم و دغدغه بود. برای من هم نه دلالی بلکه این موقعیت اخلاقی دغدغه بود، هرچند دیدم برخی دوستان منتقد از واژه "موضوعات اخلاقی نخنما" استفاده کردند.
همایون اسعدیان بیان کرد: برایم جالب شد که ظاهرا ما اینقدر در جامعه از نظر اخلاقی سقوط کردهایم که دیگر حوصله طرح چنین مسائلی را هم نداریم، یعنی اصلا دوست نداریم کسی راجع به مسائل اخلاقی صحبت کند چون انگار همه به نوعی درگیر آن هستیم و فکر میکنیم تو به ما چه کار داری؟ به ما چیزی نگو. در حالی که اگر شخصیت دختر در این فیلم تحت عمل جراحی با همان شرایط که میبینیم قرار میگرفت خیلیها خوشحال میشدند و میگفتند واقعیت را نشان میدهی. اگر هم عمل نکند میگویند شعار اخلاقی میدهی. خود این نشان دهنده این است که ما چقدر سقوط کردهایم و به همین دلیل از واژههای سطحی و نخنما استفاده میکنیم. با این حال من دوست داشتم پایان فیلم طوری باشد که بگویم هنوز هم میشود، امیدوار بود.
انتخاب اولم حامد بهداد بود
کارگردان فیلمهای «طلا و مس» و «بوسیدن روی ماه» درباره انتخاب بازیگران این فیلم و به ویژه مصطفی زمانی که پس از سریال شهرزاد محبوبیت بیشتری پیدا کرد، توضیح داد: اولین انتخاب من برای نقش اصلی که مصطفی زمانی بازی کرده، حامد بهداد بود یعنی دو سال قبل با او صحبت کردم و در جریان طرح قرار گرفت ولی بعد به اختلافاتی خوردیم که صلاح دانستیم با هم کار نکنیم. درواقع تا حدود یک ماه آخر هم قرار بود حامد بهداد بازی کند و الان هم خوشحالم چون فکر میکنم، «مصطفی» انتخاب بهتری است ولی این انتخاب ارتباطی به «شهرزاد» نداشت، چون در آن صورت برای آن رده سنی به شهاب حسینی هم میشد فکر کرد که او درگیر کار آقای فرهادی بود.
وی درباره نقش متفاوت فرهاد اصلانی هم در این فیلم گفت: انتخاب او با اتفاق بامزهای همراه بود، چون من و فرهاد اواخر ساخت سریال "راه بیپایان" اختلافاتی پیدا کردیم که حتی حرف هم با هم نمیزدیم. در این سالها هم سوءتفاهمها ادامه پیدا کرد تا روزی که مازیار میری و دستیارم پیشنهاد بازی او را در «یک روز بخصوص» دادند و من گفتم، اصلا حرفش را هم نزنید ولی با این حال چند روزی فکرم را مشغول کرده بود و با خودم فکر میکردم آنها راست میگویند.
پاپان یک دلخوری چند ساله با فرهاد اصلانی
اسعدیان اضافه کرد: بالاخره یک روز به مازیار گفتم به او زنگ بزند که ببینم اصلا میآید یا نه و فرهاد هم وقتی میشنود که فیلم برای من است، پس از کمی تأمل در نهایت فروتنی میگوید، کی و کجا بیایم. وقتی هم که آمد برخوردش بسیار خوب بود و مرا شرمنده کرد. خیلی خوشحالم که این کار را انجام دادم و خوشحالم که او این نقش را بازی کرده است چون حتی فکر میکنم بهترین نقش فیلم همین نقشی است که برعهده فرهاد اصلانی بود.
کارگردان فیلم «یک روز بخصوص» در ادامه درباره اینکه وقتی از دو سال قبل طرح فیلم را داشته چرا اینقدر با تاخیر آن را ساخته است؟ با اشاره به تنبلیها و مشغولیتهای دیگر بیان کرد: درباره این فیلم شروع کار با موضوع مسئولیتپذیری ما در جامعه بود، آن هم به دلیل اتفاقی که در میدان کاج تهران افتاد و همه در آن حادثه قتل مشغول فیلمبرداری با موبایل شدند. آن زمان برایم سوال شده بود که اگر قرار است همه چیز را به قانون و پلیس واگذار کنیم پس وظیفه ما چه میشود؟ به همین دلیل طرحی برآن اساس و درباره یک زن و شوهر نوشتم که تغییر کرد و میشود آن را جداگانه ساخت.
دوست داشتم از فضای «طلا و مس» دور شوم
همایون اسعدیان در پاسخ به اینکه آیا این فیلم را قرار بوده پس از «بوسیدن روی ماه» بسازد و نمیخواهد دوباره به آن فضا برگردد؟ گفت: نه ولی به شدت دوست داشتم از فضای آن فیلم و «طلا و مس» دور شوم. بدترین چیز برایم این است که در فضایی که مورد استقبال قرار میگیرد بمانم، به همین دلیل خیلی دوست داشتم مدل دیگری از فیلم اجتماعی را کار کنم. البته اگر طرحی باشد که آن را دوست داشته باشم ممکن است باز هم به آن فضا برگردم ولی ترجیحام این است که این اتفاق نیفتد چون فکر میکنم کارم را در آن فضا کردهام.
او با اشاره به فیلمهای متنوعی که در گونههای مختلف ساخته است، یادآور شد: عدهای میگویند تکلیف اسعدیان با خودش معلوم نیست چون فیلم اکشن دارم، فیلم کمدی دارم و فیلمی مثل «طلا و مس» را هم دارم ولی اصلا متوجه نمیشوم چرا منتقدین به دنبال این هستند که یک فیلمساز را در یک ژانر محدود کنند. من حتی اگر الان یک طرح پلیسی خوب در اختیارم باشد آن را میسازم چون فکر میکنم در همه فیلمهایم یک خط ذهنی را دنبال کردهام و در آنها ارتباط آدمها برایم مهم بوده است.
وی با اشاره به مشکل سینمای ایران در نبود ژانرهای متفاوت گفت: وقتی فیلم «خوب، بد، جلف» را دیدم به پیمان (قاسمخانی) زنگ زدم و گفتم در فیلم تو یک موضوع جذاب وجود دارد که میتواند ادامه داشته باشد، آن هم اینکه دو شخصیت ابله خلق شدهاند که قابلیت ادامه دادن دارند، یعنی این دو نفر را میتوان در موقعیتهای مختلفی قرار داد.
سینمای برج میلاد در جشنواره خوف دارد
اسعدیان که در حال سپری کردن پیش تولید یک سریال به تهیهکنندگی حسین طاهری (مدیرکل پیشین هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) برای شبکه سه سیما است و قرار است در آن داستانی را که در بازه زمانی 30 سال اخیر میگذرد به تصویر بکشد، درباره نمایش «یک روز بخصوص» در جشنواره فیلم فجر و بازخوردهای آن و نیز حاشیههای به وجود آمده در این رویداد بیان کرد: در جشنواره فیلم فجر، تمام سالنها یک طرف و سالن میلاد (سالن رسانه) هم یک طرف، چون به نظرم خوف دارد. همیشه فکر میکنم تماشاگران آنجا حوصله ندارند و اصلا برایشان مهم نیست که خود کارگردان هم در سالن نشسته است و کمی مراعات کنند. بنابراین اگر در آنجا فیلم را در سکوت دیدند و کف زدند که میزان کف زدن هم مهم نیست، معلوم میشود که فیلم خیلی بد نبوده است، یعنی همین که تا آخر بنشینند و فیلم را ببینند یعنی یک قدم رو به جلو است.
او خاطرنشان کرد: البته نمیگویم این اتفاق برایم خیلی مهم است ولی خاطرات خوبی از آنجا برای بعضی از همکارانم ندارم و حس بدی به من دست داده است. با این حال برای «یک روز بخصوص» بازخورد بدی نگرفتم ولی این بازخورد را هم که فکر کنم منتقدان فیلم مرا دوست داشتهاند، نگرفتم.
قرار نیست هر کس فیلم اولش را ساخت بد و بیراه بگوید
وی درباره حاشیههای جشنواره هم گفت: واقعیت این است که وقتی نامزدها را اعلام کردند به شخصه به من برخورد، چون مثلا در فیلم «یک روز بخصوص» افکت میدانی کاندیدا شد در حالی که فقط یک صحنه باران دارم و فکر کردم این یک شوخی است! یا مثلا گریم فیلم من کاندیدا شد که با وجود همه احترامی که برای آقای میرکیانی قائلم، باید بگویم فیلم اصلا گریم خاصی ندارد. بنابراین آنچه اعلام شد، درست مثل این بود که بگویند ما همه فیلمها را دیدهایم و تو هم نامزد شدهای. یعنی از ۳۳ فیلم ۲۸ فیلم در یک رشتههایی کاندیدا شده بودند و این برخورنده است. با این حال فردا صبح آن روز اتفاقی افتاد که همه چیز را فراموش و فکر کردم باید از هیات داروان حمایت کنیم چون ما یا قاعده بازی را قبول داریم یا نداریم و قاعده بازی میگوید وقتی در یک رقابتی شرکت میکنی هم برد دارد و هم باخت. قرار نیست هر کسی که فیلم اولش را میسازد شروع کند به بد و بیراه گفتن به هیأت داوری یا اینکه انصراف دهد.
اسعدیان با بیان اینکه «زمانی که فیلم «شب آفتابی» را به عنوان دومین فیلمام ساختم همین که کاندیدا شد برایم افتخار بود» به ایسنا گفت: در فستیوال کن منتقدان حق دارند هر چه میخواهند بگویند اما اگر یک فیلمساز اثرش را به جشنواره داد و بعد معترض شد تا ابد هیچ فیلمی از او در جشنواره پذیرفته نمیشود چون آنجا اصلا حق اعتراض نداری. الان هم من قصد دفاع از داوری را ندارم اما اگر قرار باشد همه ما معترض باشیم و بخواهیم این نوع واکنشها را نشان دهیم و انصراف دهیم دیگر داوری معنا ندارد.
او افزود: اگر داوری بد است باید بگذاریم دیگران بگویند و من به عنوان فیلمساز نباید اعتراض کنم. میزان اعتراضهای جشنواره به خصوص در میان نسل جوان وضعیتی را ایجاد کرد که سال آینده معلوم نیست، کسی جرأت میکند داوری را قبول کند؟! البته این وضعیت هم از اساس غلط بود و حتی ما به آقای حیدری (دبیر جشنواره) هم گفتیم که پذیرفتن 33 فیلم اشتباه بود. خود او هم این مسئله را قبول کرد چون کدام هیأت داوری میتواند در مدت ۱۰-۱۲ روز ۳۳ فیلم را ببیند و در ۱۶ رشته نظر کارشناسی دهد و کاندیدا کند؟ اصلا شوخی است. تمام جشنوارههای دنیا در ۴ یا ۵ رشته نامزد میکنند پس میزان خطا بالا میرود، اما با وجود تمام این مسائل اصل قضیه احترام گذاشتن به داوری است و باعث تعجب است که یک نفر فیلم اولش را ساخته و در چند رشته اصلی هم کاندیدا شده بعد چون در یک رشته دیگر کاندیدا نشد، اعتراض کرده است.
میراث دولت قبل نهادینه شده است
کارگردان «یک روز بخصوص» گفت: از آن طرف برنامهای مثل "هفت" هم آتش بیار معرکه میشود و بحث دو ملیتی را مطرح میکند و شاید سال آینده مسائل شخصی و خصوصی را به میان بکشد. این در حالی است که حمایت از حریم داوری در این است که به قواعد بازی احترام بگذاریم و بپذیریم که بازی برد و باخت دارد. از این اتفاقها برای همه رخ داده و سالها قبل هم سر ما از این بلاها کم نیامد، ولی وقتی وارد بازی میشویم باید تا آخر سکوت کنیم که البته در جشنواره سیوپنجم بهترین حمایتها در اختتامیه دیده شد. با این حال با توجه به آنچه اتفاق افتاد به نظرم میرسد میراث دولت قبل نهادینه شده و دیگر نقد نمیبینیم، بلکه توهین و بیحیایی است خصوصا از صفحه تلویزیون که متعلق به فرد خاصی نیست.
مشکل سینمای ایران: فیلمنامه یا تهیهکننده؟
بخش انتهایی این گفتوگو با حضور (مجید قیصری) یکی از نویسندگان این فیلم همراه بود که درباره نگارش فیلمنامه توضیح داد:آقای اسعدیان یک طرح کلی داشت که آن را گسترش دادیم و چیزی که خیلی جدی دنبالش بودیم این بود که در موقعیت داستان فیلم چه اتفاقی میافتد. ایده فیلم خیلی اخلاقی و خوب بود و سعی کردیم همان را بنویسیم.
او درباره اینکه گفته میشود یکی از مشکلات اساسی سینمای ایران در فیلمنامه است، با رد این مسئله گفت: به نظرم مشکل، تهیهکننده است که اصلا نمیداند چه میخواهد که اگر بداند لااقل بازنویسی فیلمنامه انجام میشود تا به نتیجه برسیم. در این فیلم آقای اسعدیان میدانست چه میخواهد و این طور نبود که در خلأ باشد.
اسعدیان هم در این باره مطرح کرد: ولی من قبول دارم که مشکل سینمای ما فیلمنامه است. آنچه ایشان درباره تهیهکننده میگوید این است که فقط تعداد محدودی تهیهکننده در سینما داریم که میدانند چه فیلمی میسازند و به درام واقف هستند، یعنی کم داریم تهیهکنندهای را که بگوید فیلم را شروع نمیکند چون هنوز آن فیلمنامهای که میخواهد درنیامده است. دلیل اصلی آن هم این است که سود درتولید است و نه در اکران. ما اینجا تهیهکننده را بیشتر به عنوان کسی که پول میآورد میشناسیم در حالی که تهیهکنندههایی هم داریم که هر ایدهای را کار نمیکنند و میدانند چه میخواهند.
انتهای پیام
نظرات