بعد از ارگ تاریخی، زلزله و خرمایی که همه از بم میشناسند، قبرستان این شهر نیز آوای غریبی دارد.
به محض ورود به آن، انسانهایی را میبینید که دیگر نیستند، از کودک یکساله گرفته تا ایرج بسطامی - خواننده موسیقی سنتی -، اما عکسهایشان که روی سنگ قبرها حک شده، نگاهت میکنند.
در بخشهایی ۱۵ نفر از یک خانواده کنار هم آرام گرفتهاند، برخیها همچنان گمنام هستند و مُهر گمنامیشان روی سیمان خشن و سختی ثبت شده است، برخی هم ناخواسته همسایه شدهاند.
پنجم دی ماه سال ۸۲ بود که خبر زلزله بم تن مردم ایران را لرزاند و تیتر اخبار شد. زلزلهای که جان ۴۱ هزار نفر را دمدمای صبح یک روز تعطیل گرفت و از آن، جمعه خونین تاریخی ساخت.
حالا بعد از گذشت سالها از زمین لرزه بم با هر رهگذری در این شهر صحبت کنید و از او درباره زلزله بپرسید، دلی پر درد و حرفهایی برای گفتن دارد، هر کسی عزیزی را در زلزله از دست داده است. از میوه فروشی که پسرش در جمعه خونین بم از دست رفته و هنوز هم از ترس زلزله در کانکس میخوابد تا رانندهای که همهی اعضای خانوادهاش در قبرستان بم خوابیدهاند.
بعد از گذشت ۱۳ سال از آن روز، آنقدر دردِ از دست دادن عزیزان مردم شهر برایشان سنگین است که وقتی راننده جلویِ در آرامستان بم میرسد، میگوید: همهی مردم شهر اینجا خوابیدهاند. این همه سال گذشته است و ما هنوز آرام نشدهایم. همهی ما به بیکسی محکوم شدهایم. دو خواهر و یک برادری که داشتم در زلزله از دست رفتند و هنوز هم صحنهها برایم تکرار میشوند.
هرکدام از کارگرانی که در ارگ بم کار میکنند نیز داغدارند، یکی از آنها با بیلی که در دستش دارد، لنگان لنگان با پایی که آسیب دیده به سمت علفهای هرزی که در غرب ارگ روئیده است میرود و شروع به کندن آنها میکند.
وقتی از او دربارهی زلزله بم میپرسم، سرش را تکان میدهد، چند دقیقهای به بیلی که در دستش هست تکیه میدهد و به نقطهای خیره میشود و بدون هیچ پاسخی، بعد از مدتی دوباره کارش را شروع میکند.
برخی از مردم هم بعد از زمینلرزه و از دست دادن خانوادههایشان تصمیم گرفتهاند به شهرهای اطراف مهاجرت کنند. یکی از آنها تاکسی دارد و در خط کرمان - بم مسافر میبرد. او هم مادر، پدر و برادرهایش را در زمینلرزه از دست داده است و بعد از آن هم تصمیم میگیرد برای زندگی به کرمان برود.
او به سختی خاطرات تلخ آن روزها را مرور میکند و میگوید: شما نمیدانید آن روزها در بم چه خبر بود. بم برای خودش کربلایی بود. هنوز برخی از مردم که نتوانستند از دست دادن خانواده هایشان را باور کنند در آسایشگاه روانی بستری هستند.
۱۳ سال از زلزله بم میگذرد و هنوز مردم در حال مرهم گذاشتن روی زخمهای شهر هستند. برخی زخمهای ارگ بم را ترمیم میکنند و برخی خاک چالههایی که برای لوله کشی گاز به شهر کنده شده را جارو میکنند.
با آنکه در برخی از قسمت های شهر آثار زمین لرزه از جمله ساختمانِ کجشده ثبت احوال با شیشههای شکسته، آجرهای قرمزی که یکی در میان بیرون زدهاند به جا مانده است، اما هنوز هم نخلستانهای بم سبز است و گردشگران سراغ بزرگترین بنای خشتی جهان را میگیرند.
کبریا حسینزاده - ایسنا
انتهای پیام
نظرات