به گزارش ایسنا در این مقاله که نیویورکتایمز آن را منتشر کرد آمده است: در سرتاسر عصر هستهای، رییسانجمهور به فرماندهان ارشد خود اجازه طرحریزی استفاده نخست از تسلیحات هستهای را دادهاند. طرحهای احتمالی برای انجام حملات اولیه به منظور دفع تهاجم اتحاد شوروی به اروپا، شکست چین و کره شمالی، نابود کردن سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی و انجام دیگر ماموریتها ترسیم شدند.
پس از پایان جنگ سرد که با پیشرفتهای انقلابی در تواناییهای نظامی غیرهستهای ما (آمریکا) مصادف شد، دامنه چنین ماموریتهایی مرتبا تا اندازهای محدود شد که امروز تسلیحات هستهای جز بازداشتن دشمنان نسبت به استفاده نخست از چنین تسلیحات هدف دیگری را دنبال نمیکنند.
در ادامه نویسندگان این مقاله مینویسند: قدرت غیر هستهای ما از جمله قدرت اقتصادی و دیپلماتیک، متحدان، جنگافزارهای متعارف و سایبری و برتریهای تکنولوژیکی ما، یک نیروی نظامی ویرانگر بیرقیب در تاریخ را تشکیل میدهد. تا زمانی که دشمنان از استفاده از این تسلیحات خودداری کنند، ایالات متحده برای دفاع از خود و منافع حیاتی متحدانش مطلقا به تسلیحات هستهای نیازی ندارد.
استفاده نخست از تسلیحات هستهای علیه روسیه و چین به واسطه میدان دادن به انتقامجویی تمام عیار، حتی بقای ما و متحدانمان را به خطر خواهد انداخت. هر گونه استفاده نخست از تسلیحات هستهای علیه تهدیدات جزیی مانند کشورها یا گروههای تروریستی دارای تسلیحات شیمیایی و بیولوژیکی، بیجهت و بیجا خواهد بود. برای مواجهه با چنین تهدیدهایی ابزارهای جایگزینی وجود دارند. استفاده از تسلیحات هستهای علیه کره شمالی احتمالا منجر به این خواهد شد که بارش مواد رادیواکتیو کشنده ژاپن و شاید کره جنوبی را در برگیرد.
این مقاله میافزاید: اما کنار گذاشتن استفاده از تسلیحات هستهای در وهله نخست جدای از کاهش این خطرات، مزایای فراوانی نیز به همراه دارد. در درجه اول این اقدام حمله نخست به ما در جریان بحرانهای جهانی را کاهش خواهد داد. رهبران دیگر کشورها با علم به این که ایالات متحده به تسلیحات خود به عنوان بازدارنده جنگ هستهای و نه به عنوان ابزاری برای تجاوز مینگرد، آرام خواهند شد.
این سیاست از طریق کنار گذاشتن منطق حفظ بخش بزرگی از زرادخانه موشکهای استراتژیک زمینی در انبارها در سراسر نواحی شمال مرکزی آمریکا و سلاحهای هستهای تاکتیکی مستقر در اروپا به کاهش هزینهها نیز منجر خواهد شد. این موشکها عمدتا برای استفاده در وهله نخست هستند. آنها گزینهای خطرناک برای حمله ثانویه محسوب میشوند زیرا این موشکها در برابر حمله دشمن بسیار آسیب پذیرند. حذف این تسلیحات به طور کامل بهترین گزینه خواهد بود.
نویسندگان این مقاله با بیان اینکه کنار گذاشتن موشکهای مستقر در پایگاههای زمینی و چرخش به سمت اتکا بر زیردریاییها و بمبافکنها به صرفهجویی حدود 100 میلیارد دلار در سه دهه آینده منجر خواهد شد و اضافه کردند: حذف سلاحهای هستهای کوچکتر و تاکتیکی نیز میلیاردها دلار دیگر را ذخیره خواهد کرد. اوباما، رییسجمهور آمریکا میتواند پیش از ترک دفترش از طریق دستور دادن به وزارت دفاع برای حذف 550 سلاح از رده استقرار عملیاتی و انتقال آنها به انبارها برای طولانی مدت کار خروج تدریجی این موشکها را آغاز کند و از این طریق تعداد تسلیحات استقرار یافته عملیاتی را به 1000 کلاهک استراتژیک کاهش دهد. این موشکها تسلیحات مازادی هستند که دیگر برای بازدارندگی به آنها نیازی نیست.
در بخش دیگر مقاله نییورکتایمز آمده است: سیاست استفاده نکردن نخست (از تسلیحات اتمی)، همچنین خطرات استفاده تصادفی یا غیرمجاز از سلاحهای هستهای را کاهش خواهد داد. با کنار گذاشتن تسلیحات موشکی آسیبپذیر هرگونه نیاز برای پرتاب آنها بر حسب هشدار از بین میرود. بمبافکنهای استراتژیک میتوانند در زمان هشدار حمله آشکار که ممکن است هشدار اشتباه باشند یا نباشند، به پرواز درآیند و سر جای خود بمانند تا وضعیت عادی شود. زیردریاییهای استراتژیک به شدت پایدار و قابل بقا هستند و هیچ فشاری را بر تصمیمسازان برای به سرعت شلیک کردن آنها اعمال نمیکنند. آنها میتوانند برای ماههای متمادی به گشتزنی بپردازند و منتظر دستورات باشند. هر دوی این بمبافکنها و زیردریاییها در برابر جنگهای سایبری نسبت به موشکهای استراتژیک مستقر در پایگاههای زمینی آسیبپذیری کمتری دارند.
دست آخر این که، سیاست استفاده نکردن از تسلیحات هستهای در وهله نخست به تضمین این که مقامات به طور دموکراتیک منتخب شده کنترل تسلیحات هستهای را در اختیار گیرند، کمک میکند. مبالغ ذخیره شده از کاهش تسلیحات هستهای میتواند در تقویت مراکز فرماندهی و شبکههای ارتباطی سرمایهگذاری شود که از رییسجمهور حمایت بهتر و دوام دولت را در خلال یک بحران تضمین میکند. این سیاست نه تنها بازدارندگی را تقویت میکند بلکه احتمال از دست دادن کنترل علیماتهای هستهای در مراحل اولیه جنگ توسط رییسجمهور را کاهش میدهد.
جدای از این مزیتها، ما باور داریم که سیاست عدم استفاده نخست میتواند به مذاکرات چند جانبه برای کاهش تسلیحات هستهای شدت بخشد، کشورهای غیرهستهای را از توسعه این تسلیحات باز میدارد و معاهده منع گسترش هستهای را تقویت میکند.
اگر چه سیاست عدم استفاده از تسلیحات هستهای در وهله نخست از طریق اعمال محدودیتهای آیین نامهای توانایی رئیس جمهور در استفاده از تسلیحات هستهای اختیار رییسجمهور را محدود میکند، اما ما باور داریم که چنین موانعی در برابر فرمانده کل قوا برای منافع ملی مفید خواهد بود.
اوباما، رییسجمهور این فرصت را دارد تا از طریق اتخاذ سیاست استفاده نکردن نخست به عنوان قاعده اصلی سیاست امنیتی ایالات متحده به دلیل این که استفاده نخست غیرضروری و تهدیدی برای بقای ملی و خود بشریت است، تسلیحات هستهای را بیاعتبارتر کند.
چین و هند این سیاست را سالها پیش اتخاذ کردند و طبق نظر سنجی اخیر اکثریت مردم آمریکا نیز از آن حمایت میکنند. در آن نظر سنجی دو سوم افراد معتقد بودند که ایالات متحده باید تنها برای پاسخ به یک حمله هستهای از تسلیحات هستهای استفاده کند یا اصلا آنها را به کار نگیرد. در حالی که فقط 18 درصد فکر کردند که استفاده نخست ممکن است گاهی اوقات توجیهپذیر باشد.
در پایان این مقاله آمده است: عاقلانه است که اوباما مثال چین را دنبال کند. به عنوان فرمانده کل قوا او میتواند به یکباره سیاست استفاده نکردن از تسلیحات هستهای در وهله نخست را اتخاذ و آن را به سمت یک قانون جهانی در میان همه 9 کشور دارای تسلیحات هستهای هدایت کند. رییسجمهور بعدی آمریکا نیز باید به آن پایبند باشد. با این اقدام ملت ما، متحدان ما و مسلما جهان بهتر و امنتر خواهد شد.
انتهای پیام
نظرات