زلزله منجیل و رودبار که کمی بعد از نیمه شب آخرین روز بهار سال ۶۹ اتفاق افتاد، تا فاصله ۱۰۰ کیلومتر از مرکز حادثه، زمین و زمان را لرزاند و جای زخمش تا سالها روی زمین و پیکر مردم باقی ماند.
زلزله ۷.۴ ریشتری خانههای خشت و گلی ۷۰۰ روستا را به کلی نابود کرد و به ۳۰۰ روستا آسیب جدی زد و در فهرست ۱۰ زمین لرزه مرگبار قرن بیستم قرار گرفت و پسلرزههایی حتی بزرگتر از ۶ ریشتر به همراه داشت.
جیپ روزنامه کیهان چند روز بعد از حادثه به رودبار رسید؛ وقتی همه فهمیده بودند که کانون زلزله « رشت» نبوده و کمک ها را باید به رودبار فرستاد. خبرنگار کیهان در اولین مشاهداتش از مناطق زلزلهزده نوشت: «... اینجا قبرستان منجیل است، قبرستان رودبار، ... خانواده اینجا معنی دیگری دارد، خانواده زن و مرد و کودکان و پدربزرگ و مادر بزرگ نیست، خانواده کودک هفت سالهای است که مبهوت به قبرهای پدر و مادر، خواهران و برادران خودش نگاه میکند.خانواده دختر ۱۲ سالهای است که کودکی را به پشتش بسته و در جلوی قبرستان ایستاده است».
زلزله علاوه بر اینکه منجیل و رودبار را با خاک یکسان کرد، در شهرهای دیگر مانند تهران، قزوین، آستانه اشرفیه، رشت و صومعهسرا هم احساس شد. در گزارشهای رسمی که دپارتمان امور بشردوستانه سازمان ملل به صورت روزانه در مورد این حادثه منتشر کرده، آمده است:
گزارش اول: «... جادهها به سمت محل حادثه در رشت بسته شده است، به نظر میرسد بیش از ۱۰۰ نفر کشته و حدود ۱۶۰۰ نفر زخمی شدهاند و جمهوری اسلامی درخواست کمکهای بینالمللی خواهد کرد ...» (گزارشهای اولیه دولتی از زلزله این بود که کانون لرزش به رشت نزدیک است، طول کشید تا ابعداد فاجعه برای مسئولان مشخص شد و روشن شد که کانون زلزله در جای دیگری بوده است).
گزارش دوم: «... شرایط، فاجعه ملی است.حکومت ایران به کمکهای بینالمللی برای مردم آسیبدیده خوشآمد میگوید، دارو، کادر پزشکی، غذای بستهبندیشده، آب بطریشده، پتو، لباس، ویلچر و تجهیزات سنگین برای آواربرداری و امدادرسانی مورد نیاز است. مقامات محلی میگویند تعداد کشتهشدهها بالغ بر ۳۷۱۰ نفر است. ستاد بحران در دفتر ریاست جمهوری تشکیل شده است ...».
گزارش سوم: « ... آمار رسمی خسارتها بر اساس اعلام وزارت خارجه ایران میگوید که تعداد کل کشتهها به ۳۵۰۰ نفر رسیده است، ۱۰۵ هزار نفر زخمی شدهاند و آماری از تعداد بیخانمان شدهها در دست نیست. مسیر چالوس به منجیل باز شده است. کمکهای غذایی باید مطابق با قواعد اسلامی باشد، تیمهای نجات و پزشکی مورد نیازند، کمکهایی از ایتالیا و ژاپن رسیده است ...».
گزارش چهارم: «... آمار جدید کشته شدهها بالغ بر ۴۰ هزار نفر است، به تیمهای امدادی و سگهای زندهیاب نیاز است، کمکهای دارویی و غذایی مورد نیاز است، کمکهایی از فرانسه و ژاپن و تعدادی سازمانهای غیر دولتی از فرانسه، بریتانیا و پزشکان بدون مرز رسیده است ...».
گزارش پنجم: «... نماینده دائمی ایران در ژنو مقر رسمی سازمان ملل، با هماهنگکننده کمکها برای فاجعه ایران تماس گرفته است و مسئولان به سمت ایران به راه افتادهاند. رانش زمین، کوهستانی بودن منطقه و شرایط آب و هوایی امداد رسانی را حتی با هلیکوپتر مشکل کرده است. هواپیماهای امدادی که برای کمک بیایند سوخت رایگان دریافت میکنند؛ ۶۰۰۰ نفر از زخمیها تا به حال به مکانهای امنتر منتقل شدهاند، آب، پتو، دارو و غذا مورد نیاز است، تجهیزات بیمارستانی سیار و ... مورد نیاز است ...».
گزارش ششم: «... عملیات امداد و نجات ثمربخش توسط نیروهای خارجی، با همراهی نیروهای محلی آغاز شده است، نیازی به کمکهای خارجی بیشتر، تیمهای امداد و نجات و تیمهای پزشکی نیست اما هنوز آب، پتو، غذا و دارو مورد نیاز است. کسانی که مایل به کمک هستند با اطلاعات تماسی که در گزارشهای قبلی اعلام شده است تماس برقرار کنند. مجموع کمکها تاکنون به ۶.۵ میلیون دلار رسیده است ...».
گزارش هفتم: «... نیازهای اضطراری در هماهنگی با دفتر امدادرسانی هماهنگ در فجایع سازمان ملل اعلام شده است، تجهیزات پزشکی، دارو، سازه برای سرپناه، دفع فاضلآب و تولید برق سیار مورد نیاز است. از هزینههای فرود برای هواپیماهای امدادی چشمپوشی میشود. با پشتیبانی ایتالیا، پروازهای امدادی دفتر امدادرسانی هماهنگ در فجایع، ژنراتور، وسایل آشپزخانه و دستگاه های تصویه آب ارسال شدهاند، کمک مالی از طرف سازمان های اوپک، سازمان ملل، صلیب سرخ، هلال اهمر، جامعه اقتصادی اروپا و نهادهای دیگر بالغ بر ۱۱ میلیون دلار شده است».
گزارشهای دپارتمان امور بشردوستانه سازمان ملل تا یک ماه بعد از فاجعه روند امدادرسانی به مردم را پوشش میدهد. مجموع کمکهای دولتی که در طول این مدت به ایران شد، بیش از ۶۰ میلیون دلار بود و رقمی در حدود ۲.۵ میلیون دلار کمک از اوپک و جامعه اقتصادی اروپا، ۱۴ میلیون دلار از صلیب سرخ و هلال احمر و ۹۰ میلیون دلار هم از سازمانهای غیر دولتی و اشخاص به دولت اهدا شد تا از پس تبعات زلزله بر آید.
تا سالها بعد از این زلزله، فیلمهای زیادی در مورد آدمهایی که آواره شده بودند ساخته شد و تکرار این مساله که نبود ایستگاههای زلزلهنگاری به تعداد کافی باعث شده است کمکرسانی به مردم آسیبدیده به تاخیر بیفتد و کشتههای زلزله بیشتر شود، باعث شد که تعداد ایستگاههای لرزهنگاری در کشور افزایش پیدا کند. تازه بعد از این زلزله بود که ستاد مدیریت بحران کشور شکل گرفت و سازمان نظام مهندسی تاسیس شد.
با این حال، زلزله باعث نشد که شکل ساختمانسازی در روستاهای کشور تغییر کند و نوسازی بافت روستایی بر مبنای حذف خشت و مقاومسازی ساختمانها در دستور کار قرار بگیرد. بعد از این زلزله، در زلزله بم و ورزقان هم بافت غیر استاندارد بناها گرهی روی گره ویرانگری زلزله بود که مردم زیادی را به کام مرگ فرستاد.
ایسنا - فاطمه کریمخان
نظرات