این مترجم بوسنیاییِ ادبیات فارسی ترجمه ادبیات معاصر ایران را در شناخت درست اروپاییها از ایران مؤثر میداند و بر این موضوع تاکید دارد.
معمر کودریچ در گفتوگو با ایسنا در حاشیه برگزاری شصت و یکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب بلگراد که ایران میهمان ویژهاش بود درباره آشناییاش با زبان فارسی میگوید: در زمان جنگ بوسنی سرباز بودم و بعد از اتمام جنگ به ایران آمدم و در دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) قزوین دوره ششماهه آموزش زبان فارسی را گذراندم. بعد از بازگشت به بوسنی هم در دانشگاه سارایوو شرقشناسی خواندم.
او در پاسخ به اینکه آیا جنگ باعث آشناییاش با زبان و ادبیات فارسی شده است اظهار میکند: میتوان گفت جنگ به نحوی باعث آشنایی من با زبان فارسی شد زیرا در جبهه جنگ (بوسنی) با برخی از بچههای ایرانی آشنا شدم و از طریق آنها به ایران آمدم.
کودریچ درباره گرایشش به سمت ادبیات یادآور میشود: من در فضای ادبی بزرگ شدم، پدرم استاد ادبیات بود و ادبیات در فضای خانه ما جریان داشت. با ادبیات کلاسیک ایران آشنایی داشتم. در فضایی بزرگ شدم که ادبیات همه جا بود.
این مترجم بوسنیایی ادبیات ایران درباره اینکه از چه زمانی کار ترجمه را شروع کرده است بیان میکند: من قبل از گرفتن مدرک لیسانس ترجمه را شروع کردم و با سازمانها و موسسههای مختلف ایرانی در بوسنی همکاری میکردم. البته الان بیشتر به عنوان مترجم آزاد کار میکنم و با ناشرهای بوسنی و کرواسی همکاری میکنم. البته اگر موسسات ایرانی پروژهای را به من پیشنهاد کنند که مطابق سلیقه من باشد با آنها همکاری میکنم.
او سپس درباره آثار ترجمهشده خود میگوید: یکی از ترجمههای من مجموعه داستان کوتاهی از ادبیات معاصر ایران است که در این کتاب سعی کردهام تصویری از تاریخ صد سال گذشته نثر فارسی را نشان دهم. این کتاب را یکی از ناشران بزرگ کرواسی منتشر کرده و شامل داستانهایی از نویسندگانی چون صادق هدایت، محمدعلی جمالزاده، مصطفی خرامان، مصطفی مستور، رضا امیرخانی، محسن مخلباف، سیدمهدی شجاعی، راضیه تجار و... است.
کودریچ با اشاره به چاپ این کتاب از سوی یکی از ناشران بزرگ کرواسی در زاگرب اظهار میکند: ترجمه این داستانها به ابتکار خودم بود و به رایزن فرهنگی آن زمان پیشنهاد دادم اما خیلی علاقهمند نبود و ایرادهایی به بعضی نویسندگان داشت.
او در ادامه متذکر میشود: متاسفانه دسترسی من به ادبیات معاصر ایران خیلی محدود است چون در بوسنی زندگی میکنم و خیلی کم به ایران میآیم. متاسفانه اطلاعاتم درباره ادبیات روز ایران کم است چون کانال ارتباطی واقعی ندارم.
او در پاسخ به این سوال که پیشتر مسئولان ایرانی چه آثاری را برای ترجمه پیشنهاد دادهاند میگوید: آثاری که از طریق آنها ترجمه کردهام بیشتر در حوزه ادبیات کلاسیک بود؛ به طور مثال «تذکره الاولیا»ی عطار، «بهارستان» جامی و برگزیدهای از «دیوان شمس» مولوی.
این مترجم بوسنیایی با بیان این که اروپاییها از وضعیت فرهنگی و هنری ایران ذهنیتی ندارند تصریح میکند: فکر میکنم خیلی خوب میشد اگر با ادبیات معاصر ایران آشنا میشدند. در اروپا ایران را با کشورهای عرب مانند عربستان و امارات مقایسه میکنند در حالی که آنها چنین چیزهایی ندارند. در واقع تفاوت مهم ایران با آنها همین است؛ رمان، مجموعه داستان، شعر نو و فیلم، و لازم است اینها معرفی شود.
کودریچ میگوید: رایزن فرهنگی ایران ترجمه کتاب «دا» اثر سیده زهرا حسینی را پیشنهاد کرد و گفت یک ناشر بوسنیایی برای چاپ آن پیدا کنم. به دلیل اینکه این کتاب نقطه مشترک من و رایزن فرهنگی بود دوست داشتم این کتاب ترجمه شود تا ببینم استقبال از آن به چه شکل خواهد بود. به نظر من با توجه به تجربه جنگی که ما داشتیم برای خانمها جالب باشد. این کتاب ترجمه شده و در دست چاپ است و فکر میکنم تا دو ماه دیگر در بوسنی منتشر میشود.
او با اشاره به ترجمه «کلنل» محمود دولتآبادی و «دایی جان ناپلئون» ایرج پزشکزاد، درباره ترجمه شعر نیز میگوید: علاوه بر ترجمه آثار ادبیات کلاسیک، شعر نو هم از سهراب سپهری و فروغ فرخزاد ترجمه کردهام که بیشتر در نشریات و مجلات مختلف در بوسنی و کرواسی چاپ شده است.
این مترجم درباره بازخورد و استقبال از کتابهای ترجمهشدهاش بیان میکند: استقبال مردم از کتاب به محتوای آن بستگی دارد. به طور مثال مجموعه داستان کوتاه در کرواسی با استقبال خوبی مواجه شد که خود من انتظار آن را نداشتم. این کتاب با توجه به استقبال مردم چندین بار تجدید چاپ شد، حدود ۵۰۰۰ تا تیراژ داشت که در کشوری مانند کرواسی آمار خوبی است. «تذکرهالاولیا» در محافل عرفانی در بوسنی استقبال خیلی خوبی داشت بهطوری که تیراژ ۲۰۰۰ جلد را در دو هفته فروختم. «برگزیده دیوان شمس» نیز دو سه بار تجدید چاپ شد.
او در ادامه متذکر میشود: در گذشته مجبور بودم برخی کتابها را ترجمه کنم که اگر میتوانستم انتخاب کنم انتخاب نمیکردم. هنوز شناختهشده نبودم و با ناشران ارتباط نداشتم. امروز مجبور نیستم و میتوانم با ناشران مختلف همکاری کنم. برخی کتابهای تبلیغی استقبال خوبی نداشت. البته برخی از کتابهای باارزش انقلاب تا امروز، با استقبال خوبی مواجه شده؛ به طور مثال «خدمات متقابل اسلام و ایران» نوشته شهید مطهری. همچنین کتابی تهیه کردم درباره شهید چمران؛ چندین درسش که در دانشگاه آمریکا درباره روح و معنویت داشت، خاطرات همسر لبنانی، یک زندگینامه کوتاه و نیایشهایش را ترجمه کردم که استقبال خوبی از آن شد. همیشه به محتوای کتاب بستگی دارد.
معمر کودریچ همچنین درباره وضعیت کتاب و مطالعه در بوسنی میگوید: شاید بشود وضعیت مطالعه در بوسنی را با ایران مقایسه کرد. یعنی محافلی داریم که اهل کتاب باشند. وضعیت اقتصادی خیلی در خرید و مطالعه کتاب تأثیر دارد. کسانی هستند که اهل کتاب هستند اما امکان مالی خرید کتاب را ندارند. همچنین در بوسنی با کمبود کتابخانه دولتی مواجهایم و کتابهای کتابخانهها بهروز نیست.
انتهای پیام
نظرات