به گزارش ایسنا به نقل از نشریه آمریکایی نشنال اینترست، در سال ۱۹۵۰ ژنرال مک آرتور به نیروهای نظامی آمریکا دستور داد تا علیه چین حمله هوایی استراتژیک انجام دهند. درآن زمان بسیاری معتقد بودند که آمریکا از بمب هستهای که برتری آن زمان این کشور نسبت به دیگر کشورها بود استفاده خواهد کرد.
زرادخانه هستهای وسیع آمریکا وناوگان بمبافکنهای این کشور، برتری اصلی نظامی آمریکا نسبت به شوروی در سال ۱۹۵۰ بود. همچنین ارتش سرخ کارکشته شوروی در اروپای شرقی مستقر شده بودند و آمادگی داشتند تا در کوچکترین غفلت به سمت غرب اروپا حرکت کنند.
بسیاری از کارشناسان معتقدند در آن زمان تنها قدرت بمباران هستهای شوروی توسط آمریکا بود که توانست ارتش سرخ را عقب نگهدارد. همچنین بسیاری از کارشناسان مدعیاند که جنگ شبه جزیره کره را مسکو طراحی کرده است.
جنگ دو کره در سال ۱۹۵۰ شاهد سه رخداد مهم بود. نخستین رویداد مهم حمله همهجانبه کره شمالی در ماه ژوئن بود که باعث آغاز جنگی شد که آتش آن سالها گریبان مردم کره را گرفت.
فرود نیروهای نظامی آمریکا در ماه سپتامبر در منطقه اینچون، ورق را برگرداند و باعث عقب نشینیکره شمالی تا پشت مرزهای خود شد سپس در اواخر اکتبر دخالت ارتش آزاد خلق چین باعث عقب نشینی نیروهای بینالمللی شد.
در این زمان بود که ژنرال مک آرتور دستور حمله هوایی به چین اعلام کرد و بسیاری در آمریکا خواستار استفاده از بمب هستهای علیه چین شدند. با وجود پیشرفتهای قابل توجهی که روسها در برنامه ساخت بمب هستهای کسب کرده بودند اما آمریکا هنوز هم از برتری قابل توجهی در تسلیحات هستهای و سیستم پرتاب آنها برخوردار بود.
در سال ۱۹۵۰ ساختار دفاعی آمریکا هنوز در حال برنامهریزی، توسعه و تجهیز بود تا تسلیحات هستهای بر اساس نوع، هدف تقسیم شوند و هنوز تسلیحات اتمی را به طور کامل بمبهای اتمی در برنامه جنگی خود جای نداده بود. با این حال آمریکا هنوز تصمیم نگرفته بود که از تسلیحات « استراتژیک» یا « تاکتیکی» استفاده کند.
حملات استراتژیک باید بر روی مناطق مسکونی صنعتی و اهداف سیاسی با قصد واژگونی رژیم چین یا وادار ساختن آن به خروج از جنگ متمرکز میشد. مائو زدونگ، رهبر پیشین چین زمانی که تصمیم گرفت به جنگ کره ورود پیدا کند. احتمال انجام چنین حملهای را از سوی آمریکا تصور کرده بود.
با توجه به جمعیت بالای چین و مناطق صنعتی پراکنده چنین منطقهای در آن زمان نیازمند استفاده از تعداد زیادی کلاهک هستهای ابتدایی بود و در واقع حتی استفاده استراتژیک از تسلیحات اتمی علیه چین باعث بروز انتقادات زیادی از سوی مقامات و سازمانهای دفاعی آن زمان آمریکا میشد. برای بسیاری از مقامات دفاعی آمریکا چین تنها نمایندهای برای افزایش تلاشهای شوروی در جهت بیثباتی غرب و تضعیف آن بود؛ بنابراین هدر دادن کلاهکهای اتمی برای تضعیف چین، هیچ لطمهای به صنعت شوروی وارد نمیکند و در نتیجه روسها میتوانند جنگهای نیابتی بیشتری راهاندازی کنند.
وارد کردن ناوگان هوایی بمبافکن های B-۳۶ به یک جنگ همه جانبه علیه چین همچنین می توانست باعث خالی ماندن دست فرماندهی هوایی استراتژیک آمریکا در جنگ های احتمالی با روسیه شود. اما اگر آمریکا بر روی استفاده از بمبهای اتمی خود به روشی تاکتیکی متمرکز میشد چه اتفاقی رخ میداد؟
استراتژی هستهای آمریکا نمیتوانست هزینه استفاده از زرادخانه هستهای کوچک خود را علیه تعداد مشخص هدف های تاکتیکی بپردازد. آمریکا تعداد بمبهای هستهای کافی نداشت تا آنها را صرف نیروهای دشمن کند. آمریکا اطلاعات بسیار ناقص و کمی در مورد اثرات قطعی تاکتیکی و عملیاتی تسلیحات هستهای در میدان جنگ در اختیار داشت. به طور قطع مراکز فرماندهی و لجستیک چین و کره شمالی در صورت حمله هستهای تا حد زیادی تضعیف میشدند.
استفاده از تسلیحات هستهای بی شک بسیار تاثیرگذار بود اما باعث غیرقانونی شدن دولت سئول میشد که باعث شده بود تسلیحات هستهای در این سرزمین استفاده شود.
تحقیقات اخیر انجام شده بر روی جنگ کره دلایل دیگری را از مقاومت آمریکا در استفاده از سلاح اتمی نشان میدهد. برخی معتقدند که هر دو طرف (آمریکا، چین و کره شمالی) با احتیاط به جنگ ادامه دادند و در بالارفتن از این نردبام لغزان بسیار محتاط بودند. همچنین مقامات آمریکایی معتقد بودند که توسعه وسعت ابعاد جنگ باعث غیرقابل کنترل شدن وضعیت در شبه جزیره کره خواهد شد.
جدا از کاهش قدرت آمریکا در طول زمان، جمهوری خلق چین دارای منابع مهم پشتیبانی نیروهای هوایی و زمینی است و در صورتی که آمریکا تصمیم به ادامه جنگ بگیرند میتوانند به داخل میدان جنگ سرازیر شوند. همچنین شوروی میتوانست یا از طریق انتقال تجهیزات جنگی به چین یا کره شمالی و یا از طریق ارسال نیروهای نظامی زمینی، هوایی و دریایی خود بر روی جنگ تاثیر بگذارد؛ بنابراین اگر آمریکا تصمیم میگرفت تا با همه توان خود در این جنگ ظاهر شود، ارتش سرخ شوروی نیروی کافی برای پاکسازی شرق آسیا از نیروهای آمریکا و شاید وادار ساختن آمریکا به عقبنشینی از شبه جزیره کره را در اختیار داشت.
انتهای پیام
نظرات